شمه ای از فضایل حضرت خدیجه سلام الله علیها
دیروز هم وفات حضرت زینب بود و هم وفات حضرت خدیجه، متوسل به حضرت زینب سلام الله علیها شدم. امروز مى خواهم شمه اى از فضایل و مناقب حضرت خدیجه علیهما السلام بیان کنم،
وفات حضرت خدیجه علیهما السلام روز دهم ماه مبارک رمضان و بعضى گفته اند بیست و ششم ماه رجب سال دهم بعثت در شصت و پنج سالگى به مدت کمى بعد از وفات حضرت ابوطالب علیه السلام در مکه اتفاق افتاده است، از این رو رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله آن سال را عام الحزن نام نهادند.
اکنون از فضائل حضرت خدیجه، یک از مسلمات تاریخ است اول کسى است که از زنان به رسول خداصلى اللّه علیه و آله ایمان آورد حضرت خدیجه بود، همان گونه که از مردان حضرت امیرالمومین علیه السلام بود، دوم او تمام اموال خود را - که فوق العاده و بسیار زیاد بود، براى پیشرفت اسلام در اختیار حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله گذاشت تا به هر مصرفى که بخواهد برساند مورخین نوشته اند اسباب ظاهرى پیشرفت اسلام سه چیز بوده:
۱. اخلاق نیکو و برخورد ملاطفت آمیز و تواضع و حلم رسول خدا صلى اللّه علیه و آله
۲. شجاعت و قدرت بازوى امیرالمؤ منین علیه السلام و شمشیر پرقدرت ذوالفقار
۳. اموال زیاد و بدون حساب حضرت خدیجه علیهماالسلام
مى دانیم براى پیشرفت هر دین و حکومت هم به امور مادى نیاز است وهم به امور معنوى. ولواالرغیف لما عبدالطیف؛ اگر نان نبود خدا پرستش نمى شد. بنابراین وقتى خواستند امیرالمؤ منین علیه السلام را خانه نشین کرده و خلافت را غصب کنند، از جمله کارهایى که کردند، غصب فدک بود تا به این وسیله، دست حضرت از مال دنیا کوتاه باشد و مردم او را رها کنند. همان گونه که دیدیم در زمان ما چگونه با تحمیل جنگ بر جمهورى اسلامى و محاصره اقتصادى چه فشارها و کمبودها و گرانى ها براى ما به بار آوردند، که همان مؤ منین انقلابى هم دراثر فشار مادى حرفهایى بزنند که نباید به زنند.
درباره کثرت اموال حضرت خدیجه نوشته اند که اموال قابل تجارت او را هشتاد هزار شتر حمل کردند من نمى دانم این بارها را چه فرض کنیم، خوراکى باشد، پوشاک باشد، یا هر چه باشد، مال سرسام آورى مى شود، چهار صد کنیز و غلام داشته که همه در خدمت او و مال التجاره او بودند و آن حضرت، تمام آن ثروت را در اثر تجارت و دادن به مضاربه به دست آورده بود و اصل آنها را از دو شوهر قبلى او پیش از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله بود که تمام این اموال را وقف خدمت به اسلام نمود و از بذل و بخشش آن، هیچ کوتاهى و دریغى نفرمود.
سوم او در چهل سالگى با حضرت ازدواج کرد؛ در حالیکه حضرت بیست و پنج سال داشت (پانزده سال کوچکتر بود) گویا از خصوصیات اخلاقى محمد امین - که در سفرهاى تجارى شام او را شناخته بود و یا از جهات خبر دادن کاهنان ایمان به حضرت داشت آگاه بود و آینده دین او را پیش بینى مى نمود (۱).
نقل شده است که حضرت خدیجه، شبى در خواب دید که خورشید بر سر شهر مکه دور زد و کم کم فرود آمد تا در خانه او آمد. بعد این خواب را براى عموى خود ورقه - که از علماى نصارى و عقیده مند به رسول اکرم صلى اللّه علیه و آله بود - نقل کرد ورقه به او گفت: تو با کسى ازدواج مى کنى که دین جدیدى مى آورد و دینش سراسر عالم را خواهد گرفت.
چهارم. از فضایل حضرت خدیجه این است که تمام اولاد حضرت رسول اصلى اللّه علیه و آله - به جز ابراهیم که از ماریه قبطیه بوده - از حضرت خدیجه به وجود آمده اند. در فضیلت او همین بس که مادر حضرت فاطمه اطهر علیها السلام باشد و تمام ائمه علیهم السلام از او باشند و در زیارتهاى حضرت امام حسین علیه السلام بخوانیم:
السلام علیک یابن خدیجه الکبرى؛ درود بر تو اى آقایى که فرزند خدیجه کبرى هستى که گویا از افتخارات آن حضرت مى شماریم.
در بحارالانوار، از کشف الغمه نقل مى کند: از امیرالمؤ منین علیه السلام:
قال ذکر النبى صلى اللّه علیه و آله خدیجه یوما و هو عند نسائه فبکى فقالت عائشه ما یبکیک على مجوز حمراء بن عجائز بنى اسد فقال صدقتنى اذ کذبتم و آمنت بى اذ کفرتم و ولدت لى اذ عقمتم قالت عائشه فمازلت اتقرب الى رسول الله صلى اللّه علیه و آله بذکرها
روزى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله در نزد زنانش بود؛ صحبت از حضرت خدیجه شد، پس او گریه کرد. عایشه گفت: چرا گریه مى کنید؟ یک پیرزن سرخ رنگ از بنى اسد که گریه ندارد! پس حضرت فرمود: او وقتى نبوت مرا تصدیق کرد که همه شما مرا تکذیب مى کردید و وقتى او به من ایمان آورده که همه شما کافر بودید و او براى من اولادى آورد و شما عقیم و نازا هستید عایشه از اعتراض خود پشیمان شد و گفت: از آن پس من براى خوش آیند حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله همیشه از خدیجه یاد مى کردم (از الطاف خفیه الهى این است که عایشه و حفصه بچه دار نشدند).
در تفسیر مجمع البیان از معاذبن جبل نقل مى کند:
قال: دخل رسول الله صلى اللّه علیه و آله على خدیجه و هى تجود بنفسها فقال: اکراه ما نزل بک یا خدیجه و قد جعل الله فى الکره خیرا کثیرا، فاذا قدمت على ضراتک فاقرا بهن منى السلام قالت: یا رسول الله! و من هن؟ قال: مریم بنت عمران و اسیه بنت مزاحم و حلیمه او کلیمه اخت موسى (شک الراوى) فقالت: بالرفاء و البنین؛ (۲).
رسول خدا صلى الله علیه و آله در آخرین لحظات حیات وارد شد، بر خدیجه؛ پس حضرت فرمود: اى خدیجه! فراق تو براى من خیلى سخت و دشوار است ولى چاره چیست؟ باید صبر کرد و خداوند پاداش این ناراحتى و سختى را خواهد داد اى خدیجه! وقتى بر زنان هم ردیف خود وارد شدى، از طرف من به ایشان سلام برسان، خدیجه پرسید: یا رسول الله! منظور کیانند؟ فرمود: مریم بنت عمران مادر حضرت عیسى؛ آسیه بنت مزاحم زن فرعون؛ و حلیمه (یا کلیمه) خواهر موسى (شک از راوى معاذبن جبل است) پس خدیجه با کمال میل عرض کرد: اطاعت مى شود.
باز در مجمع البیان در روایت دیگرى از ابى موسى چنین آمده است:
عن النبى صلى الله علیه و آله قال: کمل من الرجال کثیر و لم یکمل من النساء الا اربع: اسیه بنت مزاحم، امرئه فرعون، و مریم بنت عمران و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد صلى الله علیه و آله
پیغمبر صلى الله علیه و آله فرمود: از مردان، افراد زیادى به درجه کمال رسیده اند، ولى از زنان به درجه کمال نرسیده اند، مگر چهار زن: آسیه دختر مزاحم، زن فرعون و مریم دختر، عمران و خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد صلى الله علیه و آله.
پنجمین فضیلت حضرت خدیجه اولاد اوست. حضرت خدیجه چهار پسر داشته به نام هاى عبدالله و قاسم و طیب وطاهر(بعضى طیب و طاهر را لقب عبدالله و قاسم دانسته اند) و چهار دختر به نام ام کلثوم (امنه) و رقیه، و زینب و فاطمه علیهما السلام.
در صلواتى که در هر روز ماه رمضان وارد شده (مفاتیح هم نقل فرموده) مى خوانیم:
اللهم صل على القاسم و الطاهر انبى نبیک اللهم صل على رقیه بنت نبیک و العن من آذى نبیک فیها اللهم صل على ام کلثوم بنت نبیک و العن من اذى نبیک فیها اللهم صل على ذریه نبیک...
خدایا! بر دو پسر رسول اکرمت؛ قاسم و طاهر، درود بفرست خدایا! بر رقیه، دختر رسولت، درود بفرست و لعنت کن هر کس را که موجب اذیت رسول تو شد به سبب او خدایا! بر ام کلثوم دختر رسولت درود فرست و لعنت کن کسى را که موجب اذیت رسول تو شد به سبب او.
شکى نیست که پسران از حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله بوده اند ولى درباره دختران، اختلاف است که آیا از آن حضرت بوده اند، یا از شوهران قبلى حضرت خدیجه بوده اند.
پسران آن حضرت، در زمان، حیات حضرت خدیجه از دنیا رفته اند، ولى رقیه و ام کلثوم یکى پس از دیگرى در خانه عثمان از دنیا رفته اند و هم زوجه ابوالعاص بن ربیع بوده و حضرت فاطمه - شفیعه روز جزا - زوجه امیرالمؤ منین علیه السلام شد و مادر حسن و حسین و ائمه از نسل حسین علیه السلام گردید و اگر حضرت زهرا سلام الله علیها نبود کفوى براى امیرالمؤ منین علیه السلام در عالم نبود، آدم فمن دونه یعنى آدم گرفته تا آخر (۳).
سرانجام، حضرت خدیجه در دهم ماه رمضان، چند روزى پس از وفات حضرت ابوطالب (سه روز یا سى و پنج روز یا یک سال) در میان حزن و اندوه رسول خدا صلى الله علیه و آله ازدنیا رفت و در مقبره المعلى (حجون) در شهر مکه، به دست رسول خدا به خاک سپرده شد.
پیامبر صلى الله علیه و آله سالى که حضرت خدیجه (یگانه حامى و موجب دلگرمى خود در خانه) و ابوطالب (یگانه مدافع او در بیرون خانه) را از دست داد عام الحزن نامید برادران شنیدند که حضرت خدیجه تمام دارایى و آن همه ثروتش را در اختیار رسول خدا صلى الله علیه و آله گذاشت حالا این جمله را هم بشنوید تا پى به عظمت روحى و ایمانى او ببرید.
در لحظات آخر نور چشمانش دختر پنج ساله اش - فاطمه - را نزد پدر مى فرستد که یا رسول الله! مادرم مى گوید: خواهش دارم مرا در جبه اى از لباس هاى خودتان کفن کنید.
و به اسماء بنت عمیس درباره فاطمه سفارشاتى مى کند: اسماء! عزیزم فاطمه وقتى به خانه شوهر مى رود من نیستم، دختر در چنین وقتى به مادر احتیاج دارد؛ تو به جاى من در حق او مادرى نما.
پی نوشتها:
۱-بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۴، ح ۱۹ و ۹
۲-تفسیر مجمع البیان، ج ۱۰ ص ۳۲۰
۳-بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۱۰
آخرینها از modir
نظر دادن
از پر شدن تمامی موارد الزامی ستارهدار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.