ممانعت وی از انتقال حجر الاسود به یمن (نزاع پدر خدیجه با تبع و تحلیل ها)

(0 رای‌ها)

پدرش خویلد کسی است که با تبع آخر (حاکم یمن) آنگاه که می خواست حجر الاسود را به یمن ببرد، به پیکار برخاست. و به سبب شیفتگی به آیین و عبادت دینی، از نیرومندی و بسیاری سپاه تبع نهراسید. و پسر عم خدیجه نیز «ورقه بن نوفل» است که به بررسی کتب نصاری و یهود اشتغال داشت و آنچه از آنها نیکو می دید به کار می گرفت. و این نه بدان جهت بود که وی با یهود و نصاری معاشرت داشت، یا مکه قرارگاه آن دو ملت بود، بلکه بدان سبب بود که او بت پرستی و صنم دوستی را به باد تمسخر می گرفت و جویای آیینی آرام بخش بود.

تاریخ نگاران و نویسندگان زندگی رسول چنین می گویند که: در آن روزگار که پیغمبر، نخستین آثار پیامبری را در غار حرا به چشم می دید، و نغمه ی وحی را می شنید، بیمزده از دیدنی های خویش، به خانه می آمد و دیده و شنیده های خود را، به همسر فداکار و راستینش باز می گفت و ورقه، وی را به آینده ای شکوهمند، که تاریخ بشر را دگرگون خواهد کرد، مژده می داد و از صدمه و ستم هایی که از مردم به وی خواهد رسید سخن می گفت.

سهیلی می نویسد: خویلد بن اسد همان است که با «تبّع آخر» از شاهان یمن، آن هنگام که قصد داشت حجر الاسود را با خود به یمن ببرد، در گیر شد و او را از ین کار برحذر داشت؛ و سرانجام تبع، در اثر رعبی که در عالم رؤیا بر او عارض شد،ا ز این کار منصرف گردید.(1)

 

--------------------------------------------------

1- - روض الانف، ج2، ص 239.

خواندن 5493 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

جستجو در کل مطالب