مدیرسایت
20-سلیمان کتانی گفته است:
خدیجه دوستی خود رابه همسرش بخشید، و حال آنکه احساس بخشش نمی کرد، بلکه احساس می کرد محبت و دوستی از او می گیرد، و همه ی سعادت را از او کسب ی کند. پروتش را به او بخشید و حال آنکه احساس نداشت که می بخشد، بلکه این احساس داشت، که از او هدایت را که برهمه ی گنجهای روی زمین برتری دارد کسب می نماید. پیغمبر به نوبه ی خود به او دوستی و قدرشناسی داد، :ه همین امر او را به عالیترین درجه رسانید، و او هخم احساس نمی کرد که آن را به خدیجه داده است، بلکه می گفت: « ما قام الاسلام الا بسیف علی ثروه خدیجه»؛ ( اسلام جز به شمشیر علی، و ثروت خدیجه بر پا نشد). پیغمبر عمر و بهترین دوره ی جوانی خود را به او بخشید ، و به جای او همسر دیگری هم انتخاب نکرد، تا اینکه او روی در نقاب خاک کشید، و پیغمبر باز هم این احساس را نداشت، که آن را به او بخشیده است، بلکه می گفت: نه، سوگند، پروردگار مرا بهتر از او عوض نداده است. او به من ایمان آورد، هنگامی که مردم مرا تکذیب کردند، و با مال خویش مرا یاری نمود. هنگامی که دیگران مرا محروم کرده اند.(1)
------------------------------------------
1- فاطمه الزهراء و ترفی غمد، ص 112.
19-بودلی، در کتاب خود به نام ( رسول) گفته است:
اطمینان خدیجه به مردی که او را دوست می داشت،و تصدیق او، و ایمان به او، تا واپسین دم، افزاینده ی جو اعتمادی است که درنخستین مراحل عقیده وجود داشت، آن مراحلی که امروز هر یک نفر از شش نفر ساکنان عالم مدیون آن است.(1)
-------------------------------------------
1- بطله کربلاء، ص 14.
18-عمر رضا کحاله گفته است:
خدیجه به سال 68 هجری از خانه ی مجد و سروری متولد شد، و بر اخلاق پسندیده پرورش یافت، و به دور اندیشی و خرد، و پاکدامنی متصف گردید، تا اینکه قومش او را در جاهلیت طاهره نامیدند.(1)
------------------------------------------
1- اعلام النساء، ج1، ص 326.
17-دکتر علی ابراهیم حسن گفته است:
هرگاه بخواهیم نمونه ای از یک همسر با اخلاص و پاکدامن و زنی با وقار و خردمند نشان دهیم، بهتر از خدیجه ام المومنین ( مادر مومنان) نمی توانیم پیدا کنیم. این بانوی بسیار خردمند، جاهلیت و اسلام را درک کرد، و در هر دو دوره، از منزلتی ممتاز بهره داشت، تا جایی که طاهره نامیده می شد. پس او میان مال و جمال و کمال را در یک جا جمع کرد، و این صفات سه گانه هرگاه در یکجاجمع شوند، که معمولاً کم اجتماع می کنند، به زن آثاری از عظمت و بلندی مقام می دهند، و حال خدیجه این چنین بود.
و او گفته است: همچنین خدیجه سلام الله علیها نخستین بانویی بود که به اسلام گروید، و از همان زمان با همسرش نماز می گزارد، و با تشویق و شجاعت دادن او را یاری می نمود، و از روح خود او استواری و نیرو می بخشید. پیغمبر صلی الله علیه و آله بیرون می رفت، تا اسلام را به قوم بشارت دهد، ولی از آنها جز تکذیب و اهانت به دست نمی آورد. پس غمگین و ناامید به خانه بر می گشت، و این خدیجه بود که غم را از چهره ی او می زدود، و نا امیدیش را به امید مبدل می ساخت، و کار را بر او آسان می کرد.(1)
------------------------------------------
1- نساءٌ لهنّ فی التاریخ الاسلامی نصیب، ص 21- 23.
16-عمر ابونصر گفته است:
به خدیجه، دختر خویلد، بانوی جلیل القدر عرب شرق نسب و کرامت گوهر، و سروری قبیله، و عزت عشیره، و فراوانی مال ختم شده است. به همین علت نیاز تهیدست را برآورده می کرد، و گرسنه را اطعام می نمود، و برهنه را می پوشانید. پس خدیجه در اخلاق ونسب و ثروتش میان قوم خود و همگنانش یگانه و منحصر بود.(1)
-----------------------------------------
1- فاطمه بنت محمد، ص 6.
15-عبدالله علایلی گفته است:
خدیجه از دردهای مبارزه ای که همنشین پیغمبر در آن وارد می شد استقبال می کرد، و در امواج این مجاده و پیکار دوشادوش با او در کمال فعالیت و شکیبایی و قاطعیت و خداجویی غوطه ور می گشت ، بی آنگه سست شود یا هراسی به دل راه دهد. بلکه از این پل های غم و اندوه، و حوادث سنگین، با تبسمی از بزرگواری و عظمت عبور می کرد، آن چنان که نظیر این جز از سازندگان تاریخ سابقه نداشته است. او با سینه ی باز و گشاده و قامت شعله ور از ایمان، خود از طوفان حوادث استقبال می کرد، بی آنکه احساسی از بازتابی ویرانگر، و یا اضطرابی چون صاعقه داشته باشد.(1)
-------------------------------------
1- مثلهن الاعلی – خدیجه بنت خویلد- ص 98.
14-سید عبدالحسین شرف الدین گفته است:
خدیجه صدیقه ی این امت ، و از حیت ایمان به پروردگار، وتصدیق کتاب او، و یاری رسول خدا صلی الله علیه و آله نخستین کس است. او مدت بیست و پنج سال با پیغمبر بی آنکه زنی دیگر در زندگی او شریک باشد زندگی کرد، و اگر در حیات باقی می ماند، پیغمبر باز هم سریک دیگری برای او انتخاب نمی کرد. او در تمام طول زندگانی زناشویی شریک درد و رنج پیغمبر بود. زیرا که با مال خود به او نیرو می بخشید، و با تمام گفتار و کردار از او دفاع می نمود، و به او آنچه را که از عذاب و درد کافران در راه رسالت وادای آن نصیبش می کردند تسلی می داد. او با علی علیه السلام در غار حرا بود، هنگامی که اولین بار وحی نازل شد.(1)
-------------------------------------
1- عقیله الوحی، ص 20.
13-اشرف علی هندی گفته است:
خدیجه از بهترین زنان پیغمبر و محبوبترین آنها بدو بود.و او در انتظار نبوت پیغمبر بود و این امر را از پسر عمویش میپرسید، واز دلایلی که آنها ار می شناخت سئوال می کرد، و این را به او خبر می داد و می گفت: سوگند به پروردگار، او نبی منتظر است.
12-حافظ عبدالعزیز جَنابِذی حنبلی در کتاب خود به نام (معالم العتره النبویه) گفته است:
خدیجه سلام الله علیها زنی دوراندیش و خردمند و شریف بود. او در آن روز از لحاظ نسب پاکترین قریش و شریف ترین و ثروتمندترین آن ها بود. همه ی قومش سخت بر ازدواج با او حریص بودند، ولی او خودداری ورزید، و ازدواج خود را بر پیغمبر صلی الله علیه و آله پیشنهاد کرد، و گفت: ای پسر عمویم من به تو میل و رغبت دارم، به خاطر خویشاوندی تو از من، و شرف تو در قومت و امانتت نزد آنها و خوش اخلاقیت و راستی گفتارت.(1)
---------------------------------------------
1- الفصول المهمه، ص 133.
11-عبدالملک بن هشام گفته است:
خدیجه دختر خویلد به او ایمان آورد، و آن چه را که از خداوند به پیغمبر آمده بود تصدیق کرد. پس پرورگار بدین امر بار اندوه را از پیغمبرش سبک کرد، و پیغمبر جوانی ناخوشایند و تکذیبی از برای رسالتش که او را غمگین کند نشیند، مگر اینکه خداوند آن را به وجود خدیجه بر طرف ساخت، هنگامی که پیامبر به نزد او برگشت.(1)
-------------------------------------------------
1- السیره النبویه، ج1، ص 275.