#ازدواج_پیامبر_خدیجه
دهم ربیع الاول سالروز ازدواج حضرت خدیجه و پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله
علت ازدواج حضرت خدیجه (سلام الله علیها) با پیامبر اسلام (صلوات الله علیه و آله)
چرا حضرت خدیجه با اینکه از ثروتمندان مدینه بود، از میان تمامی خواستگاران خود، پیامبر اسلام (صلوات الله علیه و آله)را برگزید؟
در پاسخ به این سوال، باید شخصیت بلند مرتبه و بزرگ حضرت خدیجه (سلام الله علیها) را مورد بررسی قرار دهیم. بی تردید ازدواج یکی از ثروتمندان عرب، با جوانی که از مال دنیا بهره چندانی ندارد، نمیتواند ریشه در دلایل و انگیزه های مادی داشته باشد. بنابر این در ریشه یابی این جریان باید جهات معنوی را دنبال کرد.
آیت الله سبحانی در کتاب فرازهایی از تاریخ اسلام،[1]به چهار نمونه از این شواهد اشاره میکنند که به طور خلاصه بیان میکنیم:
1- چنانکه میدانید پیامبر (صلوات الله علیه و آله)پیش از ازدواج با خدیجه، زمام تجارت وی را بر عهده داشت. غلام خدیجه به نام میسره، در سفر تجاری همراه پیامبر بود. پس از بازگشت کاروان، میسره آنچه را در سفر دیده بود برای خدیجه تعریف کرد، از جمله اینکه: محمد (صلوات الله علیه و آله) بر سر موضوعی با تاجری اختلاف پیدا کرد. آن مرد به او گفت: به لات و عزی سوگند بخور تا سخن ترا بپذیرم. محمد (صلوات الله علیه و آله) در پاسخ گفت: پست ترین و مبغوض ترین موجودات پیش من، همان لات و عزی است که تو آنها را می پرستی[2]و نیز این جریان را که در نزدیک "بصری" (شهر شام)، محمد (صلوات الله علیه و آله) زیر سایه درختی نشسته بود، در این حال چشم راهبی که در صومعه نشسته بود به محمد امین (صلوات الله علیه و آله) افتاد. وی از من نام او را سوال کرد و من پاسخ دادم، آنگاه وی گفت: این مرد که زیر سایه این درخت نشسته است، همان پیامبریست که در تورات و انجیل درباره او بشارتهای فراوانی خوانده ام.[3]خدیجه با شنیدن این کرامت، شوق مفرطی که سرچشمه آن علاقه به معصومیت محمد (صلوات الله علیه و آله) بود، در خود احساس کرد و بی اختیار گفت: میسره! کافی است، علاقه مرا به محمد دو چندان کردی.... سپس آنچه را از میسره شنیده بود برای ورقه بن نوفل نقل کرد و ورقه به او گفت: صاحب این کرامات، پیامبر عربی است.[4]
2- روزی خدیجه در خانه خود نشسته بود و یکی از دانشمندان یهود نیز در آن محفل بود، اتفاقاً محمد (صلوات الله علیه و آله) از کنار منزل آنها گذشت و چشم آن دانشمند به او افتاد، آن دانشمند فوراً از خدیجه خواست که از محمد (صلوات الله علیه و آله) تقاضا کند چند دقیقه در این مجلس شرکت کند. پیامبر (صلوات الله علیه و آله) تقاضای دانای یهود مبنی بر نشان دادن علایم نبوت در بدن خود را پذیرفت.... پس از آنکه دانای یهود از وجود علایم نبوت در محمد (صلوات الله علیه و آله) خبر داد خدیجه پرسید: از کجا میگویی که او حائز چنین مقامی میشود؟ پاسخ داد: من علائم پیامبر آخر الزمان را در تورات خواندهام و از نشانههای او این است که پدر و مادر او میمیرند و جد و عموی وی از او حمایت میکنند و از قریش زنی را انتخاب میکند که سیده قریش است. آنگاه افزود: خوشا به حال کسی که افتخار همسری او را به دست آورد.
3- ورقه بن نوفل که عموی خدیجه و از دانایان عرب بود، مکرر میگفت: «مردی از میان قریش برای هدایت مردم از طرف خدا برانگیخته میشود و یکی از ثروتمندترین زنان قریش را میگیرد» و چون خدیجه ثروتمندترین زن قریش بود، گاه و بیگاه به خدیجه میگفت: «روزی فرا میرسد که تو با شریفترین مرد روی زمین وصلت کنی.»
4- خدیجه شبی در خواب دید که خورشید بالای مکه چرخ خورد و کم کم پائین آمد و در خانه او فرود آمد. ورقه خواب وی را چنین تعبیر کرد که: «با مرد بزرگی ازدواج خواهی کرد که شهرت او عالم گیر خواهد شد.»
از طرف دیگر باید توجه داشت که پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) نیز گر چه از ثروت محروم بود، اما اولا از خاندان معروف قریش بود و ثانیا به راستگویی، امانتداری و اخلاق پسندیده شهرت داشت. چنانکه ابوطالب در مجلس عقد، برادر زاده خود را چنین معرفی کرد: «برادر زاده من، محمد بن عبدالله (صلوات الله علیه و آله) ، با هر مردی از قریش موازنه و مقایسه شود، بر او برتری دارد و گر چه از هر گونه ثروتی محروم است، اما ثروت سایهای است رفتنی و اصل و نسب چیزی است ماندنی.»[5]
همه این امور نشان میدهد این ازدواج ریشه در جهات معنوی داشته است و به هیچ وجه انگیزه مادی در آن دخالت نداشته است.
حدیثی از پیامبر «صلوات الله علیه و آله» در شأن خدیجه اشاره میکنیم که میفرماید: «بهشت مشتاق دیدن چهار زن است: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون)، خدیجه دختر خویله، و فاطمه دختر محمد «ص».[6]
خطبه عقد
منابع شيعه :
مرحوم شيخ صدوق در كتاب من لا يحضره الفقيه مي نويسد :
وَ خَطَبَ أَبُو طَالِبٍ رَحِمَهُ اللَّهُ لَمَّا تَزَوَّجَ النَّبِيُّ (صلي الله عليه وآله وسلم) خَدِيجَةَ بِنْتَ خُوَيْلِدٍ رَحِمَهَا اللَّهُ بَعْدَ أَنْ خَطَبَهَا إِلَي أَبِيهَا وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ إِلَي عَمِّهَا فَأَخَذَ بِعِضَادَتَيِ الْبَابِ وَ مَنْ شَاهَدَهُ مِنْ قُرَيْشٍ حُضُورٌ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنْ زَرْعِ إِبْرَاهِيمَ وَ ذُرِّيَّةِ إِسْمَاعِيلَ وَ جَعَلَ لَنَا بَيْتاً مَحْجُوجاً وَ حَرَماً آمِناً يُجْبي إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ جَعَلَنَا الْحُكَّامَ عَلَي النَّاسِ فِي بَلَدِنَا الَّذِي نَحْنُ فِيهِ ثُمَّ إِنَ ابْنَ أَخِي مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا يُوزَنُ بِرَجُلٍ مِنْ قُرَيْشٍ إِلَّا رَجَحَ وَ لَا يُقَاسُ بِأَحَدٍ مِنْهُمْ إِلَّا عَظُمَ عَنْهُ وَ إِنْ كَانَ فِي الْمَالِ قَلَّ فَإِنَّ الْمَالَ رِزْقٌ حَائِلٌ وَ ظِلٌّ زَائِلٌ وَ لَهُ فِي خَدِيجَةَ رَغْبَةٌ وَ لَهَا فِيهِ رَغْبَةٌ وَ الصَّدَاقُ مَا سَأَلْتُمْ عَاجِلُهُ وَ آجِلُهُ مِنْ مَالِي وَ لَهُ خَطَرٌ عَظِيمٌ وَ شَأْنٌ رَفِيعٌ وَ لِسَانٌ شَافِعٌ جَسِيمٌ فَزَوَّجَهُ وَ دَخَلَ بِهَا مِنَ الْغَدِ فَأَوَّلُ مَا حَمَلَتْ وَلَدَتْ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ مُحَمَّدٍ (صلي الله عليه وآله وسلم) .
من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص: 398 .
هنگامي كه رسول خدا صلّي اللَّه عليه و آله در جلسه خواستگاري خديجه دختر خويلد ، رحمها اللَّه ، با پدر يا عموي او صحبت مي كرد ، أبو طالب در اجتماع قريش حضور يافت و در حالي كه دو طرف در حجره را گرفته بود خطبه عقد را اين چنين آغاز كرد :
«سپاس خداي را كه ما را از نسل ابراهيم و ذرّيّه اسماعيل قرار داد ، و براي ما خانه اي نهاد كه مردمان گرد او طواف كنند ، و نيز حرم امني كه از اطراف جهان نعمت ها به سوي آن مي آورند ، و ما را در ديار خود بر مردم فرمانروا قرار داد ، آنگاه گفت : اين برادر زاده من محمّد بن عبد اللَّه بن عبد المطّلب با هيچ يك از مردان قريش سنجيده نشود جز آن كه برتري يابد ، و با هيچ كس از آنان قياس نگردد ، جز آن كه بزرگتر آيد اگر چه از مال دستش تهي است (لكن اين نقص نيست) ؛ زيرا كه مال نصيبي ناپايدار و سايه اي زود گذر است ، و اكنون او را به همسري با خديجه رغبتي است و خديجه را بازدواج با او شوقي، و آنچه از مهريّه و صداق باشد بر عهده من خواهد بود چه نقدينه و چه بر ذمّه، و او داراي موقعيّت حسّاسي است شخصيّت و مرتبه اي رفيع دارد، و داراي زباني است نرم و كاربر»
و خديجه را به همسري او درآورد و رسول خدا صلّي اللَّه عليه و آله فرداي آن روز با وي عروسي كرد و اوّلين فرزندي كه از پيغمبر (صلوات الله علیه و آله) حامله گشت عبد اللَّه بن محمّد صلوات اللَّه عليه و آله بود.
اين روايت در بسياري از كتاب هاي ديگر شيعه ؛ از جمله : الكافي ، شيخ الكليني ، ج 5 ، ص 374 - 375 و رسالة في المهر ، شيخ المفيد ، ص 29 وعوالي اللئالي ، ابن أبي جمهور ، ج 3 ، ص113 و ... نقل شده است
منابع اهل تسنن :
بسياري از علماي اهل تسنن نيز روايت خطبه خواندن ابي طالب عليه السلام را نقل كرده اند ؛ از جمله آلوسي در تفسير خود مي نويسد :
وقد صح أن أبا طالب يوم نكاح النبي صلي الله عليه وسلم خطب بمحضر رؤساء مضر . وقريش فقال : الحمد لله الذي جعلنا من ذرية إبراهيم وزرع اسماعيل وضئضيء معد وعنصر مضر وجعلنا حضننة بيته وسواس حرمه وجعل لنا بيتا محجوجا وحرما آمنا وجعلنا الحكام علي الناس ثم أن ابن أخي هذا محمد بن عبد الله لا يوزن برجل إلا رجح به فإن كان في المال قل فإن المال ظل زائل وأمر حائل ومحمد من قد عرفتم قرابته وقد خطب خديجة بنت خويلد وبدل لها من الصداق ما آجله وعاجله من مالي كذا وهو والله بعد هذا له نبأ عظيم وخطر جليل .
تفسير الآلوسي ، الآلوسي ، ج 18 ، ص 51 .
اين مطلب صحت دارد كه ابوطالب (عليه السلام) در روز نكاح پيامبر (صلي الله عليه وآله وسلم) در حضور رؤساء قبيله مضر و قريش اين خطبه را خواند : ... .
و زمخشري ، مفسر و اديب مشهور اهل سنت مي نويسد :
حضر أبو طالب نكاح رسول الله صلي الله عليه وسلم خديجة رضي الله عنها، ومعه بنو هاشم ورؤساء مضر، فقال الحمد لله الذي جعلنا من ذرية إبراهيم وزرع إسماعيل، وضئضئي معد وعنصر مضر، ...
ربيع الأبرار ، ج1 ، ص467 و الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل ، ج 1 ، شرح ص 477 .
ابوطالب (عليه السلام) در هنگام عقد رسول خدا و حضرت خديجه (عليهما السلام) حضور داشت ؛ در حالي كه بني هاشم و رؤساء مكه با وي همراه بودند ، ابو طالب گفت : سپاس خدايي را كه ما را از فرزندان ابراهيم قرار داد ...
و مبرّد در الكامل مي نويسد :
خطبة لأبي طالب :
وخطب أبو طالب بن عبد المطلب لرسول الله صلي الله عليه وسلم في تزوجه خديجة بنت خويلد رحمة الله عليها، فقال؛ الحمد لله الذي جعلنا من ذرية إبراهيم وزرع إسماعيل ، ...
و در پايان مي گويد :
وهذه الخطبة من أقصد خطب الجاهلية .
الكامل في اللغة والادب ، المبرد ، ج1 ، ص302 .
و بسياري از علماي اهل سنت اين خطبه را نقل كرده اند كه به جهت اختصار فقط آدرس هاي آن ها ذكر مي شود :
تاريخ ابن خلدون ، ج2 ، ص407 ، باب المولد الكريم وبدء الوحي و إعجاز القرآن ، الباقلاني ، ص 153 و تفسير البحر المحيط ، أبي حيان الأندلسي ، ج 3 ، ص 110 و تاريخ اليعقوبي ، اليعقوبي ، ج 2 ، ص 20 و إمتاع الأسماع ، المقريزي ، ج 6 ، ص 29 و سبل الهدي والرشاد ، الصالحي الشامي ، ج 2 ، ص 165 و السيرة الحلبية ، الحلبي ، ج 1 ، ص 226 و تاج العروس ، الزبيدي ، ج 1 ، ص 194 و جمهرة خطب العرب في عصور العربية الزاهرة ، أحمد زكي صفوت ، ج1 ، ص77 و المستطرف في كل فن مستظرف ، شهاب الدين محمد بن أحمد أبي الفتح الأبشيهي ، ج2 ، ص497 و نثر الدر ، الآبي ، ج1 ، ص85 و ... .
پیامبر (صلى الله علیه و آله ) 15 سال قبل از هجرت با حضرت خدیجه كبرى (علیها السلام ) ازدواج نمودند(7). در احادیث منابع شیعه و اهل سنت آمده است كه حضرت خدیجه بنت خویلد بن اسد، در دانش و اطلاع به كتب زمان خود معروف بوده است.
سن مبارک حضرت خدیجه و پیامبر گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله همانطور که مقالات سایت آوردیم 25 سالگی بوده و این سن بانوی مکرم در باکره بودن ایشان هم بوده است.
او از زنان قریش بوده و علاوه بر كثرت اموال و املاک به عقل و كیاست نیز بر دیگرن برتری داشت و در آن زمان او را «طاهره»، «مباركه»، «سیده نسوان» و «ملكه بطحاء» مینامیدند. او از كسانى بود كه انتظار قدوم پیامبر (صلى الله علیه و آله ) را مىكشید و همیشه از علمای آن زمان نبوت آن حضرت را جویا مى شد.
هنگامى كه خدمت پیامبر (صلى الله علیه و آله) شرفیاب شد، نخستین سؤالی كه از آن حضرت كرد، در خصوص مهر نبوت بود.
اشعار فصیح او در مدح رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله ) و كمال محبتش به آل عبد المطلب مشهور است كه گویای علم و ادب و محبت اوست. در همان روزى كه آن حضرت مبعوث به رسالت شد جناب خدیجه (علیها السلام ) ایمان آورد.
حضرت خدیجه (علیها السلام ) از مال خویش و میراثى كه به او رسیده بود تجارت مینمود، چندى نگذشت كه از بزرگان تجار شد، بهگونهاى كه هشتاد هزار شتر اموال تجاری او را حمل میكردند و هر روز امول او زیادتر مىشد. بر بام خانه او، قبهاى از حریر سبز با طنابهاى ابریشمی بود كه علامت جلالت آن بانوی اول اسلام بود.
افراد زیادى مانند، عقبه بن ابى معیط و ابن ابى شهاب كه هر كدام چهار صد كنیز و غلام و خدمتكار داشتند، و نیز ابوجهل و ابوسفیان و دیگر بزرگان عرب به خواستگارى آن حضرت آمدند؛ ولى قبول نكردند. سرانجام خود حضرت خدیجه (علیها السلام)، پیشنهاد ازدواج به پیامبر (صلىالله علیه و آله) را دادند و این ازدواج با آداب و مراسم خاصى انجام شد.
ماحصل ازدواج
خداوند دو پسر به نامهاى قاسم و عبدالله كه به آنها طیب و طاهر هم مىگفتند، و چهار دختر به نامهاى ام كلثوم و زینب و رقیه و فاطمه (علیها السلام ) به آن بزرگوار عطا فرمود.
حضرت خدیجه (علیها السلام) بیست و چهار سال و یک ماه با پیامبر (صلى الله علیه و آله ) زندگى كرد، و تا آن حضرت زنده بود، پیامبر (صلىالله علیه و آله) همسر دیگرى اختیار نكرد.
همچنین حضرت خدیجه (علیها السلام) جمیع اموال خود را به پیامبر (صلى الله علیه و آله ) واگذار كرد.
آتش حسدم مشتعل شد
عایشه مىگوید: كمتر اتفاق مىافتاد كه پیامبر (صلى الله علیه و آله) از خانه بیرون رود و خدیجه را به خیر و خوبی یاد نكند، چندانكه یک روز آتش حسد من مشتعل شد و گفتم: یا رسولالله، تاكى خدیجه را یاد مىكنى؟ او پیرزنى بیش نبوده! خداوند بهتر از او را (منظور خودش بوده) به تو مرحمت كرد! پیامبر (صلى الله علیه و آله) از سخن من غضبناک شدند و فرمودند: نه؛ به خدا قسم! بهتر از خدیجه (علیها السلام) نصیب من نشده. او به من ایمان آورد، هنگامى كه مردم كافر بودند، و تصدیق نبوت من نمود در وقتى كه مردم مرا تكذیب مىكردند، و اموال خود را در اختیار من گذارد در وقتى كه مردم مرا از خود دور مىكردند. خداوند متعال از خدیجه به من فرزندانى روزى كرد در حالی كه تو را عقیم قرار داد.
#وب_سایت_تخصصی_حضرت_خدیجه
#ام_المومنین
#اول_بانوی_مسلمان
.............................................................
[1]- ص 82- 85
[2]- طبقات کبری، ج 1، ص 130.
[3]- بحار/ 16/ 18.
[4]- سیره ابن هشام، ج 1، ص 76.
[5] - مناقب، ج 1، ص 30. بحار، ج 16، ص 16.
[6]- بحار، ج 43، ص 53.
[7]- فیض العلام: ص 211. قلائد النحور: ج ربیع الاول، ص 67. منتخب التواریخ: ص 20. زاد المعاد: ص 344. مصباح المتهجد: ص 732. بحار الانوار: ج 95 ص 357.
[8]-ریاحین الشریعه: ج 2 ص 202، 207، 211.
pqvj ond[i
#وب_سایت_تخصصی_حضرت_خدیجه
#ام_المومنین
#اول_بانوی_مسلمان
#ond[i]
#خدیجه
#سیده_بطحا
#حضرت_خدیجه