یکی از القاب حضرت خدیجه علیها السلام طاهره می باشد.(1)
از برجسته ترین لقب های دخت فرزانه حجاز این بود که پس از پشت سر نهادن دوران کودکی و نوجوانی و پس از رشد جسمی و عقلی و پس از خودسازی و خودشکوفایی، نخست از سوی چهره های برجسته و درست اندیش خاندان خویش، و آن گاه از سوی قریش و مردم مکه، به واژه ی «طاهره» یا پاک سرشت و پاک منش مفتخر گردید؛ چرا که آن دختِ خرد و پروا با این که در میان ناز و نعمت و اعتبار خانوادگی و امکانات گسترده ی زندگی و زرق و برق مادی بود، و این ها آفت جان بسیاری از چنین خانواده ها و نسل جوان آنها می گردد، این امکانات و نعمت ها هرگز نتوانست آن جوان نواندیش و کمال جو و پاک منش را دستخوش غفلت و مستی زر و زور و یا جوانی و انگیزش های ناپخته و ناسنجیده آن سازد و از مرز معنویت و کمال طلبی بیرون برد.
از سوی دیگر او با این که در خاندان و فامیل ثروتمند و پراعتباری ولادت یافته و رشد کرده بود، و در محیط آن روز مکه و حجاز، دختران و زنان اشراف و صاحب اعتبار و امکانات، در شب نشینی های پرخطا و آکنده از لغزش و گناه برگرد هم می نشستند و خود را با انواع کارهای بیهوده و حقار تبار و خوشگذرانی های گناه آلود سرگرم می ساختند، آن دختِ معنویت و اندیشه، نه در نشست های زنان و دختران فامیل و آشنا – جز در صورت پیش بینی و امید امکانِ ایجاد دگرگونی مطلوب و مترقی در اندیشه ها و منش ها و رفتارها – شرکت می جست و نه لحظه ای روش منحط جامعه و دنیای تیره و تار و واپسگرای خویش را می پسندید، و نه ذره ای به آداب و رسوم رایج واپسگرایان حاکم د ل می داد؛ بلکه او به صورت معجزه آسایی در آن محیط پر وسوسه و پر لغزش و خطر، به گونه ای پاک سرشت و پاک روش و پاک منش و امانتدار و درستکار و قدرتمند می زیست که آشنا و بیگانه او را پاک و پاکیزه می خواندند و هرگاه زن یا دختری هوای کمال و معنویت می نمود، به سوی سرای خدیجه سلام الله علیها می شتافت و از اندیشه ی بلند و منش پاک، اخلاق انسانی و روش مترقی، دانش و خِرد و تجربه و هنر و قدرت مدیریت او الهام می گرفت و درس می آموخت.
او نیز در آن فضای بسته و غبار گناه و عقب ماندگی گرفته، برای خود راه و رسم و نشست و شاگرد و یار و یاورانی داشت، اما در سرای او و حلقهی هواداران و یارانش، نسیم معنویت و کمال می وزید و سخنان جدی و آموزنده بر زبان ها رانده می شد، عطر اخلاق و رایحه ی عرفان، مشام جان را عطرآگین می ساخت، و هرگز بافته ها و حرکات جلف و ناشایست در محفل و سرای او بر زبان کسی جاری نمی شد.(2)
دانشمندان در کتب خود نوشته اند:
«و کانت فی الجاهلیۀ الطاهرۀ؛ خدیجه سلام الله علیها در روزگار تیره و تار جاهلیت نیز، باک روش و پاک منش یا «طاهره» بود.» (3)
و دیگری می نویسد:
«وَ کانَت خدیجه تُدعی فی الجاهلیۀ الطاهرۀ؛ نامش در جاهلیت طاهره بوده است.» (4)
قال عمر رضا کحالۀ:
من بیت مجد و سؤدد و ریاسۀ، فنشأت علی التخلق بالاخلاق الحمیده، و اتصفت بالحزم و العقل و العفۀ، حتی دعاها قومها فی الجاهلیۀ الطاهرۀ.(5)
در مواهب اللدنیه آمده است که خدیجه رضی الله عنها به واسطه ی اینکه کارهای زنان دوره ی جاهلی را انجام نمی داد و از همه ی آلودگی ها پاک بود به طاهره معروف شد.(6)
یکی از دانشمندان اهل سنت در این مورد می نویسد:
«و کانت تدعی فی الجاهلیه باطاهره لشدۀ عفافها ...»
خدیجه در روزگار تیره و تار جاهلیت نیز - به خاطر پروا و معنویت بسیارش- پاک روش و پاک منش، یا طاهره خوانده می شد.(7)
دانشمند دیکری آورده است که: آن دخت خرد و پرواپیش از انگیزش پیامبر از سوی خدا، و پیش از ظهور اسلام و فرود قرآن نیز پاک روش و پاک منش می زیست.
«کانَت تُدعی قَبلَ البِعثَۀ، الطاهرۀ».(8)
حضرت خدیجه سلام الله علیها طاهره هستند، هم در جاهلیت و هم در اسلام.(9)
----------------------------------------------
1- - تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، ج1، ص 421؛ تاریخ الخمیس فی احوال انفس نفیس، ج1، ص 263؛ خدیجه بنت خویلد، ص 11 و 12.
2- - فروغ آسمان حجاز، خدیجه سلام الله علیها، ص 36- 38.
3- - مجمع الزوائد، هیثمی، ج9، ص 218.
4- - الکامل فی التاریخ، ج2، ص 175؛ الطبقات الکبری، ج8، ص 15؛ بحارالانوار، ج 16، ص 12؛ الدر المنثور فی طبقات ربات الخدور، ص 180؛ التبیین فی انساب القرشیین، ص 71؛ مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی، ج1، ص 55؛ نهایه الارب فی فنون الادب، فارسی، ج3، ص 151؛ محدثات شیعه، ص 157؛ سیر اعلام النبلاء، ج2، ص 111؛ تنقیح المقال، ج3، ص 77.
5- - خدیجه بنت خویلد، ص 44؛ اعلام النساء، ج1، ص 326.
6- نهایه الارب فی فنون الادب، فارسی، ج3، ص 151.
7- شرح المواهب اللدنیه، ج1، ص 199.
8- الاصابه فی تمییز الصحابه، ج4، ص 281.
9- الروض الانف فی شرح السیره النبویه لابن هشام، ج2، ص 244.