ام المومنین حضرت خديجه (سلام الله علیها) اسوه زن مسلمان اول بانوی مسلمان
در تاريخ پر فراز و نشيب اسلام كمتر بانويي همچون حضرت خديجه(سلام الله علیها) همسر بزرگوار رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) درخشيده است. بهرهمندي از صفات عالي انساني و رفتار برخاسته از بينش متعالي او چنان شخصيتي از وي ساخته كه تا سالها پس از رحلت جانسوزش، هر گاه پيامبر اكرم(صلوات الله علیه و آله) نام او را ميشنيد، اشك بر گونههاي مباركش جاري ميگشت و از او به بزرگي ياد مينمود.
در اين نوشتار بر آنيم كه به بررسي شخصيتي آن بانوي با فضيلت به عنوان الگو و اسوه نيكو براي زنان مسلمان در دو بخش بپردازيم: الف. شرافت مقام و امتيازات والاي خديجه(سلام الله علیها)؛ ب. بينش و منش متعالي خديجه(سلام الله علیها). و در هر بخش به عنوان نمونه، هفت ويژگي بارز براي آن حضرت برميشماريم.
الف) شرافت مقام و امتيازات والاي خديجه(سلام الله علیها)
بانوي طهارت و ايمان، حضرت خديجه(سلام الله علیها) در زندگي سراسر پر افتخارش از امتيازات بسياري بهرهور بود كه هر كدام نشان از شرافت مقام و جايگاه والاي آن بانو دارد. امتيازات پر شكوهي چون: مباهات خداوند به وجود او بر ملائكه، برخورداري از سلام و درود خدا و فرشته وحي، افتخار همسري و همدمي بينظير با رسول خاتم(صلوات الله علیه و آله)، افتخار مادري نسل پاك پيامبر اكرم(صلوات الله علیه و آله)، برگزيده شدن از بين زنان عالم، نيل به مقام كمال انساني، دريافت نويد ورود به بهشت مقربان الهي و موقعيت والا در بارگاه رحماني. در ادامه به بررسي برخي از مهمترين امتيازات آن بانو ميپردازيم:
1. مقام اصطفاء
«اصطفاء» از ماده «صفو» به معناى برگزيدن صاف و خالص هر چيز است.[1] و مراد از آن در آيات قرآن، نوعي انتخاب و اختيار و برتري دادن فرد يا افراد بر سايرين توسط خداوند است.[2] از اين منظر، حضرت خديجه(سلام الله علیها) داراي مقام اصطفاء بود و به صراحت روايات، نه تنها برگزيده در بين همه زنان عالم، بلكه برگزيده در ميان تمامي انسانها اعم از زنان و مردان بود.
اگر در قرآن كريم اين ويژگي به حضرت مريم(سلام الله علیها) نسبت داده شده و فرموده است: «اِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِكةُ يَا مَريمُ اِنَّ اللَّه اصْطَفاكِ وَ طَهَّركِ وَ اصْطَفاكِ على نِسَاءِ الْعَالَمِينَ؛[3] [به ياد آوريد] هنگامى كه فرشتگان گفتند: اى مريم! خداوند تو را برگزيده و پاك ساخته و بر تمام زنان جهان برتري داده است.» اما رسول اكرم(صلوات الله علیه و آله) يكي از مصاديق اين آيه را همسر گرامياش خديجه(سلام الله علیها) معرفي نموده است. به فرموده امام علي(علیه السلام)، رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) پس از تلاوت آيه «اِنَّ اللَّه اصْطَفاكِ وَ طَهَّركِ...»، فرمود: «علي جان! بهترين زنان عالم، چهار زن هستند: مريم دختر عمران، خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد، و آسيه دختر مزاحم.» [4]
و در روايت ديگر نقل شده كه روزي پيامبر خاتم(صلوات الله علیه و آله) وارد خانه شد و مشاهده كرد كه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و عايشه در حال تفاخر هستند؛ به گونهاي كه صورت هر دو سرخ شده است. حضرت با اطلاع از موضوع، رو به عايشه كرد و با استناد به آيه 33 سوره آل عمران كه در باره اصطفاي تعدادي از پيامبران الهي است، اصطفا و برتري حضرت خديجه(سلام الله علیها) را نيز متذكر شده، فرمود: «يَا عَائِشَةُ أَ وَ مَا عَلِمْتِ أَنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ وَ عَلِيّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ حَمْزَةَ وَ جَعْفَراً وَ فَاطِمَةَ وَ خَدِيجَةَ عَلَى الْعالَمِينَ ؛[5] اي عايشه! آيا نميدانستي كه خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران و علي و حسن و حسين و حمزه و جعفر و فاطمه و خديجه [عليهم السلام] را [برگزيد و] بر همه جهانيان برتري داد!»
از اين رو، آن بانوي برگزيده، به عنوان سرور زنان عالم شناخته ميشود؛ چنان كه رسول اكرم(صلوات الله علیه و آله) در كلام ديگري فرمود: «سَادَاتُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ اَرْبَع خَدِيجَةُُ بِنْتُ خُوَيلِد وَ فاطِمَةُُ بِنتُ مُحَمَد وَ آسِيةُُ بِنتُ مُزَاحِم وَ مَريَمُ بِنتُ عِمرَان؛[6] سالار زنان جهان چهار [زن] هستند: خديجه دختر خويلد، فاطمه دختر محمد، آسيه دختر مزاحم، و مريم دختر عمران.» و در زيارتنامه اولاد ائمه(علیه السلام) ميخوانيم: «السَّلَامُ عَلَى خَدِيجَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالِمِينَ؛[7] سلام بر خديجه سالار بانوان گيتي.»
2. برخورداري از سلام خداوند و جبرائيل(علیه السلام)
از پيامبر اكرم(صلوات الله علیه و آله) نقل كردهاند كه فرمود: در سفر آسماني معراج، به هنگام بازگشت، از جبرائيل(علیه السلام) پرسيدم كه آيا سفارش و پيامي هست؟ او گفت كه درود و سلام خدا و فرشته فرمانبردارش را به خديجه برسان! پيامبر(صلوات الله علیه و آله) نيز پس از بازگشت، هنگامي كه همسر بزرگوارش خديجه(سلام الله علیها) به پيشوازش آمد، سلام خدا و فرشته وحي را به او رساند و آن بانوي با ادب و كمال در جوابي كه حكايت از معرفت والاي او دارد، پاسخ داد: «اِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَ اِلَيْهِ السَّلامُ وَ عَليَ جِبْرِئِيلَ السَّلامُ؛[8] همانا خداوند خود سلام است و سلام و سلامتي از سوي او و به سوي او است و بر جبرائيل سلام و درود باد!»
همچنين روايت شده كه روزي فرشته وحي به نزد رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) آمد و از خديجه(سلام الله علیها) پرس و جو كرد و چون او را نيافت، به پيامبر(صلوات الله علیه و آله) گفت: «إِذَا جَاءَتْ فَأَخْبِرْهَا أَنَّ رَبَّهَا يُقْرِئُهَا السَّلَامَ؛[9] هنگامي كه خديجه آمد، به او خبر ده كه پروردگارش به او سلام ميرساند.»
3. مباهات خداوند بر ملائكه به وجود او
آن گاه كه پيامبر گرامي اسلام(صلوات الله علیه و آله) مأموريت يافت كه براي انجام يك برنامه عبادي، چهل شبانهروز به دور از همسر با وفايش به نيايش بپردازد، براي خديجه(سلام الله علیها) پيام فرستاد كه: «يَا خَدِيجَةُ لَا تَظُنِّي أَنَّ انْقِطَاعِي عَنْكِ [هِجْرَةٌ] وَ لَا قِلًى وَ لَكِنْ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِي بِذَلِكَ لتنفذ [لِيُنْفِذَ] أَمْرَهُ فَلَا تَظُنِّي يَا خَدِيجَةُ إِلَّا خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَيُبَاهِي بِكِ كِرَامَ مَلَائِكَتِهِ كُلَّ يَوْمٍ مِرَاراً؛[10] اي خديجه! گمان نكني كه دوري گزيدن من از تو به خاطر بيزاري و تنفر است، بلكه پروردگارم مرا به اين [برنامه عبادي] فرمان داده تا امرش را اجرا نمايد. پس اي خديجه! گماني جز خير نداشته باش كه خداوند عزيز و جليل هر روز چندين مرتبه به [وجود شايسته] تو بر فرشتگان گرانمايهاش مباهات ميكند و ميبالد.»
و بدين ترتيب، رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) همسر با وفايش را كه تحمل دوري از وي برايش سخت مينمود، نسبت به برنامه عبادي خويش مطلع ساخت و او را به توجه و عنايت ويژه پروردگار دلداري داد.
4. افتخار مادري بر نسل پيامبر(صلوات الله علیه و آله)
امتياز ديگر حضرت خديجه(سلام الله علیها) اين است كه از بين تمامي زنان جهان و نيز از ميان همه زنان پيامبر اكرم(صلوات الله علیه و آله) تنها او است كه به عنوان رويشگاه طيّب و پاكيزه فاطمه اطهر(سلام الله علیها)، اين كوثر هميشه جاري برگزيده شد و شايسته مادري نسل پاك رسول اعظم(صلوات الله علیه و آله) كه شريفترين تبار بر روي زميناند، گرديد.
به فرموده امام صادق(علیه السلام)، روزي رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) وارد خانه خديجه(سلام الله علیها) شد و ديد كه او با كسي سخن ميگويد، پرسيد: با كه سخن ميگويي؟ خديجه(سلام الله علیها) پاسخ داد: كودكي كه در بطن دارم، با من صحبت ميكند و با من مأنوس است. پس پيامبر(صلوات الله علیه و آله) فرمود: «يَا خَدِيجَةُ هَذَا جَبْرَئِيلُ يُخْبِرُنِي أَنَّهَا أُنْثَى وَ أَنَّهَا النَّسْلَةُ الطَّاهِرَةُ الْمَيْمُونَةُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَيَجْعَلُ نَسْلِي مِنْهَا وَ سَيَجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّةً وَ يَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِي أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْيِهِ؛[11] اي خديجه! اين جبرائيل(علیه السلام) است كه به من خبر ميدهد آن كودك، دختر و نسلي پاك و مبارك است و خداوند تبارك و تعالي به زودي نسل مرا از او قرار ميدهد و از او اماماني به وجود ميآورد كه جانشينان خدا در روي زمين بعد از تمام شدن وحي او خواهند بود.»
و اين چنين حضرت رسول(صلوات الله علیه و آله) حتي قبل از ولادت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) خبر مادري خديجه(سلام الله علیها) بر نسل مطهر آخرين پيامبر را به او بشارت داد.
همچنين نقل شده كه پيامبر اكرم(صلوات الله علیه و آله) روزي به فاطمه(سلام الله علیها) كه ديگران از روي شماتت مادر او را زني پير و سالخورده شمرده و او را دلگير ساخته بودند، موضوع مادري بر ائمه اطهار(علیه السلام) را مايه فخر دانسته، فرمودند: «اِنَّ بَطْنَ اُمِِّكِ كانَ لِلْاِمَامَةِ وِعَاءً؛[12] [فاطمه جان! همين افتخار براي تو بس كه] بطن مادرت ظرفي براي امامت بود.»
5. بهرهمندي از كمال انساني
از امتيازات در خور ستايش حضرت خديجه(سلام الله علیها) اوج گرفتن او در مسير خودسازي و شكوفايي و نيل به كمال و جمال انساني تحت توجهات معنوي رسول خاتم(صلوات الله علیه و آله) است. آن حضرت كه جز بر اساس ميزان حق سخن نميگويد و امتيازي بدون حساب نميبخشد، در توصيف خديجه(سلام الله علیها) فرمود: «اَلْكُمَّلُ مِنَ الرِّجالِ كَثِيرٌ وَ لَم يَكْمُلْ مِنَ النِّساءِ اِلّا اَربَعَةٌ آسِيةُُ امْرَأةُ فِرعَونَ وَ مَريَمُ ابْنةُ عِمرَانَ وَ خَدِيجَةُُ بِنْتُ خُوَيلِدٍ وَ فاطِمَةُُ بِنتُ مُحَمَدٍ؛[13]َ مردان كماليافته بسيارند و [لكن] از زنان به كمال نرسيدهاند مگر چهار نفر: آسيه همسر فرعون، مريم دختر عمران، خديجه دختر خويلد، و فاطمه دختر محمد.»
6. در زمره مقربين بهشتي
عاليترين درجات بهشتي به تصريح قرآن كريم از آنِ پيشگامان مقرب است[14] كه در سراي دنيا نه تنها در ايمان و اعتقاد كه در اعمال خير و صفات و اخلاق والاي انساني پيشقدم بوده و به عنوان اسوه و الگوي خلق در راه كمال مطرح ميباشند. حضرت خديجه(سلام الله علیها) به بيان پيامبر اكرم(صلوات الله علیه و آله) يكي از كساني است كه در زمره مقربان بهشتي از شراب تسنيم در فردوس برين برخوردار خواهد شد. آن حضرت در توضيح آيه 27 سوره مطففين (وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ)[15] فرمود:
«هُوَ أَشْرَفُ شَرَابٍ فِي الْجَنَّةِ يَشْرَبُهُ مُحَمَّدٌ وَ آلُ مُحَمَّدٍ وَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ السَّابِقُونَ رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِيٌّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةُ وَ فَاطِمَةُ وَ خَدِيجَةُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ؛[16] تسنيم شريفترين چشمهاي است كه در بهشت قرار دارد و محمد و آل محمد از آن مينوشند و ايشان همان مقربان سبقت گرفته هستند كه عبارتاند از: رسول خدا و علي بن ابيطالب و امامان [از نسل او] و فاطمه و خديجه كه درود خداوند بر همه آنان باد!»
7. از جمله اصحاب اعراف
اعراف منطقه مرتفع و گذرگاه مهمي است حد فاصل ميان بهشت و دوزخ كه به بيان قرآن، گروهي بر آن قرار دارند و بر بهشتيان و جهنميان اشراف داشته، هر يك از آنان را به چهره ميشناسند و بر اصحاب جنت درود فرستاده، اصحاب دوزخ را سرزنش و ملامت ميكنند. حضرت خديجه(سلام الله علیها) از جمله افرادي است كه به عنوان اصحاب اعراف معرفي گرديده است. امام صادق(علیه السلام) در پاسخ به سؤال از آيه 46 سوره اعراف كه ميفرمايد: «وَ بَيْنَهُمَا حِجَاب...ٌ؛ در ميان آن دو (اهل بهشت و اهل جهنم) حجابي قرار دارد...»، فرمود:
«سُورٌ بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ قَائِمٌ عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ وَ خَدِيجَةُ فَيُنَادُونَ أَيْنَ مُحِبُّونَا أَيْنَ شِيعَتُنَا فَيُقْبِلُونَ إِلَيْهِمْ فَيَعْرِفُونَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيماهُمْ فَيَأْخُذُونَ بِأَيْدِيهِمْ فَيَجُوزُونَ بِهِمْ عَلَى الصِّرَاطِ وَ يُدْخِلُونَهُمُ الْجَنَّةَ؛[17] حصاري است بين بهشت و دوزخ كه بر آن محمد و علي و حسن و حسين و فاطمه و خديجه ايستادهاند. پس ندا ميدهند كه كجايند محبّان ما؟ كجايند شيعيان ما؟ آنگاه به سوي ايشان رو ميآورند و آنان را به اسمشان و اسم پدرانشان ميشناسند و اين است معني سخن خداوند كه: "هر كس را به سيمايش ميشناسند." پس دست آنان را گرفته و بر صراط گذر داده، وارد بهشت ميكنند.»
* * *
سؤالي كه در اينجا مطرح ميباشد اين است كه شرافت مقام و امتيازات والاي بانوي فرشتهسيرت بهشتي حضرت خديجه(سلام الله علیها) چگونه و به چه عللي به او افاضه شده است؟
در پاسخ ميتوان اذعان نمود كه آن حضرت در پرتو بينش و منش متعالي، شايسته نيل به چنين جايگاه رفيعي گشته است. او در سايهسار عشق به ساحت رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) و ايمان و اعتقاد راسخ، به خودسازي و تطهير ظاهر و باطن خويش پرداخت و در اين راه هرگز لحظهاي از ياد حق غافل نگشت و از اين جهت سزاوار است به عنوان الگو و اسوه براي تمامي زنان مسلمان مطرح باشد.
امير مؤمنان، علي(علیه السلام) در سوگ پدر بزرگوارش حضرت ابوطالب(علیه السلام) و نيز رحلت جانسوز خديجه(سلام الله علیها) كه از كودكي در خانه او و تحت تربيت او قرار داشت، بر اين حقيقت چنين گواهي ميدهد:
أَ عَيْنَيَّ جُودَا بَارَكَ اللَّهُ فِيكُمَا عَلَى هَالِكَيْنِ لَا تَرَى لَهُمَا مِثْلًا
عَلَى سَيِّدِ الْبَطْحَاءِ وَ ابْنِ رَئِيسِهَا وَ سَيِّدَةِ النِّسْوَانِ أَوَّلِ مَنْ صَلَّى
مُهَذَّبَةٍ قَدْ طَيَّبَ اللَّهُ خِيمَهَا مُبَارَكَةٍ وَ اللَّهِ سَاقَ لَهَا الْفَضْلا[18]
يعني: هان اي دو چشم من! باران اشك از آسمان ديدگانم فرو باريد. خدا اين باران اشك را در سوگ دو از دسترفته [و دو يار فداكار اسلام و قرآن و دو پشتيبان بيهمانند پيامبر خدا(صلوات الله علیه و آله)] بر شما مبارك گرداند؛ چرا كه آن دو بهراستي بي نظير بودند.
هان اي دو چشم من! در سوگ غمبار سالار مكه و فرزند رئيس آن (ابو طالب) و در رحلت جانگداز سالار بانوان، اولين زني كه [به همراه رسول خدا(صلوات الله علیه و آله)] نماز گزارد، باران اشك فرو باريد!
بر همان بانوي خودساخته و پاكروش و پاكمنشي كه خداوند خيمه و سراي او را پاك و پاكيزه ساخت؛ بانوي پربركتي كه خدا او را [به خاطر ايمان و كردار شايستهاش] به شاهراه فضيلتها راه نمود.
ب) بينش و منش متعالي خديجه(سلام الله علیها)
معنويت و معرفت والا، قدرت تجزيه و تحليل رويدادهاي جاري و آيندهنگري، آگاهي از آموزههاي هدايتبخش پيامبران الهي و كتب آسماني، حقطلبي و حقشناسي، راستگويي و درستكاري، شكيبايي و پايداري، ايثار و فداكاري، و به طور كلي بينش و منش حضرت خديجه(سلام الله علیها) در ابعاد گوناگون زندگي، او را به صورت نمونه و الگويي جاودانه براي كمالجويان طريق انسانيت جلوه گر ميسازد. برخي از مهمترين اوصاف و اعمال متعالي آن بانو عبارت است از:
1. ايمان و اعتقاد راسخ
حضرت خديجه(سلام الله علیها) نه فقط ايمان آورنده واقعي به پروردگار متعال و رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) و باورمند به بهشت و دوزخ و پاداش و كيفر بود، بلكه در اين راه گوي سبقت را از همه زنان كمالطلب و حقجو نيز ربود؛ چنان كه به دلالت روايات، اولين زني كه اسلام اختيار كرد و به پيامبر خاتم(صلوات الله علیه و آله) ايمان آورد و به همراه آن حضرت نماز خواند، خديجه(سلام الله علیها) بود. در كلامي از ابن عباس آمده است: «أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِرَسُولِ اللَّهِ مِنَ الرِّجَالِ عَلِيٌّ وَ مِنَ النِّسَاءِ خَدِيجَةُ؛[19] اولين كسي كه به رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) ايمان آورد از بين مردان، علي(علیه السلام) و از بين زنان، خديجه(سلام الله علیها) بود.»
همو نقل ميكند كه: «أَنَّ أَوَّلَ مَنْ صَلَّى مَعَ رَسُولِ اللَّهِ بَعْدَ خَدِيجَةَ عَلِيٌّ وَ قَالَ مَرَّةً أَسْلَمَ؛[20] نخستين كسي كه بعد از خديجه(سلام الله علیها) نماز خواند، علي(علیه السلام) بود. و يكبار هم گفت: نخستين كسي كه اسلام اختيار كرد... .»
همچنين از امام علي(علیه السلام) روايت شده كه: «ذَكَرَ النَّبِيُّ خَدِيجَةَ يَوْماً وَ هُوَ عِنْدَ نِسَائِهِ فَبَكَى فَقَالَتْ عَائِشَةُ مَا يُبْكِيكَ عَلَى عَجُوزٍ حَمْرَاءَ مِنْ عَجَائِزِ بَنِي أَسَدٍ فَقَالَ صَدَّقَتْنِي إِذْ كَذَّبْتُمْ وَ آمَنَتْ بِي إِذْ كَفَرْتُمْ وَ وَلَدَتْ لِي إِذْ عَقَمْتُمْ؛[21] روزي پيامبر(صلوات الله علیه و آله) در نزد زنانش از خديجه(سلام الله علیها) ياد كرد و به گريه افتاد. پس عايشه گفت: چرا بر پيرهزني سرخرو از پيرهزنان بني اسد گريه ميكني! حضرت در پاسخ [بر ايمان و تصديق خديجه(سلام الله علیها) تأكيد نموده] فرمود: او مرا تصديق كرد، در حالي كه ديگران مرا تكذيب ميكردند و به من ايمان آورد، در حالي كه ديگران كفر ميورزيدند و براي من فرزند آورد، در حالي كه شما عقيم هستيد.»
2. نجابت و پاكدامني
از برجسته ترين لقبهاي حضرت خديجه(سلام الله علیها) كه به جهت نجابت، پاكمنشي و پاكدامنياش در عنفوان جواني از سوي قريش به او داده شد، صفت «طاهره» است؛[22] صفت زيبندهاي كه در سراسر زندگي پر بركت آن بانو علي رغم وجود ثروت و امكانات گسترده مالي و تشكيلات منظم تجاري و اقتصادي، جلوهاي كامل دارد.
او حتي قبل از ازدواج با رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) چنان در اوج نجابت و طهارت بود كه ابوطالب(علیه السلام) بزرگ قريش و سالار بني هاشم، اين گونه او را ميستايد: «اِنَّ خَدِيجَةَ اِمْرَأَةٌ كامِلَةٌ مَيْمُونَةٌ فاضِلَةٌ تَخْشَي الْعَارَ وَ تَحْذِرُ الشَّنَارَ؛[23] راستي كه خديجه بانويي است كامل و مبارك و صاحب فضل كه از هر گونه عيب و عار پرهيز ميكند و از هر نوع بدنامي و رسوايي دوري ميگزيند.»
3. حق جويي و حق پذيري
بسيارند كساني كه به موجب گرفتاري در غفلتهاي دنيايي، همچون ثروت و قدرت، چراغ فطرت در وجودشان رو به خاموشي ميگذارد و به ظلمات خودكامگي و طغيان نفس اماره دچار ميگردند؛ اما بانوي دو عالم، حضرت خديجه(سلام الله علیها) با وجود برخورداري از زر و زيور، جمال و كمال، شهرت و آوازه، و اقتدار و استقلال، هرگز به دام آفتهاي آنها گرفتار نگشت و پيوسته از فطرت حقطلب و حقپذير بهره مند بود.
روايت شده كه پس از فرود آمدن پياپي فرشته وحي بر پيامبر(صلوات الله علیه و آله) و آوردن آيات قرآن، خديجه(سلام الله علیها) كم كم با آيات هدايتبخش و زندگيساز قرآن و نيز با نام جبرائيل(علیه السلام) و جايگاه او در پيشگاه خدا آشنا گرديد و روحيه حقطلبي، او را بر آن داشت كه به تحقيق در اين زمينه بپردازد تا آگاهانه و با تشخيص صحيح حق، به پذيرش و پيروي از آن مبادرت نمايد.
بنابر اين، ابتدا به سراغ عمويش «ورقه» رفت كه از كشيشان و عالمان آزاد انديش مسيحي بود و در باره جبرائيل(علیه السلام) و حالاتي كه از همسرش در هنگام دريافت وحي ديده بود، سؤالاتي پرسيد و ورقه به او گفت: جبرائيل(علیه السلام) در سرزميني نازل ميشود كه خداوند در آن پرستش شود و نويد داد كه خير عظيمي از سوي خدا نازل خواهد شد و محمد(صلوات الله علیه و آله) آخرين فرستاده خداوند است كه مژده آمدنش در تورات و انجيل داده شده است. سپس علائم او را از آن دو كتاب آسماني براي خديجه(سلام الله علیها) ذكر نمود.
آنگاه خديجه(سلام الله علیها) براي كسب آگاهي بيشتر به سراغ «عداس» يكي ديگر از پارسايان و كشيشان مسيحي كه پيرمردي سالخورده بود، رفت و نخست پيمان گرفت كه موضوع مورد سؤال را نهان دارد و سپس در باره موارد فوق به مشورت با او پرداخت و او نيز نظري شبيه به نظر ورقه داد.
پس از آن، خديجه(سلام الله علیها) جريان ديدار و مشورت با دو پارساي روزگارش، ورقه و عداس را به اطلاع پيامبر(صلوات الله علیه و آله) رساند و اين بار به اتفاق يكديگر به ديدار عداس آمدند و آن كشيش پارسا پس از گفتگو با رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) از آن حضرت خواست تا لباسش را كنار زند و ميان دو شانهاش را نمايان سازد. پيامبر(صلوات الله علیه و آله) جامهاش را كنار زد و عداس چون علامتي را كه ميجست، در ميان دو شانه رسول اكرم(صلوات الله علیه و آله) مشاهده كرد، به سجده شكر افتاد و با اطمينان خاطر گفت كه آن حضرت همان پيامبري است كه موسي(علیه السلام) و عيسي(علیه السلام) آمدنش را نويد دادهاند.[24]
بدين ترتيب، آن بانوي خرد و انديشه، با احساس اطمينان در دل حقجوي خويش و با ايمان كامل، راه و رسم نجاتبخش رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) را برگزيد و تا پايان عمر شريفش در برابر حق تسليم محض بود.
4. ايثار و فداكاري
خديجه(سلام الله علیها) چنان در آراستگي به بخشندگي و فداكاري شهره بود كه ابوطالب(علیه السلام) در جريان خواستگاري از او براي محمد(صلوات الله علیه و آله) خطاب به خاندانش او را چنين ستود: «اينك برادرزاده ما به خواستگاري دخت گرامي شما كه داراي بخشندگي و سخاوت، و پاكي و عفت ميباشد، آمده است.»[25]
خديجه(سلام الله علیها) نيز در همان مجلس خواستگاري، سخاوت و بخشندگي خود را نشان داد و در كمال خشنودي و رضايت، مهريه خويش را از مال خودش به عهده گرفت و به محمد(صلوات الله علیه و آله) هديه داد.[26]
آن بانو در زندگي مشترك با رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) نيز ثروت خويش را در اختيار همسرش قرار داد؛ تا آنجا كه ابن عباس ميگويد: «مراد از آيه " وَجَدَكَ عائِلًا فَأَغْنى"[27] بينياز ساختن پيامبر(صلوات الله علیه و آله) به وسيله مال و ثروت خديجه(سلام الله علیها) است.»[28]
همچنين در جريان محاصره سه ساله پيامبر اكرم(صلوات الله علیه و آله) و ياران با وفايش در درّه ابوطالب توسط كفار قريش، يكي از عوامل پايداري پيامبر(صلوات الله علیه و آله) و تازهمسلمانان در آن شرايط سخت و جانفرسا، افزون بر آزادگي و بزرگمنشي ابوطالب(علیه السلام)، كرامت و بلندنظري و جهاد مالي خديجه(سلام الله علیها) بود كه علاوه بر به خطر انداختن جان خويش، براي استقرار اسلام و نجات جان مردم با ايمان، تمام مال و ثروت خويش را ايثار نمود و در راه اعتلاي دين نوپاي اسلام نقش مهمي را ايفا كرد؛ بهطوري كه گفتهاند: «كفاها شرفا ان الاسلام لم يقم الا بمالها و سيف علي بن ابي طالب كما روي متواترا؛[29] در شرف و بزرگواري آن بانو همين بس كه اسلام قوام پيدا نكرد جز به مال و ثروت او و شمشير علي بن ابي طالب(علیه السلام)؛ چنان كه به تواتر اين مطلب روايت شده است.»[30]
5. حسن رفتار با همسر
در طول بيست و پنج سال زندگي مشترك با پيامبر خاتم(صلوات الله علیه و آله)، پيوسته خديجه(سلام الله علیها) همدم و همفكر و همگام با آن حضرت بود و با وجود ثروت و شكوه و جمال و كمال، راه فروتني و اطاعت از همسر بزرگوارش را در پيش گرفت و نه تنها در همان برخوردهاي اوليه از فرط ادب و تواضع خود را كنيز و خدمتگزار او خواند،[31] بلكه در سراسر زندگي مملو از عشق خود با پيامبر(صلوات الله علیه و آله) همواره بهترين ياور و مهربانترين مونس و وزير و مشاور كارآمد آن حضرت بود؛ بهطوري كه نوشتهاند: «كانت خديجة وزيرة صدق علي الاسلام و كان رسول الله يسكن اليها؛[32] خديجه(سلام الله علیها) وزير راستين اسلام بود و رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) با [مهر و ملاطفت] او آرامشِ خاطر مييافت.»
پيامبر اكرم(صلوات الله علیه و آله) قبل از بعثت، هر ماه چند روز و هر سال ماه رمضان را براي عبادت و نيايش عارفانه به غار حِرا ميرفت و حضرت خديجه(سلام الله علیها) نه فقط مانع اجراي برنامه عبادي همسرش و رفتن او به غار حرا نميشد، كه خود نيز مشوّق آن حضرت بود و هر بامداد و شامگاه او را بدرقه ميكرد و در هنگام بازگشت به پيشوازش ميرفت. گاه برايش آب و غذا ميبرد و مواظب بود تا خلوت عاشقانه همسرش را به هم نزند و گاه غلامان و نزديكان خود را در اطراف كوه حرا به مراقبت از جان گرامي پيامبر(صلوات الله علیه و آله) ميگماشت و خود به انتظار بازگشتن محبوبش به سر ميبرد.[33]
به خاطر همين جهات، رسول اكرم(صلوات الله علیه و آله) نيز همواره به خديجه(سلام الله علیها) – چه در زمان حيات او و چه بعد از رحلت جانسوز او - عشق ميورزيد؛ چنان كه روايت شده: «كَانَ لَهَا مُحِبّاً وَ بِهَا وَامِقاً؛[34] پيامبر(صلوات الله علیه و آله) نسبت به خديجه(سلام الله علیها) محب و عاشق بود.»
و از عايشه نقل شده كه: به هيچ كدام از زنان پيامبر(صلوات الله علیه و آله) بسان خديجه – با اينكه او را نديده بودم – دچار حسادت نشدم. آن حضرت هر گاه گوسفندي ذبح ميكرد، نخست سهم دوستان خديجه را ميفرستاد. يكبار عصباني شدم و گفتم: چقدر از خديجه ميگويي! حضرت فرمود: «إني قد رزقت حبها؛[35] عشق و حب به او روزي من شده است.»
6. راستي و درستي
از نامها و القاب حضرت خديجه(سلام الله علیها)، «صدّيقه» به مفهوم بسيار راستگو و راستكردار ميباشد. برخي از لغتشناسان ميگويند: «صدّيق [و صدّيقه] كسي است كه گفتار و عقيده و انديشهاش راست است و راستگويي خود را با كردار درست ثابت مينمايد.»[36]
در فرازي از زيارتنامه پيامبر اكرم(صلوات الله علیه و آله)، آن بانو را به اين صفت در ضمن ديگر اوصاف والاي او ميستاييم: «اَلسَّلامُ عَلَي اَزْوَاجِكَ الطَّاهِرَاتِ الْخَيْرَاتِ اُمِّهَاتِ الْمُؤْمِنِينَ خُصُوصًا الصِّدِّيقَةُ الطَّاهِرَةُ الزَّكِيَّةُ الرَّاضِيَةُ الْمَرْضِيَّةُ خَدِيجَةُ الْكُبْرَي اُمُّ الْمُؤْمِنِينَ؛[37] سلام بر همسران پاك و نيكوكردارت كه مادران مؤمنان هستند، بهويژه بر آن بانوي صدق و راستي، آن بانوي پاكسرشت و پاكمنش، آن بانوي خشنود [از خدا] و مورد پسند [خدا]، خديجه كبري كه مادر مؤمنان است.»
بهراستي كه خديجه(سلام الله علیها) نمونه راستي و درستي در همه عرصههاي فردي و اجتماعي بود؛ آنسان كه رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) در زمان رحلت آن بانو و به هنگام بدرقه عزيزش با ديدگاني پر از اشك فرمود: «از خديجه سخن گفتيد؟ كجا همانند خديجه [آن نمونه صداقت و راستي] پيدا ميشود؟ او در زماني كه مردم مرا تكذيب ميكردند، تصديقم كرد و در راه دين خدا مرا پشتيباني و حمايت نمود و با ثروت خويش مرا ياري رساند.»[38]
7. مقاومت و صبوري
به بيان امام صادق(علیه السلام)، از آن زمان كه خديجه(سلام الله علیها) با پيامبر اكرم(صلوات الله علیه و آله) پيمان زندگي مشترك بست، زنهاي مكه با او قطع رابطه نمودند و ديگر نه به خانه او ميرفتند و نه به او سلام ميكردند و نه اجازه ميدادند كه زني به ديدار او برود. از اين رو، هراس و اندوه وجود خديجه(سلام الله علیها) را فرا گرفت؛ اما چون به فاطمه(سلام الله علیها) باردار شد، آن عزيزتر از جان از درونش با او سخن ميگفت و مادر را به صبر و تحمل دعوت مينمود.[39]
و آن هنگام كه لحظات سخت ولادت فرزندش فاطمه(سلام الله علیها) نزديك ميشد، هيچ كدام از زنان قريش حاضر به ياري حضرت نشدند و از اين جهت نيز خديجه(سلام الله علیها) رنج ميبرد كه ناگاه چشمش به جمال چهار بانوي بلند قد كه در سيماي زنان هاشمي بر در سراي او ظاهر شده بودند، روشن شد و يكي از آنان عرضه داشت: اي خديجه! اندوهگين مباش كه ما خواهران تو هستيم و از جانب خدا آمدهايم تا تو را ياري رسانيم. من ساره [همسر ابراهيم] هستم و اين آسيه دختر مزاحم كه همنشين تو در بهشت است و آن مريم دختر عمران و چهارمي كلثم خواهر حضرت موسي(علیه السلام) است. آنگاه خديجه(سلام الله علیها) را در امر طلوع اختر تابناك وجود فاطمه زهرا(سلام الله علیها) ياري نمودند.[40]
آري، بانويي كه پيش از ازدواج با رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) از امكانات مادي فراواني برخوردار بود و زندگي نسبتا آرام و بيدغدغهاي داشت، در طول زندگي مشترك با آن حضرت، انواع رنجها و محروميتها را پذيرا شد؛ رنجها و ناملايماتي همچون از دست دادن پسرانش عبدالله و قاسم و طاهر كه همگي در سنين كودكي از دنيا رفتند،[41] و زخم زبان زنان مكه و مشاهده آزار و اذيتهايي كه همسر محبوبش از طرف مشركان متحمل ميشد؛ اما او پيوسته در سايه ايمان و اعتقاد به حقانيت دين پيامبر(صلوات الله علیه و آله) و در راستاي كسب رضاي پروردگار به صبر و مقاومت در برابر ناملايمات مبادرت ميورزيد و به راستي، مصداق بارز اين كريمه گرديد: «وَالَّذينَ صَبَروُا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ... اوُلئكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّار؛[42] و آنهايى كه به خاطر رضايت و خوشنودى پروردگارشان صبورى مى كنند... پايان نيكِ سراى ديگر براى آنها است.»
به همين سبب است كه رسول خدا(صلوات الله علیه و آله) فرمود: «أُمِرْتُ أَنْ أُبَشِّرَ خَدِيجَةَ بِبَيْتٍ مِنْ قَصَبٍ لَا صَخَبَ فِيهِ وَ لَا نَصَبَ؛[43] به من امر شده كه خديجه را به خانهاي [در بهشت] از جنس نقره كه در آن نه سر و صدايي است و نه رنج و بيماري، بشارت دهم.»
نتيجه
بنابر آنچه گفته شد، بينش و منش متعالي حضرت خديجه(سلام الله علیها)؛ يعني ويژگيهايي همانند ايمان و اعتقاد راسخ، نجابت و پاكدامني، حقجويي و حقپذيري، ايثار و فداكاري، حسن رفتار با همسر، راستي و درستي، و مقاومت و صبوري، از او شخصيت ممتازي ساخته است كه او را به عنوان يكي از بهترين الگوهاي كمال و جمال انساني براي همه مسلمانان بهويژه بانوان حقطلب مطرح ميسازد؛ ويژگيهاي والايي كه سبب شرافت مقام و كسب امتيازات منحصر بفردي براي آن بانو گرديد، همچون: اصطفا و برگزيدگي از سوي خدا، برخورداري از سلام خداوند و جبرائيل(علیه السلام)، مباهات خداوند بر فرشتگان كريمش به وجود او، افتخار مادري بر نسل پاك پيامبر(صلوات الله علیه و آله)، بهرهمندي از كمال انساني، محسوب شدن از جمله اصحاب اعراف، و قرار گرفتن در زمره مقربين بهشتي.
نويسنده:مهدي رضواني پور
پينوشتها:
[1]. لسان العرب، جمال الدين محمد بن مكرم بن منظور، قم، ادب الحوزه، ج 14، ص 462: «الصفوة: خيار الشى ء و خلاصته و ما صفا منه.»
[2]. ر. ك: الميزان في تفسير القرآن، علامه طباطبايي، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1417ق، ج 3، ص 164.
[3] . آل عمران / 42.
[4] . مناقب آل ابي طالب، محمد بن شهر آشوب، قم، انتشارات علامه، 1379ق، چ 3، ص 322.
[5]. بحار الانوار، محمد باقر مجلسي، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1404ق، ج 37، ص 63.
[6]. شرح نهج البلاغة، عبد الحميد بن ابي الحديد، قم، كتابخانه آيت الله مرعشي، 1404ق، ج 10، ص 266.
[7]. بحار الانوار، ج 99، ص 272.
[8] همان، ج 16، ص 7.
[9]. همان، ص 8.
[10]. همان، ص 78.
[11]. همان، ج43، ص 2.
[12]. مناقب آل ابي طالب، ج 3، ص 335.
[13]. مقتنيات الدرر و ملتقطات الثمر، مير سيد علي حائري طهراني، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1377ش، ج 11، ص 191.
[14]. ر. ك: سوره واقعه و سوره مطففين.
[15]. مطففين / 27- 28: «و مزاجه من تسنيم، عينا يشرب بها المقربون؛ اين شراب [طهور] آميخته با تسنيم است؛ همان چشمهاي كه مقربان از آن مينوشند.»
[16]. بحار الانوار، ج 8، ص 150؛ نيز ر. ك: همان، ج24، ص 6.
[17]. تأويل الآيات الظاهرة، سيد شرف الدين حسيني استرآبادي، قم، انتشارات جامعه مدرسين، 1409ق، ص 182.
[18]. ديوان امام علي(علیه السلام)، قم، انتشارات پيام اسلام، 1369ش، ص 359؛ مناقب آل ابي طالب، ج4، ص 70.
[19]. بحار الانوار، ج 38، ص 211.
[20]. مستدرك الوسائل، محدث نوري، قم، مؤسسه آل البيت(علیه السلام)، 1408ق، ج 6، ص 455.
[21]. بحار الانوار، ج 16، ص 8.
[22]. تنقيح المقال في علم الرجال، عبدالله بن محمد حسن مامقاني، نجف اشرف، مطبعة مرتضوية، 1352ق، ج 3، ص 77: «كانت تدعي في الجاهلية طاهرة؛ او در روزگار جاهليت طاهره خوانده ميشد.»
[23]. بحار الانوار، ج 16، ص 56.
[24]. همان، ج 18، ص 228.
[25]. همان، ج16، ص 69.
[26]. الكافي، شيخ كليني، تهران، دار الكتب الاسلامية، 1365ش، ج 5، ص 374.
[27]. ضحي / 8: «و [آيا] خداوند تو را فقير نيافت و بينياز نمود؟»
[28]. بحار الانوار، ج 35، ص 425.
[29]. تنقيح المقال في علم الرجال، ج 3، ص 77.
[30]. ر. ك: بحار الانوار، ج 19، ص 1 و 16.
[31]. ر. ك: الانوار في مولد النبي(صلوات الله علیه و آله)، احمد بن عبدالله بكري، قم، انتشارات شريف رضي، 1411ق، ص 304.
[32]. كشف الغمة، علي بن عيسي اربلي، تبريز، مكتبة بني هاشمي، 1381ق، ج 1، ص 511.
[33]. ر. ك: الغدير في الكتاب و السنة، علامه اميني، تهران، دار الكتب الاسلامية، 1372ق، ج 3، ص 238.
[34]. بحار الانوار، ج 16، ص 78.
[35]. العمدة، يحيي بن حسن حلي، قم، انتشارات جامعه مدرسين، 1407ق، ص 393.
[36]. تاج العروس، سيد محمد مرتضي حسيني، بيروت، دار الفكر، 1414ق، واژه صدق.
[37]. بحار الانوار، ج 100، ص 189.
[38]. همان، ج 43، ص 130.
[39]. همان، ج 16، ص 80.
[40]. همان، ج 6، ص 246.
[41]. ر. ك: وسائل الشيعة، شيخ حر عاملي، قم، مؤسسة آل البيت(علیه السلام)، 1409ق، ج 3، ص 243 و 244.
[42]. رعد / 22.
[43]. بحار الانوار، ج 16، ص 7
#وب_سایت_تخصصی_حضرت_خدیجه
#ام_المومنین
#اول_بانوی_مسلمان
#ond[i]
نظر دادن
از پر شدن تمامی موارد الزامی ستارهدار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.