نویسندگان: فهیمه صمدی، زهرا خنیفرزاده، لیلا سالمی
ناشر: سایت تخصصی حضرت خدیجه (س)
بهترین زنان اهل بهشت چهارنفرند: خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم و آسیه زن فرعون و مریم دختر عمران.1
چهار زن سرور زنانِ زمان خویشند: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم و خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمّد و بهترین آنها فاطمه است.2
ای خدیجه، در حق خود جز نیکی گمان مبر که خداوند بزرگ بارها با ملایک خود به تو مباهات میکند.3
زبیر بن بکّار گفته است: خدیجه، در عصر جاهلیّت «طاهره» خوانده میشد.
هشام بن محمّد: رسول خدا خدیجه را دوست داشت و به او احترام میگذارد و در بعضی کارها با او مشورت میکرد. او وزیر صدق و راستی بود و نخستین زنی است که به پیامبر ایمان آورد و پیامبر تا وقتیکه خدیجه زنده بود، هرگز همسر دیگری برنگزید. تمام فرزندانش بجز ابراهیم از خدیجه بودند.4
رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرموده است:
سمیّه قرّاعه گفته است: تاریخ در مقابل عظمت حضرت خدیجه سر فرود میآورد و در برابرش متواضعانه و دست بسته میایستد.
دکتر علی ابراهیم حسن، پژوهشگر جهان عرب، درباره مقام حضرت خدیجه مینویسد: «اگر بخواهیم همسری نمونه، با اخلاص، پاک دامن، موقّر و خردمند را نام ببریم، والاتر از خدیجه، همسر پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، نخواهیم یافت؛ بانویی بس خردمند که هم عصر جاهلیت، و هم اسلام را درک کرد و در هر دو دوره از منزلتی والا بهرهمند بود؛ تا جایی که در عصر جاهلیت طاهره نامیده میشد و مال و جمال و کمال را در یک جا جمع کرده بود و این ویژگیها هرگاه در یک زن جمع شود ـ که معمولاً این اتفاق کم پیش میآید ـ نشان دهنده عظمت و بلندی مقام وی خواهد بود».5
وقتی زمان تولّد فاطمهزهرا علیهاالسلام میرسد، خدیجه کبری از زنان قریش میخواهد تا او را یاری کنند. زنان تقاضایش را رد کردند و گفتند تو حرفمان را نشنیدی و با یتیم عبداللّه ازدواج کردی و تمام ثروتت را به او بخشیدی؛ غافل از اینکه آنان سعادت یاری خدیجه و شرکت در تولد بهترین زنان عالم را نداشتند. خداوند مقرر کرده بود که چهار زن از بهشت از بهترین زنان عالم همراه با فرشتگان به یاری او بیایند و دل رنجور خدیجه را شاد کنند و در تولّد گل سرسبد زنان عالم؛ خدیجه را یاری نمایند.
در سال دهم بعثت حضرت خدیجه کبری از شدت ضعف و ناراحتی در شعب ابیطالب پیامبر را تنها میگذارد. حضرت خدیجه، در فاصله سی یا سی و پنج روز پس از رحلت عموی پیامبر، ابوطالب، از دنیا میرود و بدین ترتیب، هر دو یار رسولخدا، او را تنها میگذارند6. پیامبر در غم از دست دادن ایشان آن سال را «عام الحزن» یعنی سال اندوه نام نهاد. رحلت این بانوی بزرگوار را به تمامی مسلمانان جهان تسلیت میگوییم.
پیامبر پس از خدیجه تا آخر عمر خدیجه را فراموش نکرد و هر از چند گاهی از او تقدیر و تمجید میکرد. عایشه گفته است: «رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم از خانه بیرون نمیرفت مگر این که به نوعی از خدیجه یاد میکرد و از وی به نیکی ستایش مینمود. روزی او را به یاد آورد. رشک و حسد وجودم را فرا گرفت. گفتم آیا او بیش از یک پیرزن بود؟ خداوند زن بهتری به تو عطا فرموده است. پیغمبر خشمگین شد. آن گاه فرمود: سوگند به خدا، پروردگار بهتر از او را به من نداد. او به من ایمان آورد در هنگامی که مردمان به من کفر میورزیدند. و از او به من فرزندانی عطا کرد در حالی که مرا از فرزندانِ دیگر زنان محروم نمود». عایشه گفت: «با خود گفتم دیگر هرگز خدیجه را به بدی یاد نخواهم کرد».7
خدیجه بنت خویلد زنی بود دارای نام و مورد احترام همه قبیله خویش. در زمانی که دختران را زنده به گور میکردند، و بیشتر زنان بردگانی بیش نبودند، در دوران تاریک جاهلیّت اعراب، خدیجه توانست با اخلاق نیک و بزرگواری و بزرگمنشی، و از سویی ثروت فراوان، در میان زنان قریش و دیگر قبایل برتری یابد؛ آن گونه که او را «ملکه عرب» و «سیده بطحا»8 لقب داده بودند؛ زنی اندیشمند و فهیم که لیاقت همسری با گل سرسبد پیامبران، حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، و مادری سرور زنان عالم، حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را دارا بود. همسری فداکار و عفیف که در راه محبت پیامبر از همهکس و همهچیز خود گذشت و همه امکانات و توانمندیهای خود را وقف پیامبر اسلام و مکتب او کرد.
ای خدیجه، تو نشان دادی که میتوان در میان همه تاریکیها و جهالتها درخشید. به ما آموختی که میشود در تاریکیها پرنور بود. میتوان چون شمع تمام هستی خود را در طَبَق اخلاص نهاد و سوخت و به دیگران روشنایی داد. به ما یاد دادی که دل میتواند پر از نور هدایت شود، هرچند گرداگرد انسان را پلشتی و پلیدی فرا گرفته باشد؛ میتوانیم دل به کالای بیارزش دنیا نسپریم، و هرچند ثروتمندترین مردم باشیم، اسیر مالاندوزی و مالپرستی نشویم. تو دنیای بیارزش را بخشیدی و یوسف زیبای حجاز را از آنِ خویش ساختی.
حضرت خدیجه علیهاالسلام اوّلین بانویی است که دعوت رسول حق را لبیک گفت و به پیام آسمانی او پاسخ مثبت داد و در کنار رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم با همه توان ایستاد و پایداری کرد. در همان زمان که پیامبرگرامیاسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم از آزار کوردلان رنج میبرد، در کنارش کسی بود که خاطر او را شاد و کام او را شیرین میکرد و از بار گران اندوهش میکاست. همان بانوی گرانقدر و ارجمندی که شریک زندگی و یاور محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم بود.
حضرت خدیجه علیهاالسلام همسر باوفای پیامبرخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم پس از گذشت 25 سال زندگی سراسر مهر و گذشت و وفا، در سال دهم هجرت پیامبرخدا را تنها گذاشت و به سوی جهان ابدی بال گشود. پیامبرخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم هنگام تدفین وی، خود به درون قبر خدیجه رفتند و با دستان مهربان خود خدیجه را به خاک سپردند. پیامبر پس از عروج ملکوتی یار و مونس خود بسیار غمناک بود.
ای خدیجه گل زیبای بهشت / بانوی اعظم و والای بهشت
تو که در بین زنان ممتازی / با رسول قُرَشی همرازی
به جلال و به شرف یکتایی / مادر فاطمه زهرایی
فرد اول تویی از خیل زنان / که بیاورد به احمد ایمان
ثروت و مال تو و تیغ علی / اعتبار تو و تبلیغ علی
هر دو شد رونق دین اسلام / به علیّ و تو، زما باد سلام
دَم جان دادن خود دُر سُفتی / در وصایا به پیمبر گفتی
به ره عشق منم مدهوشت / کفنم کن به ردای دوشت 9
حضرت خدیجه بعد از ازدواج با پیامبر از سوی تمام زنان و خویشان طرد شده بود به او سلام نمیکردند و جواب سلام او را نمیدادند. زنان مکّه جاهلانه او را ملامت میکردند که با وجود جاه و مال و مقام همسر یتیمِ عبداللّه شده است. حضرت خدیجه بیتوجّه به همه این ملامتها تنها دغدغه خاطرش این بود که نکند این سخنان یاوه موجب رنجش خاطر بهترین مخلوق خدا و همسر مهربانش شود.
یکی از موهباتی که خدا به انسان میدهد داشتن همسری مهربان و صبور است و خدیجه موهبت خدا به پیغمبر بود او پاسدار آرامش و آسایش خانه رسولخدا بود.
زخمهای جسم و جان همسر را التیام میبخشید و اسباب آرامش جان پیغمبرخدا را فراهم میکرد و او را در به جای آوردن وظیفه خطیرش ـ که همانا روشن کردن چراغ هدایت مردم بود ـ یاری میداد.
خدیجه علیهاالسلام افتخار و شایستگی این را داشت که بانوی اول اسلام باشد. در آن جوّ دهشتزای جاهلیت چراغ هدایت و ایمان در ضمیر خدیجه علیهاالسلام روشن بود. خدیجه اوّلین کسی بود که به پیامبری محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم و به یگانگی خدای محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم ایمان آورد. هنگامی که رسولخدا از غارحراء به خانه خدیجه علیهاالسلام آمد، از او پرسید: ای محمّد، این چه نوری است که در تو مشاهده میکنم؟» پیامبر گفت: «این نور پیغمبری است. بگو لاالهالااللّه محمدا رسولالله». خدیجه علیهاالسلام گفت: سالهاست که از پیغمبری تو خبر دارم. سپس شهادتین گفت و به آنحضرت ایمان آورد.
بعد از مبعوث شدن پیامبرخدا و شروع مبارزه مخفیانه و آشکارا با سیاهی جهل، خدیجه همیشه بسان یاوری مهربان و همسری دلسوز در کنار پیامآور مهر و راستی بود. همسر رسولاللّه مجاهد در راه معبود بود و همسر خویش را در به انجام رساندن رسالت خطیرش که ـ جهاد در راه حق و راستی است ـ یاری میداد و در این راهدشوار از هیچ کاری فروگذار نکرد. او همیشه به زره ایمان مجهّز بود و طوفان سختیها او را هرگز از پای در نیاورد و ذرّهای از اعتقاد و ایمان راسخش کم نکرد.
اسلام نه تنها راهِ درست زیستن را به بشر میآموزد، بلکه در مکتب اسلام انسانهایی تربیت میشوند که تجسّم آموزههای ناب اسلامی هستند. خدیجه اوّلین نماد زن مسلمان است؛ زن مسلمانی که مزیّن به تمام صفات والای انسانی است. خدیجه علیهاالسلام بانوی صبور، فهیم، مهربان، دلسوز، مؤمن و مقیّد بود و بهجاست رهروان راه اسلام، و به ویژه بانوان مسلمان، وی را سرلوحه زندگی و خط مشی خویش قرار دهند. سخنی چند در مورد خدیجه علیهاالسلام
پدر او خُوَیلد بن اسد و مادر او فاطمه دختر زائده است. تولّد حضرت خدیجه علیهاالسلام سال 68 پیش از هجرت است. ازدواج مبارک خدیجه با وجود مبارک و نازنین حضرت محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم هنگامی بود که 25 سال از عمر شریف پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و چهل سال از عمر حضرت خدیجه علیهاالسلام میگذشت. او از لحاظ نسب از همه زنان پیغمبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به پیغمبر نزدیکتر است. او در ماه رمضان سال دهم بعثت و اندکی پس از وفات حضرت ابوطالب درگذشت. پیغمبر او را در «حجون» دفن کرد و خود او را در قبر گذاشت.10
سخن از اسلامِ خدیجه، سخن گفتن از آغاز رسالت و بامداد اسلام است. همه امت اتفاقنظر دارند که خدیجه اولین بانویی است که اسلام آورده است. ابویحییبنعفیف گفته است: در جاهلیت به مکه و به نزد عباسبنعبدالمطلب آمدم. نزد او نشسته بودم که جوانی آمد و چشم به آسمان افکند و آنگاه رو به کعبه ایستاد. پس از اندکی پسر بچهای آمد و در طرف راست او ایستاد. پس از اندکی زنی آمد و پشت آن دو ایستاد. آن جوان و آن پسر بچّه و آن زن هر سه با هم به رکوع و سجود پرداختند. من گفتم ای عبّاس، این امری عظیم است. عبّاس گفت آری. آیا میدانی این جوان کیست؟ گفتم: نه. گفت: این محمّد بن عبداللّه پسر برادر من است و این پسر بچّه علی پسر برادر من است و این خدیجه همسر محمّد است.11
در کتاب شریف کافی از امام باقر علیهالسلام نقل شده که چون قاسم فرزند رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، از دنیا رفت خدیجه گریه میکرد. رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند: چرا گریه میکنی؟ عرض کرد دانه مروارید گرانبهایی بود که از دستم رفت! رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: ای خدیجه آیا دوست نمیداری روز قیامت شود او را ببینی که بر در بهشت ایستاده و چون نظرش بر تو افتد، دست تو را بگیرد و داخل بهشت گرداند و تو را در پاکیزهترین منزلها جای دهد؟ خدیجه علیهاالسلام عرض کرد: این برای من است یا برای هر بنده مؤمنی؟ فرمودند: برای هر بنده مؤمن است که صبر کند و نیّت خود را برای خدا خالص گرداند. خداوندْ حکیمتر و کریمتر از این است که میوه دل بنده مؤمن را بگیرد و با وجود این او را عذاب کند.12
رسولاکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم به سادگی نمیتوانست خبر دلخراش درگذشت خدیجه را بپذیرد. او به این ترتیب، انسانی را از کف میداد که عالیترین نمونه وفا و فداکاری و صفا و مهر بود. آخرین سخن خدیجه علیهاالسلام ، به هنگامی که بر بستر مرگ خفته بود، از رنجهایی که در راه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم دیده بود کم ارجتر نبود. لحظهای که آثار مرگ در چهره او نمایان گشت، به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم چنین میگوید: «ای رسول خدا، من در حق تو کوتاهی کردم و آنچه شایسته تو بود، انجام ندادم. از من درگذر. اگر اکنون دل در طلب چیزی داشته باشم، خشنودی توست». این کلمات بر لبان پاکش میلغزد، و آخرین نفسهایش را با خشوع و ایمان برمیآورد. خدا، خدیجه را رحمت کند که برای عقیده و رسالتش کوشش کرد.13
خدیجه بنت خویلد ـ عزیزترین و محبوبترین زنان جهان اسلام است او ایمان و علم و تقوا را به هم آمیخت و با این حال به همسری بزرگترین منجی عالم انسانیت مفتخر گردید. خدیجه در زیبایی و وقار و ادب و رسوم زندگی در حد کمال بوده است. دوری گزیدنِ زنان مکه از خدیجه در هنگام انتخاب محمدامین صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، بهترین دلیل فکر عالی و همّت بلند و دوراندیشی و عزّت نفس او بود که حقیقت را بر همه چیز ترجیح داد. خدیجه در راه عقیده و ایمان خویش هرچه داشت داد و دنیا و متاع آن را در راه دوست صرف کرد.
عبدالملک بن هشام گفته است: خدیجه دختر خویلد به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ایمان آورد و پیامبرش را تصدیق کرد. پروردگار بدین امر بار اندوه را از پیامبرش سبک کرد و پیغمبر سخن ناخوشایند و تکذیبی که او را غمگین کند نشنید مگر اینکه خداوند آن را به وجود حضرت خدیجه علیهاالسلام برطرف ساخت.14
خدیجه دختر خویلد که زنی تجارتپیشه بود و مردان را برای بازرگانی اجیر میکرد، چون از راستگویی و امانتداری رسولاکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم خبر یافت، کسی را نزد وی فرستاد و به او پیشنهاد کرد که با سرمایه خدیجه و همراه غلام وی، مَیْسَره، برای تجارت رهسپار شام شود رسول خدا پذیرفت و با میسره رهسپار شام شد و چون به بُصْری رسید، راهب مسیحی ایشان را دید و میسره را به پیامبری او مژده داد. میسره نیز در این سفر کراماتی را از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم مشاهده کرد. چون به مکه بازگشت آنچه را خود دیده بود و از راهب شنیده بود، به خدیجه علیهاالسلام گفت و او را آگاه ساخت. خدیجه هم به ازدواج با رسولخدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم رغبت نمود و در پی رسولخدا فرستاد و علاقهمندی خویش را به ازدواج با وی اظهار داشت. رسولخدا نیز با عموهای خویش مشورت کرد و با عموی خود حمزه نزد خویلد پدر خدیجه رفت و خدیجه را خواستگاری کرد.15
1. الاستیعاب، ج 2، ص 720.
2. ذخائر العقبی، ص 44.
3. منتهیالامال، ص 247.
4. تذکرة الخواص، ص 312.
5. خدیجه (به نقل از: نساء لهن فی تاریخ الاسلامی نصیب، صص 21 و 23.
6. منتهی الامال.
7. الاصابة، ج 4، ص 275.
8. ترجمه خصائص الزینبیاه، ص 164.
9. محمود سیفی شیرازی، لب تشنگان عشق، ص 47.
10. دکتر حریرچی، خدیجه علیهاالسلام ، ص 10.
11. خصائص امیرالمؤمنین، ص 45.
12. زندگانی حضرت زهرا علیهاالسلام ، ص 117.
13. محمدعلی بحرالعلوم، همگام با پیامبر، ص 118.
14. دکتر فیروز حریرچی، زنان بزرگ اسلام، ص 30.
15. مروجالذهب، ج 2، ص 278.
منبع: www.khadijeh.com
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».