چاپ کردن این صفحه

شعر در مدح ام المومنین حضرت خدیجه /قيصر

(0 رای‌ها)

در مقام و منزلت حضرت خديجه كبرى عليها السلام‏

مرا كه طبع روانى و منطقى گوياست‏

كنم ثناى جهان بانويى كه بس عظماست‏

تبارك اله از اين معرفت كه او دارد

صد آفرين به چنين زن كه عاقل و داناست‏

ميان آنهمه نسوان كه آفريده خداى‏

كدام زن به جهان چون خديجه كبراست‏

كدام زن به جهان افتخار نسوان است‏

خديجه دخت خويلد كه مادرى بى تاست‏

كدام زن بر پروردگار محبوب است‏

خديجه همسر احمد كه مظهر تقوى است‏

خديجه بى مثل است اين سخن پيمبر گفت

به فرض بى مثلى همچو دخترش زهراست‏

ز يمن خلقت او مفتخر بود آدم‏

ز فضل مقدم او شادمان بسى حواست‏

چنين زنى شده خواهان احمد مرسل‏

كه از هر آنچه خدا آفريده بى همتاست‏

چو هست يار مُحمّد مگو كه بى يار است‏

چو هست همسر احمد مگو كه او تنهاست‏

ببين كمال چنين بانوى گرانقدرى‏

كه نقش مهر و وفا از جبين او پيداست‏

گذشت و عاطفه و جود و بخشش و ايثار

صفات بارز آن زن به عرصه غبراست‏

از آن سخاوت بى منتها بود پيدا

كه بى نياز از آن مال و مكنت دنياست‏

تمام هستى خود را به پاى احمد ريخت‏

فضاى مهبط حق را به زيب و فر آراست‏

براى احمد محمود دخترى آورد

كه فيض بخش به مشكوى حضرت مولاست‏

براى يارى دين خدا ز جان كوشيد

لواى نهضت حق زهتمام او برپاست‏

به عون رحمت حق كام او روا گرديد

گرفت از قِبَل دوست آنچه را مى‏خواست‏

سزاى همسرى او بهشت جاويد است‏

خداى گفته به قرآن نه اين سخن از ماست‏

بگو به منطق شيوا ثناى او «قيصر»

كه او به اذن مُحمّد شفيعه‏ى فرداست

« قيصر » اصفهانى – سيّد محمد حسن صفوى پور

خواندن 2839 دفعه