بانوی محبوب پیامبر صلی الله علیه و آله

(0 رای‌ها)

حضرت خدیجه سلام الله علیها از جانب پدر و مادر و اجداد پدری و مادری از اصیل‌ترین خانواده‌های جزیرهًْ‌العرب و صاحب شرافت و سیادت بودند وخدا خواست که این بانوی بی‌همتای حرم نبوّت و مادرِ یازده اخترِ برج امامت و ولایت، در عقل، ادب، حکمت، بصیرت و معرفت، نابغه و ممتاز باشد. 

او نمونه برجسته کمال و نبوغ و فهم و بینش بود که همانند آن را در میان مردان و زنان، کمتر می‌توان یافت و عفّت، نجابت، طهارت، سخاوت، حسن معاشرت و صمیمیّت و مهر و وفا از جمله صفات برجسته او بود.

در جاهلیّت، خدیجه سلام الله علیها را طاهره و سیّده نساء قریش می‌خواندند و در اسلام، یکی از چهار بانویی که بر همه بانوان بهشت فضیلت و برتری دارند، شناخته شد و جز دختر ارجمند و عزیزش، هیچ بانویی این مقام و فضیلت را نیافت. او برای رسول خدا صلّی الله علیه وآله نعمتی بزرگ و رحمتی از رحمات واسعه خداوند متعال بود. برای مرد، بویژه مردی که بیرون خانه و در اجتماع ،به فعالیّت‌های بزرگ مشغول بوده و مقاصد عظیم داشته باشد و عهده‌دار پیکار و جهاد بوده و مورد یورش مخالفان و هجوم دشمنان باشد، بهترین آرامش‌دهنده قلب و روح و نگهبان پایداری و استقامت و رفع‌کننده خستگی و ناراحتی، همسر هوشیار و خردمند و مهربان و دلسوز است.
اگر مردی در خارج از خانه با دشمنان، گرم پیکار گشته و به حمله‌های وحشیانه، استهزاء، سرزنش و اذیّت و آزار مردم گرفتار گردد و در منزل نیز با همسری نادان و بدخو و ترسو، ضعیف و شماتتگرروبرو شود که او را از کار و هدف وی و پیمودن راهی که مد نظر اوست باز دارد و او را سرزنش کند و به ترک دعوا و تسلیم‌شدن به دشمنان وادار کند، از اینکه هر روز شوهرش مورد شتم و استهزای جاهلان قرار می‌گیرد، خسته و ناخوشایند باشد و در پی حل مشکلات همسر خویش برنیاید، بی‌شک مشکلات و دشواری‌های آن مرد، دوچندان خواهد شد. بدون تردید چنین مردی همواره بر مشکلات و دشواری‌هایش افزوده خواهد شد؛ چراکه نه‌تنها همسر وی او را در حل مشکلات یاری نکرده است، بلکه با اعمال و رفتار غیرمنطقی خود از قبیل سرزنش و اعتراض، آن مشکلات را صد چندان کرده است.


پشتیبانی همه جانبه از پیامبر صلی الله علیه و آله

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله آورنده بزرگترین رسالت آسمانی، از طرف خدا مأمور بود که با خرافات و مظاهر شرک و بت‌پرستی و ستمگری و محرومیّت توده‌های ضعیف و فقر و جهل و نادانی، فساد و فحشا و آنچه رذایل بود، مبارزه و با گردن‌کشان، مشرکان و بت‌پرستانِ متعصّب، رؤسای قبایل و سران استثمار، با عادات و ادیان باطل و تعصّبات کورکورانه جهاد کند.
مشرکان، همه توان و قدرت خویش از جمله شجاعان پیلتن و مردافکن، شعرای دشنام‌ده و ناسزاگو، اراذل و اوباش، زن و مرد، خویش و بیگانه را برای مبارزه با اهداف آن حضرت بسیج کردند و تا آنجا که می‌توانستند او و چند تن از یارانش را اذیّت کردند، می‌زدند، رنج داده، ناسزا می‌گفتند؛ سر راهش را با خار و خاشاک می‌بستند؛ در حال نماز و پرستش به او توهین کرده و روابط خود را با او و یارانش قطع کردند. با وجود این همه دشمن و موانع و مشکلات، اگر در میان همه این دشمنان، پیامبر صلی الله علیه و آله هر روز وقتی به خانه می‌آمد، با چهره گرفته و معترض همسرش، آن هم همسری که سیّده زنان قریش و دارای آن شخصیّت و صاحب آن همه ثروت و مکنت بود، روبرو می‌شد که از راه دلسوزی و ترحّم و یا اعتراض، از او می‌خواست تا از دعوت خویش دست بردارد و خود را مورد این همه اهانت و استهزاء قرار ندهد، در چه وضع عجیب و دشواری قرار می‌گرفت؟! اما لطف خدا دریچه‌های قلب خدیجه را چنان به سوی درک حقّانیّت دعوت اسلام باز کرد و آنچنان دلش را نورانی و سرشار از معرفت و حکمت گردانیده بود که هرگز پیامبربا چنان منظره اسفناک در داخل خانه روبرو نشد.
دکتوره «بنت الشّاطی» می‌گوید: «آیا همسری غیراز خدیجه این استعداد را دارا بود که دعوت تاریخی شوهرش را وقتی از غار حرا آمد، با ایمان قوی و آغوش باز و مهر و عطوفت استقبال کند، بی‌آنکه در راستی او و اینکه خداوند او را تنها نخواهد گذاشت، شکّی در دل راه بدهد؟ آیا جز خدیجهسلام الله علیها، هیچ بانوی ثروتمندی که در ناز و نعمت و آسایش و احترام زیسته، می‌توانست با کمال رضایت و خرسندی از زندگی اشرافی، اموال بسیار و عزّت و توانگری چشم بپوشد تا در دشوارترین لحظات زندگی کنار همسرش بایستد و او را در بلایا و مشکلات موجود در راه تحقّق هدفی که به حقّانیّت آن ایمان داشت، یاری کند؛ حاشا و کلاّ! فقط خدیجه سلام الله علیها چنین بود و زنان دیگر چون او نیستند، مگر در طبقه و رتبه او باشند.»(1)

اولین زن مسلمان عالم

«ابن اسحاق» می‌گوید: سخنی از قوم در ردّ و تکذیب، که موجب اندوه و آزردگی فکر و خاطرش شود، نمی‌شنید مگر آنکه خدا آن اندوه را به واسطه خدیجه سلام الله علیها برطرف می‌ساخت.
خدیجه سلام الله علیها سنگینی سخنان سخت را بر او سبک می‌کرد و او را تصدیق می‌نمود و رفتار و جسارت‌های مردم را بی‌ارزش و بی‌اهمیّت می‌شمرد.
آری! خدیجه سلام الله علیها نخستین زنی بود که دین اسلام را پذیرفت و با پیامبرنماز خواند و جز علی بن ابی طالب علیه السلام، کسی از بندگان خدا سابقه اسلام او را ندارد.
خدیجه سلام الله علیها با دوراندیشی و افکار حکیمانه، خردمندی و حدس صائبی که داشت، دعوت پیامبر را پذیرفت و سوابقِ نیکو و درخشان رسول خدا و اخلاق و صداقت و راستگویی و امانتداری، یاری ضعفا و دستگیری از فقرا، تواضع، قناعت و ایثار و بخشش و مهمان‌نوازی و سایر صفات پسندیده آن حضرت، همه در نظر خدیجه ـ آن زن آزموده حکیمه ـ مجسّم بود و می‌دانست آن سوابق عالی و ملکوتی، در چنان محیط تاریک و پر از فساد و تباهی از علایم نبوّت است.
بنابراین خدیجه در پذیرفتن اسلام، هیچ‌گونه صبر و تردیدی نکرد و از همان قدم اوّل، یار و مددکار پیامبر صلی الله علیه و آله شد و ثروت و اموال خود را برای یاری دین خدا، در اختیار پیامبرقرار داد. خدیجه سلام الله علیها نیز چون پیامبر از آزار مشرکان و بت‌پرستان بی‌نصیب نماند؛ زن‌ها از او کناره گرفته و رفت و آمد با او را قطع کردند؛ به او زخم زبان می‌زدند و سخنان درشت می‌گفتند، حتّی در هنگام زایمان به کمک او نیامدند و او را تنها ‌گذاشتند. امّا خدیجهسلام الله علیها، آینده‌ای را می‌دید که دیگران نمی‌دیدند .او می‌دانست دین محمّد حقّ است و طولی نخواهد کشید که پرستش خدای یگانه، جای پرستش بت‌ها را خواهد گرفت و خدا پیامبرش را یاری می‌کند و روز به روز بر شهرتش افزوده می‌شود.


آری! خدیجه سلام الله علیها در اسلام مقامی یافت که از میان بانوان، جز دخترش که سیّده نساء عالمین است کسی به آن مقام و افتخار دست نیافت. پیامبرهم صلّی الله علیه وآله هیچگاه خدیجه سلام الله علیها را بعد از وفاتش فراموش نکرده و از اخلاق و صفات او یاد می‌فرمود؛ به کسانی که با او آشنا و دوست بودند، احسان و لطف می‌کرد. «عایشه» می‌گوید: «بر احدی از زن‌های پیامبر آنقدر غیرت نورزیدم که بر خدیجه غیرت ورزیدم، برای اینکه پیامبربسیار از او یاد می‌فرمود و اگر گوسفندی ذبح می‌شد، از آن برای دوستان خدیجه می‌فرستاد» (2) و نیز از «عایشه» روایت شده است که: «رسول خدا صلی الله علیه و آله از خانه بیرون نمی‌رفت، مگر آنکه خدیجه را یاد می‌کرد و بر او به خوبی و نیکی مدح و ثنا می‌فرمود.
روزی از روزها غیرت مرا گرفت، گفتم: او پیر زنی بیش نبود و خدا بهتر از او را به شما عوض داده است. پیامبرغضبناک شد، به طوری که موی جلوی سرش از خشم تکان می‌خورد؛ سپس فرمود: «نه، به خدا، بهتر از او را خدا به من عوض نداده، ایمان آورد به من، وقتی مردم، کافر گردیدند و تصدیق کرد مرا، هنگامی که مردم مرا تکذیب می‌کردند و در اموال خود با من مواسات کرد، وقتی مردم مرا محروم ساختند و خدا از او فرزندانی روزی من کرد و از زنان دیگر محروم فرمود».(3)
«انس بن مالک» روایت کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:«بهترین زنان عالم، مریم بنتِ عمران و آسیه بنت مزاحم و خدیجه بنت خُوَیْلِد و فاطمه بنت محمّد سلام الله علیهم اجمعین هستند».(4)
در «صحیحین» از عایشه روایت شده که: «پیامبر صلّی الله علیه وآله خدیجه سلام الله علیها را به خانه‌ای در بهشت بشارت داد که در آن سر و صدای بلند و رنج و زحمت نیست».(5)


ــــــــــــــــــ
1.اهل البیت ـ توفیق ابو علم، ص ۱۰۲، ترجمه نقل به معنی.
2و3.اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۳۶ و کتب دیگر.
4. اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۳۷.
5.الاصابه، ج ۴، ص ۲۸۲ ـ اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۳۸ .

 

خواندن 1730 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

جستجو در کل مطالب