فضيلت ام المومنین خديجه (اول بانوی مسلمان) درگفتار بزرگان

(0 رای‌ها)

در روايات اسلامي كه از طريق شيعه و اهل تسنن نقل شده، و نيز در كلام بزرگان و انديشمندان، در شأن و مقام ارجمند ام المومنين حضرت خديجه كبري (سلام الله علیها) سخن فراوان با تعبيرات گوناگون به ميان آمده است.

 

به گفته صاحب مستدرك سفينةالبحار، «فضائل حضرت خديجه (سلام الله علیها) كه در ابواب مختلف روايات آمده، بيش از آن است كه (قابل) شمارش باشد».(1)

 

حاصل توجه به اين روايات پي بردن به راز عظمت او، و شناخت شايستگي هاي او است.از رسول اكرم (صلوات الله علیه و آله) نقل است كه : «خير نسائها خديجة و خير نسائها مريم ابنة عمران»«بهترين زنان دنيا خديجه (سلام الله علیها) و مريم دختر عمران هستند»(2)

 

«خيرنساء العالمين مريم بنت عمران، و آسيه بنت مزاحم، و خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمد(صلوات الله علیه و آله)»بهترين زنان جهانيان عبارتند از: مريم دختر عمران، آسيه دختر مزاحم، خديجه دختر خويلد و فاطمه (سلام الله علیها) دختر حضرت محمد(صلوات الله علیه و آله)(3)

 

ابن عباس ميگويد: روزي رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) چهار خط كشيد. آنگاه پرسيد: آيا ميدانيد اين خطها چيست؟ گفتيم: خدا و رسولش داناتر است. فرمود:«خير نساء الجنة مريم بنت عمران، و خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمد، و آسية بنت مزاحم امراة فرعون:بهترين زنان بهشت، مريم دختر عمران، خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد (صلوات الله علیه و آله) و آسيه دختر مزاحم، همسر فرعون است»(4)

پيامبر (صلوات الله علیه و آله) به عايشه كه در حال برتري جويي به فاطمه (علیه السلام) بود فرمود:«او ما فاعلمت ان الله اصطفي آدم و نوحا و آلابراهيم و آلعمران و عليا و الحسن و الحسين و حمزه و جعفرا و فاطمة و خديجة عليالعالمين.آيا نميداني كه خداوند، آدم، نوح، آلابراهيم، آلعمران، علي (علیه السلام)، حسن (علیه السلام)، حسين (علیه السلام)، حمزه، جعفر، فاطمه (علیه السلام) و خديجه (علیه السلام) را بر جهانيان برگزيد».(5)

 

پيامبر (صلوات الله علیه و آله) فرمود: جبرئيل نزد من آمد و گفت: اي رسول خدا! اين خديجه (علیه السلام) است، هرگاه نزد تو آمد، براو از سوي پروردگارش و از طرف من، سلام برسان:«و بشرها ببيت في الجنة من قصب لاصخب و لانصب؛«و او را به خانهاي از يك قطعه (زبرجد) در بهشت كه در آن رنج و ناآرامي نيست مژده بده»(6)

«اربع نسوة سيدات سادات عالمهن مريم بنت عمران، و آسية بنت مزاحم، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد، و افضلهن عالما فاطمة؛چهار زن سرور زنان جهان خود ميباشند كه عبارتند از: مريم دختر عمران، آسيه دختر مزاحم، خديجه دختر خويلد و فاطمه دختر محمد (صلوات الله علیه و آله)، و بهترين آنها در جهان فاطمه (علیه السلام) است»(7)

«حسبك من نساء العالمين مريم بنت عمران، و خديجة بنت خويلد، و فاطمة بنت محمد (صلوات الله علیه و آله) و آسية بنت مزاحم.درميان بانوان دو جهان، در فضيلت و كمال كافي است: مريم، خديجه، فاطمه و آسيه (عليهن السلام)»(8)

 

پيامبر اكرم (صلوات الله علیه و آله) در تفسير (آيه 22 مطففين) «عينا يشرب بها المقربون، همان چشمه بهشتي كه مقربان از آن مينوشند.» فرمود:«المقربون السابقون؛ رسول الله، و علي بن ابيطالب و الائمة، فاطمة و خديجة»(9)

روزي پيامبر (صلوات الله علیه و آله) به علي (علیه السلام) فرمود: «تو همسري مانند فاطمه (سلام الله علیها) داري كه من چنان همسري ندارم، تو مادر زني مثل خديجه (سلام الله علیها) داري كه من چنين مادرزني ندارم.»(10)

روايت شده است؛ روزي جبرئيل به حضور پيامبر (صلوات الله علیه و آله) آمد و جوياي خديجه (علیه السلام) شد، پيامبر (صلوات الله علیه و آله) او را نيافت، جبرئيل گفت: «وقتي كه او آمد، به او خبر برده كه پروردگارش به او سلام ميرساند.»(11)

 

پيامبر اكرم (صلوات الله علیه و آله) در چهل شبانهروز اعتزال از خديجه (علیه السلام) توسط عمار ياسر به خديجه چنين پيام داد: «ان الله عز وجل ليباهي بك كرام ملائكته كل يوم مرارا؛همانا خداوند متعال به افتخار وجود تو هر روز به طور مكرر به فرشتگان بزرگش افتخار ميكند»(12)

روزي رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) در مسجد در حضور مردم در شأن حسن و حسين (علیه السلام) مطالبي فرمود، از جمله چنين گفت: «ايها الناس الا اخبركم بخير الناس جدا و جده؛اي مردم! آيا شما را خبر ندهم به بهترين انسانها ازجهت جد و جده؟»حاضران عرض كردند: «آري، خبر بده!» فرمود: «الحسن و الحسين، جدهما رسولالله و جدتهما خديجة بنت خويلد؛آنها حسن و حسين (علیه السلام) هستند كه جدشان رسول خدا محمد (صلوات الله علیه و آله) است و جده آنها خديجه (علیه السلام) دختر خويلد ميباشد»(13)

در آن هنگام كه پيامبر (صلوات الله علیه و آله) در بستر رحلت قرار گرفت، حضرت زهرا(سلام الله علیها) بسيار پريشان و گريان بود، پيامبر (صلوات الله علیه و آله) حضرت زهرا را به وجود پربركت مولاعلي دلداري داد، و در فرازي ضمن ياد از خديجه (علیه السلام) فرمود: «دل خوش دار كه: ان عليا اول من آمن بالله عزوجل و رسوله من هذه الامة، هو و خديجة امك؛ همانا علي (علیه السلام) نخستين شخص از اين امت است كه به ذات پاك خدا و رسولش ايمان آورد، او و خديجه (سلام الله علیها) مادر تو اولين افرادي هستند كه به اسلام پيوستند.»(14)

 

پيامبر اكرم بعد از وفات خديجه كبري (علیه السلام) همواره از خاطرات شيرين و ايثار آن بانوي گرامي به نيكي ياد ميكرد و هرگاه به ياد او ميافتاد، اشك فراق بر ديدگانش جاري ميشد از جمله:روزي پيامبر (صلوات الله علیه و آله) در نزد چند از نفر از همسران خود بود، ناگاه سخني از حضرت خديجه (علیه السلام) به ميان آمد، پيامبر (صلوات الله علیه و آله) آن چنان آشفته و پراحساس شد كه قطرههاي اشك ازچشمانش سرازير گشت.عايشه به آن حضرت گفت: «چرا گريه ميكني؟ آيا براي يك پيرزن گندمگون از فرزندان اسد، بايد گريه كرد؟»پيامبر در پاسخ به او فرمود: «صدقتني اذ كذبتم، و آمنت بي اذكفرتم، و ولدت لي اذ عقمتم؛او هنگاميكه شما مرا تكذيب ميكرديد، تصديق كرد و هنگاميكه كافر بوديد، او به من ايمان آورد؛ و براي من فرزنداني آورد در حالي كه شما نازا هستيد.»(15)

نيز روايت شده:روزي پيرزني نزد رسول اكرم (صلوات الله علیه و آله) آمد، آن حضرت او را مورد لطف سرشار قرار داد، وقتي آن پيرزن رفت، عايشه علت آن همه مهرباني به پيرزن را از پيامبر (صلوات الله علیه و آله) پرسيد، او در جواب فرمود:«انهاكانت تاتينا في زمن خديجة، و ان حسن العهد من الايمان؛ اين پيرزن در عصر زندگي خديجه(علیه السلام)، به خانه ما ميآمد و از كمكها و الطاف سرشار خديجه(علیه السلام) برخوردار بود، همانا نيك نگهداري عهد و سابقه، از ايمان است.»(16)

و مطابق روايت ديگر عايشه گفت: «هرگاه پيامبر (صلوات الله علیه و آله) گوسفندي ذبح ميكرد، ميفرمود: از گوشتش براي دوستان خديجه (علیه السلام) بفرستيد، يك روز در اين باره با آن حضرت سخن گفتم، فرمود: «اني لاحب حبيبها: من دوست خديجه (علیه السلام) را دوست دارم.»(17)

ياد خديجه در خواستگاري حضرت زهرادر جريان مراسم خواستگاري مولا علي (علیه السلام) از حضرت زهرا پس از آن كهام سلمه به همراه امايمن كنيز آزاد شده و برخي ديگر از همسران پيامبر نزد وي رفتند تا او را در جريان درخواست امام علي (علیه السلام) براي همسري با فاطمه الزهرا(سلام الله علیها) قرار بدهند، در بخشي از گفتار خود به حضرت خديجه اشاره نمودند و آرزو كردند اي كاش آن مادر يگانه در اين مراسم حضور مييافت و ميتوانست در مراسم ازدواج جگرگوشهاش حاضر باشد.تا سخن به نام خديجه رسيد ناگهان پيامبر اكرم (صلوات الله علیه و آله) به صداي بلند شروع به گريستن نمود؛

سپس فرمودند: «خديجة و اين مثل خديجة صدقتاني حين كذبني الناس، و وازرتني علي دين الله و اعانتني عليه بمالها، ان الله عزوجل امر في ان ابشر خديجة ببيت فيالجنة من قصب لا صخب فيه و لانصب؛خديجه! كجاست همانند خديجه؟ در آن هنگام كه مردم مرا تكذيب ميكردند، او مرا تصديق كرد، و او براي دين خدا با من همكاري و همياري نمود، و با ثروت خود مرا براي پيشبرد دين كمك كرد، خداوند متعال به من فرمان داده است كه خديجه (علیه السلام) را به داشتن خانهاي از يك گوهر در بهشت كه رنج و ناآرامي در آن نيست مژده بدهم.»

 

 

حضرت خديجه در احاديث معراج نبي صلوات الله علیه و آله

ابوسعيد خدري ميگويد: رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) فرمود: وقتي كه در شب معراج، جبرئيل مرا به سوي آسمانها برد و سير داد، هنگام مراجعت به جبرئيل گفتم: «آيا حاجتي داري؟»جبرئيل گفت: «حاجت من اين است كه سلام خدا و سلام مرا به خديجه(علیه السلام) برساني»پيامبر (صلوات الله علیه و آله) وقتي كه به زمين رسيد، سلام خدا و جبرئيل را به خديجه(علیه السلام) ابلاغ كرد، خديجه گفت: «انالله هو السلام، و منه السلام، و اليه السلام، و علي جبرئيل السلام؛ همانا ذات پاك خدا سلام است، و از او است سلام، و سلام به سوي او باز گردد و بر جبرئيل سلام باد.»(18)

گفتار انبياي الهي، ائمه و اصحاب صدر اسلامابنسعد مورخ عرب از قول آدم (علیه السلام) چنين ميگويد:«آدم در بهشت به حوا گفت يكي از مزايايي كه خدا نصيب رسولالله كرد اين بود كه جفتي چون خديجه نصيب او نمود و خديجه پيوسته براي انجام رسانيدن مشيت خداوند به محمد كمك ميكرد در صورتي كه حوا سبب گرديد كه من در بهشت بر خلاف اراده خداوند رفتار نمايم.»(19)

امام حسين (علیه السلام) در روز عاشورا در ضمن خطبهاي كه خود را به دشمن معرفي ميكرد، فرمود: «شما را به خدا سوگند، آيا ميدانيد كه جده من خديجه(علیه السلام) دختر خويلد است؟»(20)

و نيز خطاب به دشمن فرمود: «آيا ميدانيد كه من فرزند همسر پيامبر شما خديجه (علیه السلام) هستم؟»(21)

 

امام سجاد (علیه السلام) در مجلس شاهانه يزيد در دمشق در خطبه معروف خود، اين چنين خود را معرفي ميكند: «انا بن خديجة الكبري؛ من پسر خديجه بانوي بزرگ اسلام هستم.»(22)

 

حضرت زينب (سلام الله علیها) در كربلا در روز يازدهم محرم سال 61 هـ. ق هنگامي كه كنار پيكرهاي پاره پاره شهيدان آمد، و مطالبي جانسوز گفت، از جمله در آنجا پس از ذكر پيامبر (صلوات الله علیه و آله) و علي (علیه السلام) از خديجه ياد كرد و فرمود: «بابي خديجة الكبري: پدرم به فداي خديجه بانوي بزرگ باد.»(23)

زيدبن علي (علیه السلام) كه انقلاب و شورش عظيمي بر ضد حكومت طاغوتي هشامبن عبدالملك نمود و سرانجام به شهادت رسيد، در سخني در برابر دشمن، چنين احتجاج ميكند:«و نحن احق بالمودة، ابونا رسولالله وجدتنا خديجة...؛و ما سزاوارتر به مودت و دوستي هستيم، چرا كه پدر ما رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) وجده ما خديجه (علیه السلام) است.»(24)

عبدالله ابن زبير با آن كه با خاندان رسالت دشمني كرد در گفتگويي باابن عباس، به خديجه(علیه السلام) به عنوان عمه اش افتخار نموده و ميگويد:«الست تعلم ان عمتي خديجة سيدة نساء العالمين؛ آيا نميداني كه عمهام خديجه (علیه السلام) سرور بانوان جهان است؟»(25)

 

«در عصر امامت امام حسن (علیه السلام) پس از آنكه معاويه بر اوضاع مسلط شد، به كوفه آمد و چند روز در كوفه ماند، و از مردم براي خود بيعت گرفت، پس از پايان كار بر بالاي منبر رفت و خطبه خواند و در آن خطبه آنچه توانست به ساحت مقدس اميرمومنان علي (علیه السلام) جسارت كرد و ناسزا گفت، با اين كه امام حسن (علیه السلام) و امام حسين (علیه السلام) در مجلس حاضر بودند، حسين (علیه السلام) برخاست تا پاسخ معاويه را بدهد، امام حسن (علیه السلام) دست او راگرفت و نشانيد و خود برخاست و فرمود: «اي آنكه علي (علیه السلام) را به بدي ياد كردي؟ منم حسن و پدرم علي (علیه السلام) است، و تويي معاويه و پدرت ضحر ميباشد، مادر من فاطمه عليها سلام الله و مادر تو هند جگرخوار است، جد من رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) است جد تو حرب است، «و جد تيخديجة و جدتك فتيله...؛جده من خديجه (بانوي بزرگ اسلام) ولي جده تو فتيله (زن زشتكار جاهليت) است. خداوند لعنت كند از ما آنكس كه نامش پليد و حسب و نسبتش پست و سابقهاش بد، و داراي كفر و نفاق است.»(26)

 

در حديث موثقي از حضرت زهرا (سلام الله علیها) منقول است كه چون خديجه از دنيا رفت فاطمه عليهاالسلام بر گرد پدر بزرگوار خود ميگرديد و ميگفت: «اي پدر! مادر من كجاست؟ پس جبرئيل نازل شد و گفت: پروردگارت تو را امر ميكند كه فاطمه را سلام برساني و بگويي كه مادر تو در خانهاي است ازني كه كعب آنها از طلا است و به جاي پي، عمودها از ياقوت سرخ ميباشد و خانة او در ميان خانه آسيه و مريم دختر عمران است؛ چون حضرت رسول (صلوات الله علیه و آله) پيغام حق تعالي را به فاطمه (سلام الله علیها) رسانيد. فاطمه (سلام الله علیها) گفت: خدا است سالم از نقصها و از اوست سلامتيها و به سوي او برميگردد تحيتها»(27)خديجه (علیه السلام) در ادعيه، زيارتنامه ها، و واژگان مقدسكتاب مقدس تورات حضرت خديجه (سلام الله علیها) را به نهر آبي تشبيه نموده است كه آب آن، آب حيات است، و در دوطرف كنار آن آب، درخت حيات وجود دارد، آن درخت داراي دوازده نوع ميوه است، و برگهاي آن درخت، موجب شفاي امتها است.(28)

 

در يكي از زيارتنامههاي رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) چنين آمده است:«السلام علي ازواجك الطاهرات الخيرات، امهات المومنين، خصوصا الصديقة الطاهرة، الزكية الراضيه المرضية، خديجة الكبري ام المومنين؛سلام بر همسران پاك و نيك تو، مادران مومنان به خصوص سلام بر بانوي راستين و پاك و پاكيزه، خشنود و پسنديده، خديجه بانوي بزرگ، مادر مومنان.»(29)

در يكي از زيارتنامه هاي ديگر از خديجه (علیه السلام) چنين تعبير شده: «السلام علي خديجة سيدة نساء العالمين؛ سلام بر خديجه (علیه السلام) سرور زنان جهانيان.»(30)

حضرت خديجه (علیه السلام) ارتباط عميق و بسيار بالايي با درگاه خداوند داشت، از اين رو داراي قوت قلب محكم واستوار بود. آن بانوي بزرگوار اسلام براي خود داراي حرز (كلمات پرمحتواي پناهندگي به خدا) بود و در پرتو آن همواره رابطه خود را با خدا برقرار ميساخت.سيدبن طاووس در كتاب مهجالدعوات دو حرز را نقل كرده كه اين چنين است:

1ـ «بسم الله الرحمن الرحيم، يا حي يا قيوم، برحمتك استغيث فاغثني ، ولا تهلكن الي نفسي طرفة عين ابدا، و اصلح ليشائب كله؛به نام خداوند بخشنده بخشايشگر! اي خداي زنده و استوار! به رحمتت پناهنده شدم، به من پناه بده، و مرا هرگز به اندازه يك چشم برهم زدن به خودم وانگذار، همه حال و زندگي مرا سامان بخش.»

2ـ «بسم الله الرحمن الرحيم، يا الله يا حافظ يا حفيظ يا رقيب؛به نام خداوند بخشنده بخشايشگر! اي خدا، اي نگهبان، اي نگهدارنده و اي مراقب و پاسدار.»

 

 

خديجه در كلام انديشمندان و بزرگان معاصر

دانشمند عرب (سنيه قراعد): تاريخ در مقابل عظمت ام المومنين خديجه(علیه السلام) سر فرود مي آورد، و در برابرش متواضعانه دست بسته مي ايستد، نميداند نام اين بانو را در كدام شناسنامه بزرگان ثبت نمايد.»(39)

سليمان كتاني، نويسنده عرب: خديجه ثروتش را به محمد بخشيد. ولي اين احساس را نداشت كه ميبخشد، بلكه اين احساس را داشت كه از او هدايت را كه بر همه گنجهاي سراسر جهان برتري دارد، كسب مينمايد، او احساس ميكرد محبت و دوستي را به حضرت محمد (صلوات الله علیه و آله) اهدا ميكند، ولي در عوض همه ابعاد سعادت را از او كسب ميكند.»(32)

عالم بزرگ شيخ حرعاملي متوفي به (1140 هـ.ق) صاحب كتاب وسايل الشيعه شعري در وصف او سورده است.زوجتة خديجه و فضلهاابان عند قولها و فعلهابنت خويلد الفتي المكرم الماجد المويد المعظم لها من الجنة بيت من قصبلاصخب فيه ولالها نصبو هذه مورة لفظ الخبرعنالنبي المصطفي المطهر«همسر پيامبر خديجه كه فضل و برتري او از گفتار و رفتارش آشكار است، دختر خويلد آن جوانمرد بزرگوار، و ارجمند تاييد شده و بلند مقام براي خديجه و در بهشت خانهاي از يك قطعه گوهر بلورين آماده شده است كه در ناآرامي و رنج نيست.اين موضوع عين سخن پيامبر برگزيده پاك خدا است كه خديجه در بهشت داراي چنين خانهاي ميباشد».بنت الشاملي نويسنده عرب: آيا ديگري غير از خديجه را ميشناسيد كه با عشقي آتشين، و مهر و ايماني استوار بيآن كه اندك ترديدي به دل راه دهد يا ذرهاي از باورش به بزرگداشت هميشگي خدا و پيغمبر بكاهد، دعوت دين را از غار حرا پذيرا شود».(33)

 

 

 

 

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

پاورقيها:
1ـ خديجه، اسطوره مقاومت و ايثار، صفحه 186، اشتهاردي، محمدمهدي 
2ـ صحيح بخار
3ـ الاستيعاب، ج 2، ص 720.
  4ـ بحارالانوار، ج 13، ص 162، ج 16، ص 2. 
5ـ خديجه؛ اسطوره مقاومت و ايثار، ص 187، نقل از بحار ج 37، ص 63. 
6ـ اسدالغابه، ج 5، ص 438. 
7ـ ذخائر العقبي، ص 44. 
 8ـ كشف الغمه، ج 2، ص 71.
9ـ جمعالبيان، ج 10، ص 320.  20ـ بحار، ج 44، ص 318.
 10ـ بحار، ج 40، ص 68 به نقل از خديجه؛ اسطوره مقاومت و ايثار ص 190.   
  11ـ همان، ج 16، ص 8.
  12ـ كشفالغمه، ج 2، ص 72.
 
 14ـ بحار، ج 22، ص 502. 
 15ـ همان، ج 16، ص 8.
 16ـ خديجه اسطوره ايثار و مقاومت، ص 207. 
17ـ رياحين الشريعه، ج 2، ص 206. 
 18ـ كشف الغمه، ج 2، ص 133.
  19ـ محمد پيغمبري كه از او بايد شناخت، كنستان ويرژيل گئورگيو، ترجمه ذبيحالله منصوري، ص 50.  
 
 21ـ همان، ج 45، ص 6.
 22ـ همان، ج 44، ص 174.
  23ـ همان، ج 45، ص 59. 
  24ـ خديجه، اسطوره ايثار و مقاومت، ص 200.
   25ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 9، ص 325. 
26ـ خديجه (علیه السلام) اسطوره مقاومت و ايثار، ص 201. 
 27ـ حيوه القلوب، علامه محمدباقر مجلسي، ج 3، ص 218. 
28ـ كتاب مقدس، عهد جديد، مكاشفه يوحنا، باب 22. 
29ـ بحار ج 100، ص 189.  13ـ بحار، ج 43، ص 302، به نقل از خديجه، اسطوره مقاومت و ايثار، ص 198.
 30ـ همان، ج 102، ص 272.
31ـ نساء محمد (صلوات الله علیه و آله)، ص 38. 
32ـ خديجه (علیه السلام)، علي محمد دخيل، ص 32. 
 33ـ حياةالائمه، هاشم معروف الحسني، ص 67.  
 
 
 
 
 


#وب_سایت_تخصصی_حضرت_خدیجه
#ام_المومنین
#اول_بانوی_مسلمان
#ond[i]

خواندن 5307 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

جستجو در کل مطالب