چرا خدیجه با جوان بنی هاشم ازدواج کرد؟
برخی تصور میکنند که چون خدیجه (سلام الله علیها) ثروتمند و تجارت پیشه بود، برای امور تجارتی خود، به یک مرد امین بیش از هر چیزی نیازمند بود، از این لحاظ با محمد (صلوات الله علیه و آله) ازدواج کرد.
ویژه نامه ضیافت مشرق - دهم ربیعالاول (27 سال قبل از هجرت) در تاریخ اسلام و میان مسلمانان یادآور یکی از بزرگترین و شاد ترین اتفاقات است و آن پیوند جوانی از بنیِهاشم که شهرت و امانتداری او سراسر جزیرةالعرب را فرا گرفته با خدیجه دختر خویلد است که زنی تجارت پیشه، با شرافت و ثروتمند بود.
آیتالله جعفر سبحانی از مراجع عظام تقلید در کتاب «فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام (صلوات الله علیه و آله)» درباره علل ظاهری و باطنی این ازدواج این چنین بیان میکند:
مردان مادی که همه چیز را از دریچه مادیگری مطالعه میکنند، پیش خود چنین تصور میکنند که چون خدیجه ثروتمند و تجارت پیشه بود، برای امور تجارتی خود، به یک مرد امین بیش از هر چیزی نیازمند بود، از این لحاظ با محمد (صلوات الله علیه و آله) ازدواج کرد و محمد (صلوات الله علیه و آله) نیز از وضع زندگی آبرومندانه او آگاه بود، با اینکه توافق سنی نداشتند؛ تقاضای او را پذیرفت .
ولی آنچه را تاریخ نشان میدهد، این است که محرک حضرت خدیجه(سلام الله علیها)برای ازدواج با امین قریش، یک سلسله جهات معنوی بود، نه جنبههای مادی، اینک شواهد ما:
1- هنگامی که از میسره، سرگذشت سفر جوان قریش را میپرسد؛ او کراماتی را که در طول این سفر از او دیده بود و آنچه را از راهب شام شنیده بود، برای او نقل میکند، خدیجه (سلام الله علیها) شوق مفرطی که سرچشمه آن علاقه به معنویت محمد (صلوات الله علیه و آله) بود در خود احساس میکند و بیاختیار به او میگوید: میسره! کافی است، علاقه مرا به محمد (صلوات الله علیه و آله) ؛ دو چندان کردی، برو من تو و همسرت را آزاد کردم و دویست درهم و دو اسب و لباس گرانبهایی در اختیار تو میگذارم.
سپس آنچه را از میسره شنیده بود، برای «ورقة بن نوفل» که دانای عرب بود، نقل میکند، او میگوید: صاحب این کرامات پیامبر عربی است.
2- روزی خدیجه(سلام الله علیها) در خانه خود نشسته بود و دور او را کنیزان و غلامان گرفته بودند، یکی از دانشمندان یهود نیز در آن محفل بود، اتفاقاً جوان قریش از کنار منزل آنها گذشت و چشم دانشمند یهود به پیامبر(صلوات الله علیه و آله) افتاد، فوراً از خدیجه (سلام الله علیها)درخواست کرد که از محمد (صلوات الله علیه و آله) تقاضا کند تا از مقصد خود منصرف شود و چند دقیقه در این مجلس شرکت کند.
رسول گرامی (صلوات الله علیه و آله) تقاضای دانای یهود را که مبنی بر نشان دادن علایم نبوت در بدن او بود پذیرفت، در این هنگام خدیجه رو به دانشمند یهودی کرد و گفت: هرگاه عموهای او از تفتیش و کنجکاوی تو آگاه گردند، عکسالعمل بدی نشان میدهند، زیرا آنان از گروه یهود به برادرزاده خود هراسانند، در این موقع، دانای یهود گفت: مگر میشود کسی به محمد (صلوات الله علیه و آله) صدمهای برساند! در صورتی که دست تقدیر، او را برای ختم نبوت و ارشاد مردم پرورش داده است!
خدیجه (سلام الله علیها) گفت: از کجا میگویی که او حایز چنین مقامی میشود؟ وی گفت: من علایم پیامبر آخرالزمان را در تورات خواندهام و از نشانههای او این است که پدر و مادر او میمیرند و جد و عموی وی از او حمایت میکنند و از قریش زنی را انتخاب میکند که سیده قریش است، سپس اشاره به خدیجه (سلام الله علیها) کرد و گفت: خوشا به حال کسی که افتخار همسری او را به دست آورد.