شعر/ خروش - عباس شاهزيدي در مدح ام المومنین حضرت خدیجه

(0 رای‌ها)

ميان غربت دستان مكه سر بر كرد

مُحمّد عربى مكه را منور كرد

 

پس از گذشت چهل سال آن امين خدا

شروع امر رسالت به حكم داور كرد

به‏ گوش هوش چوكس،آيه ‏اى‏ ازاو بشنيد

خداى را به تمام وجود باور كرد

 

يتيم مكه گر از مال بهره‏مند نبود

خداى قادر او را با خديجه همسر كرد

 

عفاف و پاكى آن بى نظير مادر دهر

دل رسول خداوند را مسخّر كرد

 

شگفت واقعه‏اى بود اين نكو پيوند

خداى عشق مه و مهر را برابر كرد

 

خديجه ‏اى كه در او نور فاطمه تابيد

همو كه آمدنش خاك را معطّر كرد

 

بدان كه آمدن فاطمه عنايت بود

كه بر تمام جهان كردگار اكبر كرد

 

خدابِپاس گذشتى كه در ره دين داشت‏

خديجه را به زنان قريش سرور كرد

 

چه رنجها كه به جانش خريد بهر خدا

چه خدمتى كه به دين آن بلند اختر كرد

 

تمام هستى خود را به پاى احمد ريخت‏

خدا براى خديجه چنين مقدّر كرد

 

اگر كه مهر مُحمّد نبود در دل او

چگونه آن همه اندوه و درد را سر كرد

 

بسوى حق شدو سردرنقاب خاك كشيد

دل رسول خدا را بسى مكدّر كرد

 

همان عبا كه پيمبر در آن تهجّد داشت‏

خديجه موقع لبيك دوست در بر كرد

 

درود و رحمت خاصان «خروش» بر او باد

كه هر چه داشت فدا در ره پيمبر كرد

« خروش» اصفهانى - عباس شاهزيدى

 

خواندن 2878 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

جستجو در کل مطالب