اشاره

(0 رای‌ها)

مشهور بین مردم آن است که علی بن ابیطالب علیه السلام هرگز به خدا شرک نورزیده است تا اینکه ایمان خود را جدیداً از سرگرفته باشد بلکه او تابع و اقتدا کننده به رسول خدا صلی الله علیه و آله در تمام اعمال و افعال خود بود او در این مرحله به حدی رسید که خداوند متعال او را یاری و توفیق داد تا به مقام عصمت نائل آمد.(1)

پس علی بن ابیطالب علیه السلام نخستین فردی است که اسلام آورده است و او همان گوینده ای است که می-گوید: «من بنده ی خدا و برادر پیامبراو هستم و من صدیق اکبرم» هیچ کس این کلمه را نمی گوید جز آنکه دروغگو و افتراگر باشد من با پیامبر خداصلی الله علیه و آله هفت سال جلوتر از مردم نماز گزاردم.(2)

ولی برخی از حسدورزان به مقام علی علیه السلام می گویند که خدیجه علیها السلام نخستین مسلمانی است که اسلام آوره است و نخستین مخلوقی است که به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ایمان آورده است.(3)

ولی صحیح آن است که خدیجه علیها السلام نخستین ایمان آورنده از قشر زنان می باشد.

و آن هم بعد از حضرت علی علیه السلام و این علی علیه السلام نخستین فرد از مردم می باشد که به او ایمان آورد چون این روایت از سلمان، ابوذر، جناب ابوسعید خدری، زید بن ارقم آمده است و ابن اسحاق و زهری نیز به آن ملزم شده اند.(4)

و صحابه نخستین پیش از عهد اموی این معنی را مورد تأیید و تأکید فرار داده اند.(5) پیامبر خداصلی الله علیه و آله فرموده است: «نخستین وارد شونده به من در حوض کوتر و نخستین فرد اسلام آورنده حضرت علی بن ابیطالب علیهما السلام می باشد.»(6)

امویان کوشیده اند که خدیجه علیها السلام را نخستین شخص مسلمان معرفی نمایند نه از روی محبت و دوستی به خدیجه علیها السلام، بلکه به عنوان سرپوش گذاردن بر فضائل حضرت علی صلی الله علیه و آله چون آنان دشمنان محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله می باشند.

سپس کوشیده اند اسلام آوردن ابوبکر را بر او مقدم بدارند عموماً این ادعای آنان به نابودی کشانده شده است چون علماء ادعاء نموده اند که اسلام آوردن ابوبکر سالها پس از بعثت نبوی رخ داده است.(7) یعنی پس از اسلام آوردن بیش از 50 نفر از مسلمانان(8) ، دقیقاً بعد از واقعه ی اسراء و معراج که یک سال و نیم قبل از هجرت بنا به روایت واقدی، رخ داده است یعنی ابوبکر اسلام آورده است در حالی که سن علی علیه السلام 21 سال بوده است دقیقاً یک سال و نیم پیش از هجرت.(9)

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «این علی است که نخستین ایمان آورنده ی من است که مرا تصدیق نمود و با من نماز خواند»(10)

از اسلام آوردن او بگوییم ابوالقاسم کوفی گوید: «ابوبکر پس از هفت سال از بعثت رسول خدا اسلام آورد»(11)

مسعودی می گوید: بسیاری از مردم بر آن رفته اند که حضرت علی علیه السلام هرگز شرک نورزید تا با اسلام خود، استیناف کرده باشد، بلکه او در تمام افعال و اعمال خود، تابع و پیرو پیامبر و اقتدا کننده به او بود او بالغ گردید در حالی که در همین وضعیت بود. خداوند متعال او را نگه داشت و قلبش را محکم نمود و او را توفیق تبعیت و پیروی از پیامبر خدا را عنایت فرمود و برخی از مردم بر آن هستند که او نخستین ایمان آورنده به رسول خدا است و پیامبر خدا او را دعوت به اسلام نمود در حالی که او در جایگاه تکلیف بود با ظاهر قول خدای عزوجل «وانذر عشیرتک الاقربین»(12)

خویشاوندان نزدیک خود را انذار نماو آغاز آن از حضرت علی علیه السلام بود چون نزدیک ترین فرد به رسول خدا و مطیع ترین آنان بود.(13)

و سیوطی نیز گفته است: علی نخستین فرد اسلام آورنده می باشد و برخی از مردم بر این امر اجماع نفل نموده اند.(14)

ابوذر و سلمان می گویند: رسول خدا صلی الله علیه و آله دست علی بن ابیطالب علیه السلام را گرفت و فرمود: این شخص اولین کسی است که به من ایمان آورده، و اولین کسی است که در روز قیامت دست در دست من می نهد و اوست راستگوی بزرگ و جداکننده [حق و باطل از] این امت و پیشوای مومنان.(15)

امام صادق علیه السلام از پدرانش روایت می کند که: علی علیه السلام اولین کسی بود که اسلام آورد.(16)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: علی علیه السلام اولین کسی باشد که به من ایمان آورد و اول کسی باشد که در روز قیامت با من مصافحه نماید و دست به دست من دهد، و او صدیق اکبر و جداکننده ی حق از باطل است.(17)

 

---------------------------------------------------------------

1- مروج الذهب، ج2، ص 276.

2- تاریخ ابن اثیر، ج2، ص 57.

3- سیره حلبی، ج1، ص 267.

4- عیون الاثر، ج1، ص 124؛ مناقب خوارزمی، ص 18- 20؛ سیره حلبی، ج1، ص 268- 275؛ حلیه الاولیاء، ج1، ص 66.

5- المستدرک الحاکم، ج3، ص 136؛ الاوائل، ج1، ص 195؛ حیاه الصحابه، ج2، ص 513- 515.

6- المستدرک الحاکم، ج3، ص 136؛ الاوائل، ج1، ص 195؛ حیاه الصحابه، ج2، ص 513-515.

7- سیره حلبی، ج1، ص 273.

8- البدایه و النهایه، ج3، ص 28؛ تاریخ طبری، ج2، ص60.

9- مجمع الزوائد، ج1، ص 76.

10- شرح نهج البلاغه معتزلی، ج 13، ص 225؛ تاریخ بغداد، ج4، ص 224.

11- الاستغاثه، ج2، ص 31.

12- الشعراء/214.

13- مروج الذهب، ج2، ص 276.

14- تاریخ الخلفاء سیوطی، ص 185؛ المستدرک حاکم، ج3 ، ص136؛ حلیه الاولیاء، ج1، ص 66؛ خطیب بغدادی، ج2، ص 81؛ سیره حلبی، ج1 ، ص318؛ یار غار ص 26- 28.

15- امالی شیخ طوسی، ج1، ص 455.

16- همان، ج1، ص 767.

17- فرائدالسمطین حموینی، ج1، ص 39، ش3.

خواندن 3893 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

جستجو در کل مطالب