نویسنده:سید هاشم رسولی محلاتی
ناشر: کتاب درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام
مشهور آن است که خواستگاری و خطبه عقد بوسیله ابوطالب عموی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) انجام گردید و پذیرش و قبول آن نیز از سوی عمرو بن اسد-عموی خدیجه-صورت گرفت. و در برابر این گفتار مشهور،اقوال دیگری نیز وجود دارد... مانند اینکه خطبه عقد بوسیله حمزة بن عبد المطلب یا دیگریاز عموهای آن حضرت انجام شد...
و یا اینکه پدر خدیجه-خویلد بن اسد-و یا پسر عمویخدیجه ورقة بن نوفل از طرف خدیجه قبول کرده و آن بانویمحترمه را به عقد رسول خدا درآورد... و بلکه در پاره ای از روایات گفتار نابجای دیگری نیز نقل شده که خدیجه به پدر خود خویلد شرابی داده و او را مست کرد. و او در حال مستی این ازدواج را پذیرفت چون به حال عادی بازگشت و از جریان مطلع گردید بنای مخالفت با این ازدواج راگذارده و بالاخره با وساطت و پا در میانی برخی از نزدیکان به ازدواج مزبور تن داده و آنرا پذیرفت... که پاسخ آن را چند تن از راویان و اهل تاریخ عهده دار شده که ما متن گفتار ابن سعد را در طبقات برای شما انتخاب کرده و نقل میکنیم که پس از ذکر چند روایت بدین مضمون میگوید: «و قال محمد بن عمر:فهذا کله عندنا غلط و وهم،و الثبتعندنا المحفوظ عن اهل العلم ان اباها خویلد بن اسدمات قبل الفجار،و ان عمها عمرو بن اسد زوجها رسول الله-صلی الله علیه و آله-» (1) .
یعنی:محمد بن عمر گفته است که تمامی این روایات درنزد ما ناصحیح و موهوم است و صحیح و ثابت نزد ما ودانشمندان آن است که پدر خدیجه یعنی خویلد بن اسد پیش ازجنگ فجار از دنیا رفته بود و عمویش عمرو بن اسد او را به ازدواج رسول خدا(ص)درآورد...
و نظیر همین عبارت از واقدی نقل شده (2) و هم چنین اقوال غیر مشهور دیگر را نیز پاسخ داده و نیازیبذکر آنها نیست... (3)
و نیز در پارهای از روایاتی که در مورد این ازدواج فرخنده رسیده ظاهرا یک اشتباه دیگری نیز رخ داده که بجای عمویخدیجه-یعنی عمرو بن اسد-ورقة بن نوفل بن اسد(بعنوان عمویخدیجه)آمده که این مطلب گذشته از آنکه در اصل،خلاف مشهور است از نظر نسبی هم اشتباه است. زیرا ورقة بن نوفل پسر عموی خدیجه است،نه عمویخدیجه...
و بعید نیست که اینکار از تصرفات ناقلان حدیث بوده که چون نام عموی خدیجه در حدیث آمده بوده و ورقة بن نوفل همشهرتی افسانهای داشته،آن عنوان را با این نام منطبق دانسته و به اینصورت درآوردهاند.
مرحوم صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه و شیخ کلینی درکتاب شریف کافی با مقداری اختلاف خطبه عقدی را که بوسیله ابو طالب ایراد شده نقل کرده اند که متن آن طبق روایت شیخ صدوق(ره)اینگونه است:
«الحمد لله الذی جعلنا من زرع ابراهیم و ذریة اسماعیل،و جعل لنا بیتا محجوجا و حرما آمنا یجبی الیه ثمرات کل شیء، و جعلنا الحکام علی الناس فی بلدنا الذی نحنفیه،ثم ان ابن اخی محمد بن عبد الله بن عبد المطلبلا یوزن برجل من قریش الا رجح،و لا یقاس باحد منهمالا عظم عنه،و ان کان فی المال قل،فان المال رزق حائلو ظل زائل،و له فی خدیجه رغبة و لها فیه رغبة،و الصداقما سالتم عاجله و آجله،و له خطر عظیم و شان رفیع و لسانشافع جسیم . (4)
یعنی:سپاس خدایرا که ما را از کشت و محصول ابراهیم وذریه اسماعیل قرار داد،و برای ما خانه مقدسی را که مقصودحاجیان است و حرم امنی است که میوه هر چیز بسوی آن گردآید بنا فرمود،و ما را در شهری که هستیم حاکمان بر مردم قرارداد. سپس برادر زاده ام محمد بن عبد الله بن عبد المطلب مردی است که با هیچ یک از مردان قریش هم وزن نشود جز آنکه از اوبرتر است،و به هیچ یک از آنها مقایسه نشود جز آنکه بر او افزون است، و او اگر چه از نظر مالی کم مال است ولی مال پیوسته درحال دگرگونی و بیثباتی و همچون سایهای رفتنی است،و اونسبت به خدیجه راغب و خدیجه نیز به او مایل است،و مهریه او را نیز هر چه نقدی و غیر نقدی بخواهید آماده است،و محمد را داستانی بزرگ و شانی والا و شهرتی عظیم خواهد بود. و در کتاب شریف کافی اینگونه است که پس از این خطبه عموی خدیجه خواست بعنوان پاسخ ابوطالب سخن بگوید ولی به لکنت زبان دچار شد و نتوانست، از اینرو خدیجه خود بسخن آمده گفت:
عموجان:اگر چه شما بعنوان گواه اختیاردار من هستیولی در اختیار انتخاب من خود شایسته تر از دیگران هستم،و اینک ای محمد من خود را به همسری تو درمی آورم و مهریه نیز هر چه باشد بعهده خودم و در مال خودم خواهد بود،اکنون به عموی خود(ابوطالب) دستور ده تا شتری نحر کرده و ولیمه ای ترتیب دهد و بنزد همسر خود آی!
ابوطالب فرمود:گواه باشید که خدیجه محمد(ص)رابه همسری خویش پذیرفت و مهریه را نیز در مال خود ضمانت کرد! برخی از قریشیان با تعجب گفت:شگفتا! که زنان مهریه مردان را بعهده گیرند؟!
ابوطالب سخت به خشم آمده روی پای خود ایستاد وگفت: آری اگر مردی همانند برادر زاده من باشد زنان باگرانبهاترین مهریه خود خواهانشان میشوند و اگر همانند شما باشند جز با مهریه گرانبها حاضر به ازدواج نمیشوند! و در روایت خرائج راوندی است که چون خطبه عقدبپایان رسید و-محمد صلی الله علیه و آله-برخاست تابهمراه عمویش ابوطالب بخانه برود خدیجه به آنحضرت عرض کرد: «...الی بیتک فبیتی بیتک و انا جاریتک . (5)
یعنی:بسوی خانه خود بیا که خانه من خانه تو است ومن هم کنیز توام! و از کتاب المنتقی کازرونی نقل شده که چون مراسم عقدبپایان رسید خدیجه به کنیزکان خود دستور داد التشادی به خود گرفته و دفها را بزنند و سپس به رسول خدا عرض کرد: «...یا محمد مر عمک ابا طالب ینحر بکرة من بکراتکو اطعم الناس علی الباب و هلم فقل (6) مع اهلک،فاطعم الناس و دخل رسول الله(ص)فقال مع اهله خدیجه . (7) یعنی ای محمد به عمویت ابوطالب دستور ده شتر جوانی ازشترانت را نحر کند و مردم را بر در خانه اطعام کن و بیا در کنارخاندانت چاشت را به استراحت بگذران،و ابوطالب این کار راکرد و رسول خدا(ص)بنزد خدیجه آمده و در کنار او به استراحت روزانه پرداخت. و این دو حدیث دلالت بر کمال علاقه و عشق خدیجه نسبت به رسول خدا(ص) دارد چنانچه تا پایان عمر این عشق را نسبت به آنحضرت حفظ کرده بود.صلوات الله علیها.
در اینکه مهریه چقدر بود و پرداخت آن را چه کسی به عهده گرفت اختلافی در روایات دیده میشود،که از آنجمله روایت بالا است که در آن بدون ذکر مقدار آمده است که پرداخت آن راخدیجه بعهده گرفت. و از کشف الغمه از ابن حماد و نیز از ابن عباس نقل شده که رسول خدا(ص)خدیجه را با مهریه دوازده وقیه طلا به ازدواج خویش درآورد و مهریه زنان دیگر آنحضرت نیز همین مقداربود. (8)
و در اعلام الوری طبرسی دوازده وقیه و نیم ذکر شده چنان چه از دانشمندان اهل سنت نیز مؤلف سیرة الحلبیه همین قول را نقل کرده و سپس گفته است که هر وقیه چهل درهم است که درنتیجه مجموع مهریه پانصد درهم شرعی بوده.
و تفاوت دیگری که در نقل سیره حلبیه دیده میشود آناست که گوید:پرداخت مهریه مزبور را ابوطالب بعهده گرفت. (9) و قول دیگری که در سیره حلبیه و سیره ابن هشام و برخی ازتواریخ دیگر آمده آن است که گفتهاند:
«و اصدقها رسول الله-صلی الله علیه و آله-عشرین بکرة . (10) .
یعنی رسول خدا(ص)به خدیجه بیست شتر ماده جوان مهریه داد و در نقل دیگری نیز آمده که ورقة بن نوفل خدیجه را با مهریه چهارصد دینار به عقد رسول خدا-صلی الله علیه و آله-درآورد (11) و از کامل مبرد نقل شده که بیست شتر را ابوطالب بعهده گرفت و دوازده وقیه و نیم طلا را خود رسول خدا پرداخت که مهریه مجموع آنها بود. (12) نگارنده گوید:روایاتی که در باب مهر السنه آمده همان روایت پانصد درهم را تایید میکنند،چنانچه در چند دیثبااندک اختلافی آمده که امام باقر و امام صادق علیه ما السلام فرمودند: «ما زوج رسول الله-صلی الله علیه و آله-شیئا من بناته و لا تزوج شیئا من نسائه علی اکثر من اثنی عشر اوقیة و نش یعنی نصف اوقیه . (13)
یعنی تزویج نکرد رسول خدا(ص)هیچیک از دختران خود ونه هیچیک از زنانش را به بیش از دوازده وقیه و نیم.
و طبرسی(ره) در اعلام الوری گوید:«...و مهرها اثنتا عشرة او قیهو نش و کذلک مهر سایر نسائه . (14)
و در روایت امام صادق علیه السلام اینگونه است که فرمود: «ما تزوج رسول الله-صلی الله علیه و آله-شیئا من نسائه و لا زوج شیئا من بناته علی اکثر من اثنی عشر اوقیه و نش،و الاوقیهاربعون درهما،و النش عشرون درهما». (15)
و در داستان ازدواج حضرت جواد الائمة علیه السلام با دخترمامون عباسی نیز آمده که فرمود: «...و بذلت لها من الصداق ما بذله رسول الله-صلی الله علیهو آله-لازواجه و هو اثنتا عشرة اوقیه و نش-و علی تمامالخمسمائة...». (16) سیعنی من صداق او را همان قرار دادم که رسول خدا(ص)به زنانش بذل فرمود و آن دوازده وقیه و نیم بود که تمامی پانصددرهم بر ذمه من است...
1-الطبقات الکبری ج 1 ص 133.
2-بحار الانوار ج 16 ص 19.و تاریخ طبری ج 2 ص 36.
3-برای اطلاع بیشتر میتوانید به کتاب الصحیح من السیره ج 1 ص 113 به بعد نیزمراجعه کنید.
4-فروع کافی ج 2 ص 19 و 20 و من لا یحضره الفقیه ج 3 ص 397.
5-خرائج راوندی ص 187.
6-لفظ قل در اینجا از قیلوله بمعنای استراحت در چاشت گرفته شده،و برخیکه شاید معنای آن را نفهمیده اند«لام را تبدیل به میم کرده و«فقم ضبط کرده اند،و خصوصیت وقت چاشت ظاهرا بدان جهت بوده که در شهر مکه غالباهوا گرم و عموما ساعت چاشت را تا نزدیک غروب در خانه ها به استراحت می گذرانده اند و آنگاه برای حوائج خود از خانه خارج می شده اند.
7-بحار الانوار،ج 16 ص 10 و 12 و 19.
8-بحار الانوار-ج 16 ص 10 و 12 و 19
9-سیره حلبیه ج 1 ص 165.
10-سیره حلبیه ج 1 ص 165 و سیره ابن هشام ج 1 ص 190 و سیره المصطفی ص 60و سیره النبی ج 1 ص 206.
11-بحار الانوار ج 16 ص 19.
12-منتقی النقول ص 139 گ.
13-اعلام الوری ص 147.یعنی مهر خدیجه دوازده وقیه و نیم بود چنانچه مهریه زنان دیگر آنحضرت نیز همین مقدار بود.
14-بحار الانوار ج 103 ص 347 به بعد.
15-معانی الاخبار ص 214.فروع کافی ج 2 ص 20.
16-من لا یحضره الفقیه ج 3 ص 398.
بسم الله الرحمن الرحیم
جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ في سَبيلِ اللَّهِ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41)
با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نماييد؛ اين براى شما بهتر است اگر بدانيد حضرت رضا (عليه السّلام): خدا رحم نماید بندهاى كه امر ما را زنده (و برپا) دارد ... علوم و دانشهاى ما را ياد گيرد و به مردم ياد دهد، زيرا مردم اگر سخنان نيكوى ما را (بى آنكه چيزى از آن كاسته و يا بر آن بيافزايند) بدانند هر آينه از ما پيروى (و طبق آن عمل) مى كنند
بنادر البحار-ترجمه و شرح خلاصه دو جلد بحار الانوار ص 159
بنیانگذار مجتمع فرهنگی مذهبی قائمیه اصفهان شهید آیت الله شمس آبادی (ره) یکی از علمای برجسته شهر اصفهان بودند که در دلدادگی به اهلبیت (علیهم السلام) بخصوص حضرت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) و امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شهره بوده و لذا با نظر و درایت خود در سال 1340 هجری شمسی بنیانگذار مرکز و راهی شد که هیچ وقت چراغ آن خاموش نشد و هر روز قوی تر و بهتر راهش را ادامه می دهند.
مرکز تحقیقات قائمیه اصفهان از سال 1385 هجری شمسی تحت اشراف حضرت آیت الله حاج سید حسن امامی (قدس سره الشریف ) و با فعالیت خالصانه و شبانه روزی تیمی مرکب از فرهیختگان حوزه و دانشگاه، فعالیت خود را در زمینه های مختلف مذهبی، فرهنگی و علمی آغاز نموده است.
اهداف :دفاع از حریم شیعه و بسط فرهنگ و معارف ناب ثقلین (کتاب الله و اهل البیت علیهم السلام) تقویت انگیزه جوانان و عامه مردم نسبت به بررسی دقیق تر مسائل دینی، جایگزین کردن مطالب سودمند به جای بلوتوث های بی محتوا در تلفن های همراه و رایانه ها ایجاد بستر جامع مطالعاتی بر اساس معارف قرآن کریم و اهل بیت علیهم السّلام با انگیزه نشر معارف، سرویس دهی به محققین و طلاب، گسترش فرهنگ مطالعه و غنی کردن اوقات فراغت علاقمندان به نرم افزار های علوم اسلامی، در دسترس بودن منابع لازم جهت سهولت رفع ابهام و شبهات منتشره در جامعه عدالت اجتماعی: با استفاده از ابزار نو می توان بصورت تصاعدی در نشر و پخش آن همت گمارد و از طرفی عدالت اجتماعی در تزریق امکانات را در سطح کشور و باز از جهتی نشر فرهنگ اسلامی ایرانی را در سطح جهان سرعت بخشید.
از جمله فعالیتهای گسترده مرکز :
الف)چاپ و نشر ده ها عنوان کتاب، جزوه و ماهنامه همراه با برگزاری مسابقه کتابخوانی
ب)تولید صدها نرم افزار تحقیقاتی و کتابخانه ای قابل اجرا در رایانه و گوشی تلفن سهمراه
ج)تولید نمایشگاه های سه بعدی، پانوراما ، انیمیشن ، بازيهاي رايانه اي و ... اماکن مذهبی، گردشگری و...
د)ایجاد سایت اینترنتی قائمیه www.ghaemiyeh.com جهت دانلود رايگان نرم افزار هاي تلفن همراه و چندین سایت مذهبی دیگر
ه)تولید محصولات نمایشی، سخنرانی و ... جهت نمایش در شبکه های ماهواره ای
و)راه اندازی و پشتیبانی علمی سامانه پاسخ گویی به سوالات شرعی، اخلاقی و اعتقادی (خط 2350524)
ز)طراحی سيستم هاي حسابداري ، رسانه ساز ، موبايل ساز ، سامانه خودکار و دستی بلوتوث، وب کیوسک ، SMS و...
ح)همکاری افتخاری با دهها مرکز حقیقی و حقوقی از جمله بیوت آیات عظام، حوزه های علمیه، دانشگاهها، اماکن مذهبی مانند مسجد جمکران و ...
ط)برگزاری همایش ها، و اجرای طرح مهد، ویژه کودکان و نوجوانان شرکت کننده در جلسه
ی)برگزاری دوره های آموزشی ویژه عموم و دوره های تربیت مربی (حضوری و مجازی) در طول سال
دفتر مرکزی: اصفهان/خ مسجد سید/ حد فاصل خیابان پنج رمضان و چهارراه وفائی / مجتمع فرهنگي مذهبي قائميه اصفهان
تاریخ تأسیس: 1385 شماره ثبت : 2373 شناسه ملی : 10860152026
وب سایت: www.ghaemiyeh.com ایمیل: Info@ghaemiyeh.com فروشگاه اینترنتی: www.eslamshop.com
تلفن 25-2357023- (0311) فکس 2357022 (0311) دفتر تهران 88318722 (021) بازرگانی و فروش 09132000109 امور کاربران 2333045(0311)
نکته قابل توجه اینکه بودجه این مرکز؛ مردمی ، غیر دولتی و غیر انتفاعی با همت عده ای خیر اندیش اداره و تامین گردیده و لی جوابگوی حجم رو به رشد و وسیع فعالیت مذهبی و علمی حاضر و طرح های توسعه ای فرهنگی نیست، از اینرو این مرکز به فضل و کرم صاحب اصلی این خانه (قائمیه) امید داشته و امیدواریم حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف توفیق روزافزونی را شامل همگان بنماید تا در صورت امکان در این امر مهم ما را یاری نمایندانشاالله.
شماره حساب 621060953 ، شماره کارت :6273-5331-3045-1973و شماره حساب شبا : IR90-0180-0000-0000-0621-0609-53به نام مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان نزد بانک تجارت شعبه اصفهان – خيابان مسجد سید
ارزش کار فکری و عقیدتی
الاحتجاج - به سندش، از امام حسین علیه السلام -: هر کس عهده دار یتیمی از ما شود که محنتِ غیبت ما، او را از ما جدا کرده است و از علوم ما که به دستش رسیده، به او سهمی دهد تا ارشاد و هدایتش کند، خداوند به او میفرماید: «ای بنده بزرگوار شریک کننده برادرش! من در کَرَم کردن، از تو سزاوارترم. فرشتگان من! برای او در بهشت، به عدد هر حرفی که یاد داده است، هزار هزار، کاخ قرار دهید و از دیگر نعمتها، آنچه را که لایق اوست، به آنها ضمیمه کنید».
التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: امام حسین علیه السلام به مردی فرمود: «کدام یک را دوستتر میداری: مردی اراده کشتن بینوایی ضعیف را دارد و تو او را از دستش میرَهانی، یا مردی ناصبی اراده گمراه کردن مؤمنی بینوا و ضعیف از پیروان ما را دارد، امّا تو دریچهای [از علم] را بر او میگشایی که آن بینوا، خود را بِدان، نگاه میدارد و با حجّتهای خدای متعال، خصم خویش را ساکت میسازد و او را میشکند؟».
[سپس] فرمود: «حتماً رهاندن این مؤمن بینوا از دست آن ناصبی. بیگمان، خدای متعال میفرماید: «و هر که او را زنده کند، گویی همه مردم را زنده کرده است»؛ یعنی هر که او را زنده کند و از کفر به ایمان، ارشاد کند، گویی همه مردم را زنده کرده است، پیش از آن که آنان را با شمشیرهای تیز بکشد».
مسند زید: امام حسین علیه السلام فرمود: «هر کس انسانی را از گمراهی به معرفت حق، فرا بخواند و او اجابت کند، اجری مانند آزاد کردن بنده دارد».