مناسبات اقتصادی و روابط شغلی حضرت خدیجه علیه السلام با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله

(0 رای‌ها)

مناسبات اقتصادی و روابط شغلی حضرت خدیجه علیه السلام با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)

نویسنده : اعتمادی، منصوره؛
مجله: بانوان شیعه » پاییز و زمستان 1386 - شماره 13 و 14 ISC ‏(28 صفحه - از 173 تا 200)

خدیجه دختر خویلد بن اسد بن عبدالعزی نجیب زاده ای ثروتمند بود که در عصر جاهلیت ـ که زنان از شأن و منزلتی برخوردار نبودند و دختران بسیاری پس از تولد زنده به گور می گردیدند ـ به تجارت و امور بازرگانی مبادرت می کرد. وی با سرمایه ای که در اختیار داشت مردانی را استخدام نموده بود تا با سفر به مناطق دیگر به خرید و فروش کالاهای مورد نظر او بپردازند. او با کسانی که در امر تجارت به وی یاری می رساندند قراردادی به شکل مضاربه یا اجاره امضا می کرد. یکی از نام آشناترین مردان آن روزگار رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بود که به سبب ویژگی های برجسته اخلاقی مانند راست گویی و امانت داری زبانزد همگان بود و خدیجه نیز به شایستگی او ایمان داشت. بنابراین، برای اشتغال به امور بازرگانی به آن حضرت پیشنهاد داد و پیامبر نیز درخواست او را پذیرفت، و این سرآغازی برای مناسبات اقتصادی میان آنان گردید. پس از آن، پیامبر سفرهای تجارتی خود را آغاز کرد و بنا بر آنچه در منابع تاریخی به ثبت رسیده، میان او و خدیجه برای هر سفری قراردادی منعقد می شده است.

خلاصه ماشینی: "ابوبشیر دولابی به سند خود از یونس بن عبدالأعلی، و او از عبدالله بن وهب، و وی از یونس بن یزید، و او از ابن شهاب زهری چنین روایت کرده است: «وقتی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به سن بلوغ رسید در حالی که از ثروت برخوردار نبود، خدیجه دختر خویلد او را استخدام (اجیر) نمود تا به بازار حباشه 1 ـ که در منطقه تهامه 2 قرار داشت ـ برود، و برای همراهی با او مرد دیگری از قریش را نیز به استخدام خود درآورد. روایت معتبری در قرب الاسناد حمیری ذکر گردیده که به شرح ماوقع سفر پیامبر پرداخته است و راهب مورد نظر را بحیرا معرفی می کند: «حسن بن ظریف بن ناصح، از معمر، و وی از امام رضا(علیه السلام)، و او از پدر خود موسی بن جعفر(علیهما السلام) روایت کرده که فرمود: در حالی که کودکی پنج ساله بودم در نزد پدرم ابی عبدالله(علیه السلام) بودم که گروهی از یهودیان وارد شدند و گفتند: آیا تو پسر محمد(صلی الله علیه وآله) پیامبر این امت و حجت او بر اهل زمینی؟! از آن نشانه ها این است کهپیامبر پیش از مبعث خود با گروهی از قریش به سوی شام رفتند و وقتی بابحیرای راهب روبه رو شدند در حیاط دیر او نشستند ـ بحیرا از کتب مقدسآگاهی داشت و در تورات خوانده بود که پیامبر از آنجا گذر می کند و زمان آن را می دانست ـ بحیرا آنان را به صرف غذا فراخواند، سپس خود آمد و به جستوجوی نشانه مورد نظر پرداخت ولی آن را نیافت; گفت: آیا فرد دیگری از کاروان شما باقی مانده است؟ گفتند: پسر یتیمی!

 

جهت دانلود متن کامل مقاله کلیک کنید

خواندن 6496 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

جستجو در کل مطالب