حضرت خدیجه سلام الله علیها در قرآن

(0 رای‌ها)

محقق: مهدی آقابابایی

منبع:راسخون

چکیده

در این مقاله می‌پردازیم به آیاتی که در شأن شخصیت والا و نمونه‌ی اسلامی، همسر فداکار نبی مکرم اسلام، حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، جنان ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها، تنها یار با وفای پیامبر و تا زمانی هم که حضرت خدیجه سلام الله علیها زنده بودند بر پیامبر حرام بود که زنی دیگر را به همسری برگزیند و همین طور حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام که تا زمانی که وجود مقدس و مبارک حضرت زهرا سلام الله علیها در قید حیات بودند همسری دیگر انتخاب ننمودند؛ و اما در این جا می‌پردازیم به به هفت آیه از قرآن که در شأن این بانوی پرفضیلت آمده است بانویی که موحد و یکتاپرست بودند و حتی به آداب جاهلیت هم نپیوستند؛ و چه زیبا پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در شأن همسر مهربانشان فرمودند: کجاست مثل و مانند خدیجه برای من؛ و اکنون به آیات قرآن می‌پردازیم.

واژگان کلیدی:

حضرت خدیجه سلام الله علیها، ام المؤمنین، قرآن، تفسیر، اعراف و علیین.

مقدمه

یکی از زنان پر فضیلت، با تقوا و نمونه‌ی صدر اسلام وجود مقدس حضرت ام المؤمنین خدیجه کبری سلام الله علیها می‌باشد؛ همان زنی که تمام داراییش را در راه اسلام، قرآن و پیامبر صرف نمود زیرا هر حکومتی پشتوانه‌ی مالی می‌خواهد تا بتوان آن حکومت را اداره کرد لذا در تاریخ می‌بینیم که خلفاء آمدند فدک را از حضرت زهرا سلام الله علیها غصب نمودند که مولا علی علیه السلام نتوانند با درآمد آن، خرج اسلام کنند؛ و اینکه حضرت خدیجه سلام الله علیها کسی بود که وقتی تمام مردم پیامبر را تنها گذاشتند او یار و مددکار و پشتیبان حضرتش بود؛ حضرت خدیجه سلام الله علیها قبل از پیامبر شوهری ننمودند و در سن 25 سالگی و باکره با پیامبر اسلام ازدواج نمودند و ثمره‌ی این ازدواج چند فرزند شد که تمامی آن‌ها در سنین کودکی از دنیا رفتند و فقط یک دختر از آن‌ها باقی ماند به نام فاطمه زهرا سلام الله علیها که خداوند نسل پیامبر و خیر کثیر و کوثر را در نهاد او قرار داد و تمامی امامان شیعه از نسل فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند.

حضرت ام المؤمنین خدیجه کبری سلام الله علیها در قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

آیه‌ی اول:
«وَ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً» (1)
آن‌ها کسانی هستند که می گویند: «پروردگارا از همسران و فرزندان ما، مایه ی روشنی چشم ما قرار ده و ما را پیشوای پرهیزگاران بنما!».
و عن الحاکم الحسکانی الحنفی عن ابی سعید فی قوله تعالی «هب لنا» الآیه.
قال النبی صلی الله علیه و آله : قلت: یا جبرئیل من ازواجنا؟
قال: خدیجه.
قال: من ذریاتنا؟
قال: فاطمه و «قره عین».
قال: الحسن و الحسین.
قال: «واجعلنا للمتقین اماما».
قال: علی علیه السلام. (2)
و ذکره المجلسی قدس سره.
و علامه مجلسی قدس سره شبیه همین روایت را ذکر نموده اند. (3)
و عن الحکیم الفیض الکاشانی قدس سره و فسر ایضاً بالنبوه و بالقرآن و به خدیجه رضی الله عنها فان جمیع اولاده صلی الله علیه و آله منها سوی ابراهیم.
و فی تفسیر القمی قدس سره سوره الفرقان (ازواجنا) خدیجه. (4)
حاکم حسکانی از قرآن پژوهان نامدار اهل تسنن در این مورد آورده است که پیامبر گرامی در تفسیر این آیه فرمود:
پس از نازل شدن این آیات از فرشته وحی پرسیدم: منظور از «ازواجنا» کیست؟
پاسخ داد: خدیجه علیها السلام است؛ و «ذریاتنا» فاطمه علیها السلام و دو نور دیده‌اش حسن و حسین علیهماالسلام هستند و در جمله ی «و اجعلنا للمتقین اماما» منظور حضرت علی علیه السلام است.
مرحوم «فیض کاشانی» در تاویل همین آیه می نویسد: «منظور از آن، مقام والای رسالت، قرآن شریف و یار و مشاور پر اخلاص پیامبر خدیجه علیها السلام است که نسل سزاوار صلی الله علیه و آله از او است. (5)
و تفسیر قمی نیز بر آن است که منظور از واژه ی «ازواجنا» در آیه ی مورد بحث حضرت خدیجه علیها السلام است. (6)

آیه‌ی دوم:
«أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى* وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدى‏* وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنى» (7)
آیا تو را یتیم نیافت و سپس پناه داد؟ و تو را گمشده هدایت یافت و هدایت کرد؛ و تو را فقیر یافت و بی نیاز نمود.
و عن الصدوق اعلی الله مقامه الشریف عن ابن عباس قال: سالته عن قول الله عزوجل «الم یجدک یتیماً فآوی».
قال: انما سمی یتیماً لانه لم یکن له نظیر علی وجه الارض من الاولین و لا من الآخرین. فقال الله عزوجل ممتناً علیه بنعمته «الم یجدک یتیماً فآوی» ای وحیداً لا نظیر لک «فاوی» الیک الناس و عرفهم فضلک حتی عرفوک «و وجدک عائلاً» یقول فقیراً عند قومک یقولون لا مال لک فاغناک الله بمال خدیجه...(8)
مرحوم شیخ صدوق (ره) در تفسیر این آیات می نویسد: بدان دلیل آن حضرت «یتیم» خوانده شد که در کران تا کران هستی بی نظیر و تک نسخه است، چرا که این واژه به مفهوم بی همانند آمده است. به همین جهت خدا با اشاره به نعمتهای گرانش به او می پرسد: آیا خدایت تو را تک نسخه و بی همانند نیافت؛ و پناه داد و برتری و شکوه تو را به مردم شناساند و تو را بلند آوازه ساخت!؟ و تو را تنگدست یافت، و به وسیله ی ثروت هنگفت خدیجه علیها السلام بی نیاز گردانید. (9)
بسیاری از مفسران بر آنند که توانگری پیامبر صلی الله علیه و آله به مال خدیجه علیهاالسلام بوده است و خداوند متعال در این آیه به کنایه از خدیجه و احسان او یاد فرموده است. (10)

آیه‌ی سوم:
«کَلاَّ إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ لَفی‏ عِلِّیِّینَ * وَ ما أَدْراکَ ما عِلِّیُّونَ* کِتابٌ مَرْقُومٌ* یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ * إِنَّ الْأَبْرارَ لَفی‏ نَعیمٍ* عَلَى الْأَرائِکِ یَنْظُرُونَ* تَعْرِفُ فی‏ وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعیمِ * یُسْقَوْنَ مِنْ رَحیقٍ مَخْتُومٍ * خِتامُهُ مِسْکٌ وَ فی‏ ذلِکَ فَلْیَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ * وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنیمٍ* عَیْناً یَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ» (11)
چنان نیست که آن‌ها (درباره معاد) مى‏پندارند، بلکه نامه اعمال نیکان در «علیّین» است! * و تو چه مى‏دانى «علیّین» چیست! * نامه‏اى است رقم‏خورده و سرنوشتى است قطعى، * که مقربان شاهد آنند! * مسلّماً نیکان در انواع نعمت‏اند: * بر تختهاى زیباى بهشتى تکیه کرده و (به زیباییهاى بهشت) مى‏نگرند! * در چهره‏هایشان طراوت و نشاط نعمت را مى‏بینى و مى‏شناسى! * آن‌ها از شراب (طهور) زلال دست‏نخورده و سربسته‏اى سیراب مى‏شوند! * مهرى که بر آن نهاده شده از مشک است و در این نعمتهاى بهشتى راغبان باید بر یکدیگر پیشى گیرند! * این شراب (طهور) آمیخته با «تسنیم» است، * همان چشمه‏اى که مقرّبان از آن مى‏نوشند.
و عن المجلسی (ره) عن جابر بن عبدالله رضی الله عنه عن النبی صلی الله علیه و آله قال: قوله عزوجل: «ومزاجه من تسنیم» قال:
هو اشرف شراب فی الجنه یشربه محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و هم المقربون.
السابقون: رسول الله صلی الله علیه و آله و علی بن ابیطالب و الائمه و فاطمه و خدیجه صلوات الله علیهم و ذریتهم الذین اتبعوهم بایمان یتسنم علیهم من اعالی دورهم. (12)
پیامبر صلی الله علیه و آله در تفسیر این آیه فرمود: مقربان بارگاه خدا و پیشتازان راه عدالت و آزادی عبارتند از: پیامبر، امیرمومنان، امامان اهل بیت علیهم السلام، که پس از علی علیه السلام یکی پس از دیگری خواهد آمد، فاطمه علیها السلام دختر رسول الله صلی الله علیه و آله و خدیجه بنت خویلد.
و عن علی بن ابراهیم بن هاشم (ره) «السابقون السابقون اولئک المقربون» رسول الله صلی الله علیه و آله و خدیجه و علی بن ابیطالب و ذریاتهم تلحق بهم یقول الله عزوجل نالحقنا بهم ذریتهم و المقربون یشربون من تسنیم بحتاً صرفاً و سائر المومنین ممزوجا. (13)
و عن المجلسی (ره) قوله تعالی «فاعلم انه لا اله الا الله واستغفر لذنبک و للمومنین» و هم علی صلوات الله علیه و اصحابه «والمومنات» و هی خدیجه. (14)

آیه‌ی چهارم:
«وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى‏ نِساءِ الْعالَمینَ» (15)
و (به یاد آورید) هنگامى را که فرشتگان گفتند: «اى مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته و بر تمام زنان جهان، برترى داده است.».
و عن شیخ الطائفه الطوسی اعلی الله مقامه الشریف «و اصطفاک علی نساء العالمین» قال الحسن و ابن جریح علی عالمی زمان‌ها و هو قول ابی جعفر علیه السلام لان فاطمه سیده نساءالعالمین.
و روی عن النبی انه قال: فضلت خدیجه علی نساء امتی کما فضلت مریم علی نساء العالمین. (16)
همان گونه که مریم بر زنان جهان برتری داده شد، خدیجه علیها السلام نیز بر زنان امت من برتری داده شد.
و عن الزمخشری و عن النبی کمل من الرجال کثیر و لم یکمل من النساء الا اربع : آسیه بنت مزاحم امرأه فرعون و مریم بنت عمران و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله ... (17)
بسیاری از مردم در زندگی به سوی کمال اوج گرفتند، اما از میان زنان این چهار زن نمونه رشد و اوج هستند: آسیه علیها السلام، مریم علیها السلام، خدیجه علیها السلام و فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله.
و عن البغوی خیر نسائها مریم بنت عمران و خیر نسائها خدیجه رضی الله عنها. (18)
و عن الآلوسی: عن ابن عباس عن النبی صلی الله علیه و آله و قال: اربع نسوه سادات عالمهن مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله و افضلهن عالماً فاطمه. (19)
آلوسی از ابن عباس از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که حضرت فرمودند: چهار زن سالار زنان روزگار شدند، مریم بنت عمران، آسیه بنت مزاحم، خدیجه و فاطمه و افضل ترین آن‌ها فاطمه زهرا علیها السلام می باشد.
و عن القرطبی : عن ابن عباس عن النبی صلی الله علیه و آله: افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد صلی الله علیه و آله و مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم. (20)
برترین و پرفضیلت ترین زنان بهشت عبارتند از: خدیجه، فاطمه بنت محمد، مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم.
و عن ابن کثیر عن علی بن ابیطالب علیه السلام قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله خیر نسائها مریم بنت عمران و خیر نسائها خدیجه بنت خویلد. (21)

آیه‌ی پنجم:
«وَ ما یَسْتَوِی الْأَعْمى‏ وَ الْبَصیرُ * وَ لاَ الظُّلُماتُ وَ لاَ النُّورُ* وَ لاَ الظِّلُّ وَ لاَ الْحَرُورُ * وَ ما یَسْتَوِی الْأَحْیاءُ وَ لاَ الْأَمْواتُ إِنَّ اللَّهَ یُسْمِعُ مَنْ یَشاءُ وَ ما أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ» (22)
و نابینا و بینا هرگز برابر نیستند، * و نه ظلمت‌ها و روشنایى، *و نه سایه (آرامبخش) و باد داغ و سوزان! * و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد مى‏رساند، و تو نمى‏توانى سخن خود را به گوش آنان که در گور خفته‏اند برسانى!
ذکر السید المتبحر العلامه هاشم البحرانی (ره) عن طریق المخالفین عن ابن عباس قال:
قوله عزوجل: و ما یستوی الاعمی والبصیر.
قال: الاعمی ابوجهل، و البصیر امیرالمومنین علیه السلام.
و لا الظلمات و لا النور، فالظلمات ابوجهل و النور امیرالمومنین علیه السلام.
و لا الظل و لا الحرور، و الظل ظل لامیرالمومنین علیه السلام فی الجنه و لا الحرور یعنی جهنم لابی جهل.
ثم جمعهم جمیعاً، فقال: و ما یستوی الاحیاء و لاالاموات فالاحیاء علی و حمزه و جعفر والحسن و الحسین و فاطمه و خدیجه علیهم السلام، و الاموات کفار مکه. (23)
علامه متبحر سید هاشم بحرانی از طریق مخالفین (اهل سنت) درباره قول خداوند «و ما یستوی الاعمی و البصیر» از ابن عباس نقل می کند که گفت: منظور از کور و کوردل ابوجهل می باشد و منظور از صاحب بصیرت و بینش امیرالمومنین علیه السلام می باشد. منظور از ظلمات و تیرگی ها، ابوجهل و منظور از نور و روشنایی امیرالمومنین علیه السلام است. منظور از سایه ی دل انگیز و آرام بخش سایه ای است در بهشت برای امیرمومنان و منظور از گرمای سخت و مرگبار آتش شعله دوزخ، ابوجهل می باشد.
سرانجام در مورد آیه «ما یستوی ا لاحیاء و لا الاموات» گفت: منظور از زندگانی حقیقی در این آیه حضرت علی، حمزه، جعفر و حسن و حسین، فاطمه، و خدیجه علیهم السلام می باشند و منظور از مردگان، کفار مدینه می باشند.

آیه‌ی ششم:
«إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمینَ» (24)
به یقین خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان آل عمران را بر مردم جهان برترى داده است.
عن فرات الکوفی طاب ثراه عن ابی مسلم الخولانی، قال: دخل النبی صلی الله علیه و آله علی فاطمه الزهرا علیها السلام و عایشه و هما تفتخران و قد احمرت وجوههما فسالهما عن خبرهما، فاخبرتاه.
فقال النبی صلی الله علیه و آله : یا عایشه او ما عملت ان الله اصطفی آدم و نوحاً و آل ابراهیم و آل عمران و علیاً و الحسن و الحسین و حمزه و جعفراً و فاطمه و خدیجه علی العالمین. (25)
پیامبر فرمود: ای عایشه آیا نمی دانی که خدا آدم، نوح، دودمان ابراهیم و خاندان عمران، وجود امیرالمومنین، حسن و حسین، حمزه، جعفر، خدیجه و فاطمه علیهم السلام را بر جهانیان برگزید.
و ذکر قریباً من مضمونه الدر المنثور. (26)

آیه‌ی هفتم:
«وَ بَیْنَهُما حِجابٌ وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلاًّ بِسیماهُمْ وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لَمْ یَدْخُلُوها وَ هُمْ یَطْمَعُونَ* وَ إِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النَّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ * وَ نادى‏ أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالاً یَعْرِفُونَهُمْ بِسیماهُمْ قالُوا ما أَغْنى‏ عَنْکُمْ جَمْعُکُمْ وَ ما کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ * أَهؤُلاءِ الَّذینَ أَقْسَمْتُمْ لا یَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ* وَ نادى‏ أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفیضُوا عَلَیْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْکافِرینَ» (27)
و در میان آن دو [بهشتیان و دوزخیان‏]، حجابى است و بر «اعراف» مردانى هستند که هر یک از آن دو را از چهره‏شان مى‏شناسند و به بهشتیان صدا مى‏زنند که: «درود بر شما باد!» امّا داخل بهشت نمى‏شوند، در حالى که امید آن را دارند. * و هنگامى که چشمشان به دوزخیان مى‏افتد مى‏گویند: «پروردگارا! ما را با گروه ستمگران قرار مده!»* و اصحاب اعراف، مردانى (از دوزخیان را) که از سیمایشان آن‌ها را مى‏شناسند، صدا مى‏زنند و مى‏گویند: « (دیدید که) گردآورى شما (از مال و ثروت و آن و فرزند) و تکبّرهاى شما، به حالتان سودى نداد!»* آیا این‌ها [این واماندگان بر اعراف‏] همانان نیستند که سوگند یاد کردید رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد!؟ (ولى خداوند به خاطر ایمان و بعضى اعمال خیرشان، آن‌ها را بخشید هم اکنون به آن‌ها گفته مى‏شود:) داخل بهشت شوید، که نه ترسى دارید و نه غمناک مى‏شوید! * و دوزخیان، بهشتیان را صدا مى‏زنند که: « (محبّت کنید) و مقدارى آب، یا از آنچه خدا به شما روزى داده، به ما ببخشید!» آن‌ها (در پاسخ) مى‏گویند: «خداوند این‌ها را بر کافران حرام کرده است!».

اعراف چیست؟

اعراف در اصل به معنی زمینهای برجسته است، مکان خاصی است میان دو قطب سعادت و شقاوت، یعنی بهشت و دوزخ که همچون حجابی میان این دو کشیده شده و یا همچون زمین مرتفعی در میان این دو فاصله گردیده است به طوری که آن‌ها روی آن قرار دارند، مشرف بر بهشت و دوزخند و هر دو گروه را مشاهده می‌کنند، و از چهره های تاریک و روشن آنها می‌توانند آن‌ها را بشناسند.
و عن البحرانی ایضاً اعلی الله مقامه الشریف عن بشر بن حبیب عن ابی عبدالله علیه السلام انه سئل عن قول الله عزوجل: «و بینهما حجاب و علی الاعراف رجال» قال:
سور بین الجنه و النار علیه محمد و علی و الحسن و الحسین و فاطمه و خدیجه الکبری علیهم السلام، فینادون این محبونا این شیعتنا فیقبلون الیهم فیعرفونهم باسمائهم و اسماء ابائهم، و ذلک قوله عزوجل کلاً بسیماهم ای باسوائهم فیاخذون بایدیهم فیجوزون بهم الصراط و یدخلون الجنه. (28)
از امام صادق علیه السلام در مورد حجاب میان بهشتیان و دوزخیان پرسیده شد، که فرمود: منظور از آن گذرگاه و دژ بلندی است میان بهشت و دوزخ که بر فراز آن، پیامبر، علی، حسن، حسین، فاطمه و خدیجه علیهم السلام قرار دارند و از آنجا ندا می دهند که: «دوستداران و شیعیان ما کجا هستند؟ آنگاه دوستان و شیعیان اهل بیت علیهم السلام به سوی آنان می روند و آنان را با نام و نام خانوادگی شان می شناسند و دست آن‌ها را می گیرند و از آن گذرگاه سخت می گذرانند و وارد بهشت می-نماید.».

نتیجه گیری:
از بیان آیاتی که ذکر شد به این نتیجه می‌رسیم که یکی از کسانی که در اعراف می‌ایستد، و منظور از زندگانی حقیقی، و یکی از آن چهار زن برگزیده که در روایات به آن اشاره شده است، و بر زنان دیگر برتری دارد، و از سابقون وجود مقدس، منور و مکرم ام المؤمنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها یار و مشاور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌باشند. خداوند انشاء الله به ما شیعیان این توفیق را بدهد که بتوانیم فضایل این بانوی بزرگوار را به نحوی گویا و آن طوری که در شآن مادر فاطمه زهرا سلام الله علیها می‌باشد بیان نماییم و در دنیا زیارت این بزرگوار و در آخرت شفاعتشان را شامل حال ما بنماید.

پی‌نوشت‌ها:

1- سوره فرقان، آیه 74.
2 - شواهد التنزیل/ ج 1/ ص 416، تأویل الآیات الطاهره /ج 1/ ص 385؛ تفسیر قمی/ج 2/ص 117.
3 - بحارالانوار/ج 66/ص 263.
4 - تفسیر قمی/ج 2/ص 117.
5 - علم الیقین فی اصول الدین/ج 2/ ص 986/ دارالبلاغه بیروت.
6 - تفسیر قمی/ ذیل ایه 74 سوره فرقان.
7- سوره ضحی، آیات 6 تا 8.
8 - معانی الاخبار/ص 53.
9 - معانی الاخبار/ ص 53؛ بحارالانوار/ج 16/ص 142؛ تفسیر فرات/ ص 579؛ الخرائج و الجرایح/ج 3/ ص 1045 / موسسه الامام المهدی.
10 - مناقب ابن شهر آشوب/ج 3/ ص 320؛ تفسیر ابوالفتوح/ ج 12/ ص 115؛ مجمع البیان/ج 10 / ص 506؛ الکشاف/ج 4/ ص 768.
11- سوره مطففین آیات 18 تا 28.
12 - بحارالانوار/ج 24/ص 3.
13 - تفسیر القمی/ج 2/ ص 439.
14 - بحارالانوار/ج 24/ص 321.
15- سوره آل عمران، آیه 42.
16 - التبیان فی تفسیر القرآن/ج 2/ ص 456.
17 - الکشاف/ج 4/ ص 573.
18 - معالم التنزیل/ج 1/ ص 464؛ جامع البیان/ج 3/ص 180.
19 - روح المعانی/ج 3/ص 155؛ ذخائر العقبی/ ص 44؛ درالمنثور/ ذیل آیه 42 سوره آل عمران.
20 - تفسیرالقرطبی/ج 2/ ص 1325؛ بحارالانوار/ج 43/ ص 9.
21 - تفسیرالقرآن العظیم/ج 1/ ص 312.
22- سوره فاطر، آیات 19 تا 22.
23 - البرهان/ج 3/ص 361.
24- سوره آل عمران، آیه 33.
25 - تفسیر فرات کوفی/ ص 23؛ بحارالانوار/ج 73/ ص 63.
26 - الدر المنثور ج 1 /ص 23.
27- سوره اعراف، آیات 46 تا 50.
28 - غایه المرام /ص 355؛ بحارالانوار /ج 24/ ص 255؛ مختصر بصائر الدرجات/ ص 53؛ تاویل الآیات الطاهره/ج 1/ ص 176.

منابع و مآخذ:

قرآن کریم.
1- شواهد التنزیل، حسکانى عبید الله بن احمد، تحقیق: محمد باقر محمودى، ناشر: سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، تهران، مکان چاپ: تهران، چاپ اول، 1411 ق.
2- تأویل الآیات الظاهرة، حسینى استرآبادى سید شرف الدین على، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ اول، 1409 ق.
3- تفسیر قمى، قمى على بن ابراهیم، تحقیق: سید طیب موسوى جزایرى، ناشر: دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، 1367 ش.
4- تفسیر فرات الکوفى، فرات کوفى ابوالقاسم فرات بن ابراهیم، تحقیق: محمد کاظم محمودى، ناشر: سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد اسلامى، تهران، چاپ اول، 1410 ق.
5- تفسیر ابوالفتوح (روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن)، ابوالفتوح رازى حسین بن على، تحقیق: دکتر محمد جعفر یاحقى- دکتر محمد مهدى ناصح، ناشر: بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، مشهد، بی تا، سال چاپ: 1408 ق.
6- مجمع البیان فى تفسیر القرآن، طبرسى فضل بن حسن، تحقیق: با مقدمه محمد جواد بلاغى، ناشر: انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372 ش.
7- الکشاف، زمخشرى محمود، ناشر: دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، 1407 ق.
8- التبیان فی تفسیر القرآن، طوسى محمد بن حسن، تحقیق: با مقدمه شیخ آغابزرگ تهرانى و تحقیق احمد قصیرعاملى، ناشر: دار احیاء التراث العربى، بیروت، بی تا، بی جا.
9- روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، آلوسى سید محمود، تحقیق: على عبدالبارى عطیة، ناشر: دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول،1415 ق.
10- الدر المنثور فى تفسیر المأثور، سیوطى جلال الدین، ناشر: کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى، قم، بی تا، بی جا، سال 1404 ق.
11- تفسیرالقرطبی (الجامع لأحکام القرآن)، قرطبى محمد بن احمد، ناشر: انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، 1364 ش.
12- تفسیرالقرآن العظیم، ابن کثیر دمشقى اسماعیل بن عمرو، ناشر: دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلى بیضون، بیروت، تحقیق: محمد حسین شمس الدین، چاپ اول، 1419 ق.
13- البرهان، بحرانى سید هاشم، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیة موسسة البعثة- قم، ناشر: بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، 1416 ق.
14- معالم التنزیل فى تفسیر القرآن، بغوى حسین بن مسعود، تحقیق: عبدالرزاق المهدى، ناشر: داراحیاء التراث العربى، بیروت، چاپ اول، 1420 ق.
15- بحار الأنوار (ط- بیروت)، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، ناشر: دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، بی چا، 1403 ق‏.
16- معانی الاخبار، ابن بابویه، محمد بن على‏، محقق / مصحح: غفارى، على اکبر، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‏، قم‏، چاپ اول، 1403 ق‏.
17- الخرائج و الجرائح‏، قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله، ‏ محقق / مصحح: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام‏، ناشر: مؤسسه امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف‏، قم‏، اول، 1409 ق‏.
18- مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على‏، ناشر: علامه‏، قم‏، چاپ سوم 1379 ق‏
19- ذخائر العقبی، طبری، احمد بن عبدالله، بیروت، انتشارات دارالمعرفه بیروت، بی جا، 1974 م.
20- غایه المرام، بحرانی، سید هاشم، چاپ سنگی تهران، 1272 ش.
21- مختصر بصائر الدرجات، حلى، حسن بن سلیمان بن محمد، ناشر: مؤسسة النشر الإسلامی‏، قم، چاپ اول، 1421 ق.

خواندن 11892 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

جستجو در کل مطالب