چاپ کردن این صفحه

بیانات استاد اعرافی در همایش صدف کوثر

(0 رای‌ها)



متن  بیانات استاد اعرافی در همایش صدف کوثر

آیت الله اعرافی مدیر حوزه های علمیه سراسر کشور ، ریاست جامعة المصطفی و امام جمعه موقت قم در همایش صدف کوثر (تجلیل از مقام شامخ حضرت خدیجه کبری(س)) که در نوبت عصر در تالار بیداری اسلامی جامعة الزهرا برگزار شده بود به ایراد سخنرانی در عظمت حضرت خدیجه سلام الله علیها پرداختند، متن بیانات ایشان در ادامه تقدیم می گردد:
تشکر می کنم از نهادهایی که در این همایش همکاری داشتند از جمله جامعة المصطفی العالمیه، جامعة الزهرا، حوزه های علمیه خواهران و پژوهشگرانی که مقاله ارائه کردند و اعضای محترم هیئت علمی و شخص جناب آقای دکتر رفیعی که زحمت برگزاری این همایش را کشیدند.
زندگی پر فروغ و پر درخشش کسی که در لیلة الاسراء و در معراج از او نامی به میان می آید و به واسطه جبراییل مخاطب سلام خداوند قرار بگیرد نشان دهنده عظمت و بزرگی ایشان است.


می خواهم در مورد عرفان ناب و معرفت خالص حضرت خدیجه سخن بگویم. عصر جاهلیت قبل از رسول خدا یعنی به انحراف کشیده شدن تمام ارزش های الهی و انسانی، در این عصر معدود افرادی داریم که به نام حنفاء شناخته می شدند و در گرداب این آلودگی ها غرق نشدند و از میان آنها معدودی رسالت را حس می کردند. حضرت خدیجه از آنهایی بود که در مقابل امواج آلودگی ها ایستاد. چنین انسانی باید لایه های عمیق معرفتی داشته باشد. حضرت خدیجه از همه این لایه ها عبور کرد و آن اعماق را دید. در میان حنفای عصر جاهلیت خدیجه همچون خورشید می تابد. معرفتش در حدی است که بوی رسالت را استشمام می کند. این نگاه عمیقی می خواهد که از لایه ها عبور کرده ژرفای تاریخ را می بیند و بوی رسالت را استشمام می کند. این همان معرفت عمیق و تحلیل ناب است که دستمایه ای از عالم غیب و ملکوت نیاز دارد تا وزش نسیمی جدید از عالم ملکوت و عالم ملک را احساس کند. خدیجه در چنان جایگاه معرفتی والایی بود که هیچ کس دیگری در این جایگاه قرار نداشت. دقت کنید این توان در عمق جاهلیت کشنده ای است که شرح آن در تاریخ آمده است.


خدیجه حلقه گذر از این جاهلیت به تمدن نوین است. کسی که خودش عنصری برای گذر از آن دوره به دوران بعثت است. خدیجه عنصری منفعل نیست. عنصری فعال است برای عبور از ظلمت به نور، از آلودگی ها به پاکی ها و یک حلقه وصل است.


این انتقال در تاریخ، یک زایمان عظیم تاریخی بود. یک انقلاب فوق العاده بود. پیدایش معدود انسان هایی که در این دوره جانفشانی کردند و عمل راهبردی از خود نشان دادند و تاریخ بشر را از یک مرحله پست و منحط به یک دوره باشکوه منتقل کردند و این انتقال از منحط ترین جامعه و بد ترین نقطه عالم صورت گرفت. این کار ساده ای نیست. شما حتما می دانید ایجاد یک تحول چقدر گرفتاری دارد. چنین تحولی که بشر را از دوره ای به دوره دیگر منتقل می کند چقدر کار دارد. خدجه کبری قهرمان این دوره است. متأسفانه تاریخ مفصلی از آغاز بعثت در دست نداریم ولی کدهایی وجود دارد. این ازدواج خیلی فراتر از ازدواج های رایج آن دوره بود. این ازدواج برای آماده سازی جامعه برای یک انتقال بزرگ بود.
سوم این که خدیجه سلام الله علیها الگوی نوینی از زن و خانواده بود. در این باب سخن گفته شده و نمی خواهم خیلی معطل کنم. این الگوی متفاوت و آرمانی است. خانه ای که هضم در شاخص های متعارف آن دوره نشده. خانه ای که شاخص های جدید الهی در آن بنیان نهاده می شود.
چهارم الگوی دارایی و حکمت؛ دارایی و معرفت؛ دارایی و جهاد و مقاومت. این الگو در ایشان تجلی یافته بود که بسیار مهم است. داشتن مال خیلی کمال نیست، اما همراه شدن مال با دانش و معرفت و مقاومت و جهاد کم است. خدیجه کبری در سخت ترین شرایط بین همه این ارزش ها جمع کرد. طبیعت ثروت تن آسایی و دور شدن از معرفت های آسمانی را می آورد. این متضادها در این زن جمع شد و جمع این ویژگی های نامتجانس از ثروت و جایگاه و موقعیت با شجاعت و بصیرت و حکمت جمع سختی است که در شخصیت این بانوی بزرگ تجلی یافته.


پنجم و آخرین بخش عرایضم این که زنی بتواند جلوه گاه همه اولیای الهی بشود و این نیاز به یک طهارت ذاتی و اکتسابی دارد. ایشان در کنار رسالت قرار گرفت و پایگاه امامت و مادر مؤمنان شد.


در قسمت اخیر عرض خودم نکته ای را عرض کنم و تمام کنم. زنده داشت بانویی که همسر پیامبر بود و در این جایگاه رفیع قرار گرفت؛ این زنده داشت چند معنا دارد. یکی عرض سپاس و ادب است. شکر است. همه ما بر سر سفره او نشسته و باید شاکر باشیم. اما این حرکت بزرگ دوستان ما و شما عزیزان همراه در این حرکت بزرگ، برای این است که ما امروز به بازگشت به خدیجه نیاز داریم. زن امروز باید به خدیجه برگردد و از آن چه خدیجه به او آموخت دور نشود. این نکوداشت برای زنان است و در عین حال برای مردان هم هست. برای شیعیان است ولی همه مسلمانان و بلکه همه جهان به این بانو نیازد دارد. جهانی که از عالم قدس فاصله بگیرد به سقوط می انجامد. این را دوستان ما احیاء کردند.


ما از ابتدای بعثت به یک معنا و ابتدای امامت به معنای دیگر، دو بحث داریم. یکی بحث شیعه و سنی است. اعتقاد به امامت یا عدم اعتقاد به آن. اولیای ما به ما آموختند که این را مایه خونریزی و نزاع قرار ندهید و کار فرهنگی و تبلیغی کنید. دیگری بحث جبهه گیری اموی در برابر جبهه نبوی است. کسانی سعی می کنند این دو جبهه بندی را بر هم منطبق کنند. دقت داشته باشید که این بحث دومی جبهه گیری عنودانه و کفرآلود یک اقلیت خبیث در برابر اصل رسالت و نبوت است. همه مسلمانان برای اهلبیت جایگاه رفیعی قائل بودند. این واقعیتی غیر قابل انکار است. امروز این دو جبهه گیری باز فعال شده و بیگانگان می خواهند این دو جبهه گیری را بر هم منطبق کنند. ما می گوییم کسانی که امروز با خشونت تمام در برابر مسمانان ایستاده اند، بحثشان بحث شیعه و سنی نیست؛ جبهه گیری آن ها جبهه گیری اموی است. گاهی در این جبهه گیری علمایی هم ایستاده و حرف زده اند، که این حرکت ها بسیار خطر ناک است. اصولا این خط منحرف و کم تابع و کم رهرو سعی می کنند درخشش خاندان پیامبر را کوچک بشمارند. دوم سعی در تحریف دارند که فضیلت ها را تحریف کنند. سوم تهمت و چهارم بدل سازی. این ها راه هایی است که این خط اموی دنبال کرده و قرن به قرن ادامه یافته و امروز هم ادامه دارد که عظمت خاندان پیامبر را کوچک کنند. تهمت بزنند. کتاب ها را تحریف کنند. بدل سازی کنند. بدل سازی قصه پر غصه ای در تاریخ اسلام است. نسبت به حضرت خدیجه هر چهار ترفند را شاهدیم. از ازدواج گرفته تا سن آن حضرت و تا ازدواج قبلی ایشان یا مسائل دیگر سعی می کنند تا از فروغ این خورشید کاسته و آن را در پس ابرها ببرند. امروز باید اعتراف کنیم که خدیجه و برخی بزرگان دیگر پس ابرها قرار دارند و ما باید با این همایش ها این ابرها را کنار بزنیم. آفرین بر شما که در این راه تلاش کردید. این همایش را نمی توان یک همایش ایرانی خواند. این همایش باید فراملی و از طرف همه مسلمانان باشد. کار شما بسیار بزرگ است ولی باید ادامه پیدا کند و این ابرها از چهره خورشید پر فروغ حضرت خدیجه کنار زده شود.


جمله آخرم را تیمناً از بحار نقل می کنم که حضرت پیامبر هنگامی که می خواست برای چله نشینی برود به حضرت خدیجه فرمود: یا خدیجه لا تظنی ان انقطاعی عنک هجره و لا قلی، و لکن ربی امرنی بذلک لینفذ امره، فلا تظنی یا خدیجه الا خیرا، فان الله عز و جل لیباهی بک کرام ملائکته کل یوم مرارا. [بحار الانوار، ج16، صص78-80] (ای خدیجه! خیال نکنی که دلیل دوری من از تو به سبب غضبی است که نسبت به تو دارم بلکه خداوند متعال این دوری را امر فرموده و من برای امتثال او چنین می کنم و تو به جز خیر، در این مورد هیچ اندیشه دیگری نداشته باش که خداوند متعال در هر روز چند بار به سبب تو بر ملائکه مباهات می ورزد.)


٢١:٣٠ - دوشنبه ١٣ دی ١٣٩٥ / شماره : ٨٠٩٩٢  مدرسه عالی تاریخ و ادیان

خواندن 2905 دفعه