حضرت خدیجه، تنها بانویی که با کفن بهشتی، دفن شد

زمانی که پیامبر در حال کفن کردن حضرت خدیجه با عبای خود بودند، جبرائیل نازل شد و عرض کرد که یا رسول الله خداوند متعال سلام می رساند و می فرماید کفن خدیجه با ما هست جبرائیل از طرف خداوند تنها برای حضرت خدیجه کفن بهشتی آورد.

 

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از "منبری ها"، حجت الاسلام علی عابدی، امام جمعه موقت بندر ریگ_ چهارمین بانویی که به کمال رسید مادر بزرگوار حضرت فاطمه زهرا علیه السلام، حضرت خدیجه کبری علیه السلام است که دهم ماه رمضان وفات این بانوی بزرگوار و مادر مومنین است.

بنا بر آیات قرآن، همسران پیامبر ام المومنین می باشد، البته طبق روایات آن همسرانی که وفادار به پیامبر ماندند ولی همسرانی که با جان پیامبر، با جانشین پیامبر (امیرالمومنین علیه السلام ) بی وفایی کردند و جنگیدند آن ها از شرافت همسر بودن کنار گذاشته شدند.

ازدواج با همسران با وفای پیامبر، نظیر حضرت خدیجه علیه السلام ، بعد از پیامبر بر این امت حرام است زیرا به افتخار ام المومنین بودن، نائل شدند و در حکم مادر امت و مادر مومنین هستند که حضرت خدیجه کبری علیه السلام یکی از آن ها است و اولین بانویی است که وقتی پیامبر به رسالت مبعوث شدند، ایمان آوردند.

 

زمانی که پیامبر اکرم به پیامبری مبعوث شدند و وارد خانه شدند حضرت خدیجه علیه السلام فرمودند: یک نوری در شما می بینم( روایت است که خانه به قدوم حضرت منور شد) فرمود: نور رسالت و نبوت است من به پیامبری مبعوث شدم به من ایمان بیاور. حضرت خدیجه عرض کرد: من خیلی جلوتر به شما ایمان آوردم، از آن روز اول که شما را انتخاب کردم و خاطر خواه شما شدم می دانستم که شما روزی پیامبر خواهید شد، من جلوترها در دلم ایمان آوردم و اکنون در ظاهر نیز، ایمان می آورم «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداًرَسُولُ اللَّهِ» (شیخ صدوق/ من لایحضره الفقیه/ ج1/ ص:281).

این بانوی بزرگواری از ثروتمندترین افراد در منطقه حجاز بود، در آن زمان 80 هزار شتر یعنی 80 هزار ماشین داشتند که بار و مسافر جا به جا می کردند و طلا و ملک و امکانات داشت و دیگران از سرمایه او استفاده و تجارت می کردند ولی همه این مال و ثروت را در راه خدا و پیامبر مصرف کرد و ما همه مدیون زحمات این بانو هستیم.

همسران بهشتی پیامبر( ص)

بر اساس روایات، دو نفر از امت های گذشته در اعلاء درجه بهشت همسر پیامبر می شوند، یکی حضرت آسیه و دیگری حضرت مریم می باشد و پیامبر در هنگام وفات حضرت خدیجه علیه السلام به ایشان فرمودند: نزد حضرت آسیه و حضرت مریم می روید، سلام من را به آن ها برسان. پس واقعا این برای ما درس است که اگر کسی واقعا پیوندش با خدا باشد، خدا حفظش می کند و کسی که توکلش به خدا باشد و از خدا کمک بخواهد، حتی غذای فرعون، نفس فرعون به او اثر نمی کند.

پیامبر( ص) و ازدواجش با حضرت خدیجه( علیها السلام)

پیامبر(ص) آنقدر به حضرت خدیجه عشق می ورزید که فرمودند: «فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیبَاهِی بِکِ کِرَامَ مَلَائِکَتِهِ کُلَّ یوْمٍمِرَاراً» (مجلسی/ بحارالأنوار/ ج16/ ص:1)، ای خدیجه تو آن قدر در نزد خداوند عزیز هستی که هر روز چند بار به ملائکه مباحات می کند خداوند از این که چنین بنده و کنیزی همانند خدیجه در روی زمین دارد، مباحات می کند.

حضرت خدیجه( ع) بسیار فداکاری و ایثار کرد و تمام ثروتش را در اختیار پیامبر گذاشت و از مال و جان و آبروی خود گذشت، مردم مکه بسیار او را ملامت و سرزنش و سرکوب کردند و بسیاری از سختی ها را تحمل کرد، زن های مکه و نزدیکان با او قهر کردند و از اینکه خواستگاران ثروتمند و سرشناس را به یتیمی که هیچ مال و ثوتی نداشت، ترجیج داده بود، سرزنش کردند.

پیامبر در 25 سالگی با حضرت خدیجه ازدواج کرد و در آن زمان از خود حتی یک خانه اجاره ای نداشت حضرت (ع) نیز هنگام ازدواج از خود خانه ای نداشت این قابل توجه کسانی که می گویند باید حتما سن به سی، چهل سال برسد و خانه و حقوق و همه چیز آماده باشد بعد ازدواج کنیم، دیگر بگذارند برای آخرت، یک مرتبه با حورالعین ازدواج کنند. اولا دنیا سختی دارد.

انسان باید مقداری قانع و راضی باشد خداوند در قرآن می فرماید که ازدواج بکنید و چون می دانست که ما فوری می گوییم پولش چه می شود؟ حقوقش چه می شود؟ خانه اش چه می شود؟ خداوند متعال می فرماید که «إِنْ یکُونُوا فُقَراءَ یغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ» (النور : 32). اگر بی پولی باعث شده که در وقتش دست به این کار نمی زنید خدا شما را بی نیاز می کند، اگر دختر یا پسر یا خانواده ها فقیر هستند، خداوند آن ها را بی نیاز می کند.

حاج آقای قرائتی حرف زیبایی می زنند که اگر از همه دنیا سراغ بگیرید، اعم از کافر، بت پرست، یهودی، نصاری و مسلمان بپرسید که قبل از ازدواج وضعیتت بهتر بود یا بعداز ازدواج؟ بالای 90 درصد می گویند بعد از ازدواج رزق و روزی ما بهتر شده است.

خدایی که روزی دختر را در خانه پدر عطا می کرد، حال در خانه همسر می فرستد ولی اینکه شوهر معتاد یا بی عرضه و اهل کار نیست این استثناء است زیرا مقصر خود آن شوهر تنبل، بیکار و معتاد است و گرنه خداوند وعده روزی را داده است.

در روایات بسیاری سفارش به زندگی مشترک، نکاح و ازدواج شده است چون ازدواج روزی را زیاد می کند «إتّخذوا الأهل فإنّه أرزق لکم» (بهاء الدین خرمشاهى-مسعودانصارى/ پیام پیامبر /متن عربى/ ص:698). ازدواج روزی را بیشتر می کند و خداوند برکت می دهد.

متاسفانه یکی از مشکلات جامعه ما این است توقعات جوانان بالا رفته و جوانی که تازه ازدواج کرده است به فرض خواهان خانه 300 متری و حقوق یک میلیونی و ماشین و .. می باشد و این ممکن نیست چون می خواهند روز اول پای خود را روی پله آخر بگذارند.

حضرت امیرالمومنین و پیامبر خدا در شب عروسی حتی از یک اتاق اجاره ای دارا نبودند و باید برای ما الگو باشد. آیا آن ها عزیز خدا نبودند؟ و عالم برای آن ها خلق نشده بود؟، عالم فانی قابل قیاس با یک موی آن ها نیست.

پیامبر در خردسالی پدر و مادر خود را از دست دادند و در خانه پدربزرگ خود بودند و سپس در خانه عمویشان حضرت ابوطالب زندگی کردند و جایی نداشتند در مقابل، حضرت خدیجه ثروتمندترین زن آن منطقه بود و بسیار این بانوی بزرگوار را سرزنش کردند ولی تحمل کرد، محبت همه مشکلات را حل می کند، پیامبر را دوست داشت و فهمیده بود که این آقا کیست و جا نزد. این عروس با تقوا، با ایمان و با ادب، مادر ماست،

امامان ما را سفارش کردند که هنگام سلام به محضر امام زمان علیه السلام بگویید که «السَّلَامُعَلَیکَ یا ابْنَ خَدِیجَةَ الْکُبْرَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ» (شیخطوسی/ تهذیب الأحکام/ ج6/ ص : 54). سلام بر شما ای امام زمان که فرزند خدیجه بزرگ هستی. امامان به این مادر و به این جده افتخار می کنند ما هم افتخار می کنیم که مادر مومنین است.

روزی خانم جضرت خدیجه( س) خدمت پیامبر زانو زد و عرض کرد که یک وقت غصه نخورید که جا و پول و خانه ندارید، مال من، مال شماست خانه من، خانه شماست من هم کنیز شما هستم و از همان روز اول همه را به صاحبش( خداوند) واگذار می کند.

واقعا نیز باید به این بانو به چشم مادری نگاه کرد زیرا در حق پیامبر ما نیز، مادری کرد. پیامبر آن قدر این بانو را دوست داشت که بارها می نشستند و برای دوری و فراق حضرت خدیجه( ع) گریه می کردند، این خیلی مهم است.

فضائل حضرت خدیجه( ع)

شب اول عروسی همه مال و جان و هستی خود را فدای شوهر کرد پیامبر خدا بعد از وفات این بانو بارها می نشستند و گریه می کردند این خیلی مهم است که اول شخصیت عالم بنشیند و برای یک خانم گریه کند حتی بعضی از همسران پیامبر اعتراض می کردند و گفتند: ما هستیم چرا برای خانمی که مسن بوده و از دنیا هم رفته شما گریه می کنید؟ پیامبر فرمودند: «خَدِیجَةُ وَ أَینَ مِثْلُ خَدِیجَةَ صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النَّاسُ» (مجلسی/ بحارالأنوار/ ج43/ ص:92).

شما می دانید چه همسری را از دست دادم؟ خدیجه چه شخصیتی بوده؟ دیگر چه کسی برای من مثل خدیجه می شود؟ وقتی که مردم مکه از من جدا شدند او مرا رها نکرد، همه قهر کردند او با

من پیوند زد، شما فرزند برای من نیاوردید، او برای من فرزند آورد.

شب معراج وقتی پیامبر از معراج برگشتند و خواستند از جبرئیل وداع بکنند و به منزل برگردند به جبرئیل فرمودند که دیگر کاری ندارید؟ جبرئیل گفت: یا رسول الله، خدا می فرماید که سلام مرا به حضرت خدیجه برسان. سلام من جبرئیل را هم به همسرت حضرت خدیجه برسان.

وقتی پیامبر وارد منزل شدند، به خدیجه فرمودند که، خدا برای تو سلام رساند و جبرئیل هم برای تو سلام رساند، حضرت خدیجه عرضه داشت: «رَبِّی هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَیهِ یعُودُ السَّلَامُ» (شیخ کلینی/ الکافی/ ج / ص : 279). سلام خود خداست از او سلام می آید و به او برمی گردد و بر پیک و وحی خدا جبرئیل سلام و درود من باد.

بانویی که یک عمر وفاداری و ایثار و گذشت کرد داغ چندین فرزند دید و معروف این است که 2 پسر و 4 دختر برای پیامبر به دنیا آورد اما همه این عزیزان الا یک دختر در زمان خود حضرت خدیجه از دنیا رفتند،

دنیا ارزشی ندارد، پیامبر و حضرت خدیجه بسیار داغ دیدند اگر این جا جای ماندن و خوشی بود خداوند این خوشی های دنیا را به آن ها می داد و سالی که حضرت خدیجه از دنیا رفت سال حزن و اندوه نامگذاری شد و دیگر پیامبر نتوانست در مکه بماند به طرف مدینه آمد و حامی و فداکاری مثل حضرت خدیجه را از دست داد.

وصایای حضرت خدیجه(سلام الله علیها)

حضرت خدیجه بیمار و حالات آخر احتضار، در بستر افتاده بودند، پیامبر عظیم الشان هم کنار بستر حضرت خدیجه قرار گرفتند تا وصیت های این همسر با وفاء را بشنوند و خانم حضرت خدیجه شروع به وصیت کردند:

وصیت اول) یکی از وصیت های ایشان این بود که عرض کرد: یا رسول الله حلالم کن، مرا عفو کن، من در حق شما کوتاهی کردم. خانمی که مال و جان و آبرو و حیثیت و همه هستی خود را داده بود ولی باز هم عذر خواهی می کند زیرا حق پیامبر خیلی بزرگ است، پیامبر فرمودند: خدیجه جان شما همه هستی خود را در راه من دادی من از تو گذشت و از شما راضی هستم.

وصیت دوم) یا رسول الله بعد از من یک یادگار (دختر 5 ساله به نام فاطمه) از من می ماند. مادر به دختر خردسال علاقه فوق العاده ای دارد، دختر نیز وابستگی فوق العاده ای به مادر دارد آن هم اگر تک فرزند باشد، حضرت خدیجه عرض کرد: یا رسول الله بعد از من شما و فاطمه 5 ساله می مانی جای خالی مادرش را می بیند، غصه دار می شود غربت به او اثر نکند، شما جای خالی مرا پر کن به او بیشتر نوازش و محبت بکن.

روایت عجیبی موجود است که شب عروسی حضرت زهراء علیهاالسلام پیامبرخدا به همه خانم ها گفتند: به خانه های خود بروید، همه رفتند ولی دیدند اسماء نرفته است. پیامبر فرمودند: مگر من نگفتم همه بروید کسی این جا نماند؟ اسماء عرض کرد: یا رسول الله یکی از جاهایی که دختر احتیاج به مادر دارد شب عروسی است همسرتان، حضرت خدیجه به من وصیت کرد که من شب عروسی دخترم نیستم، شما جای من در حق دخترم مادری بکن و کارهایی که فاطمه زهراء دارد انجام بده. پیامبر بسیار منقلب شدند و به یاد همسرشان گریه می کرد که حتی به فکر روز عروسی دخترشان بود است که کسی باشد که جای مادر را پر بکند.

وصیت سوم) حضرت خدیجه فرمودند: یا رسول الله من خجالت می کشم که به شما بگویم به دخترم فاطمه می گویم به شما بگوید. پیامبر از اتاق بیرون رفتند فاطمه 5 ساله کنار مادر نشست، خانم عرض کرد: فاطمه جان، من از قبر می ترسم، دوست دارم پدرت آن عبایی که موقع وحی به دوش می اندازد آن را کفن من قرار بدهد که من در قبر در امان باشم و به من صدمه ای نرسد ولی خجالت می کشم به پدرت بگویم.

کسی که همه اموال خود را داده است از تقاضای یک عبا خجالت می کشد، جان همه عالم به قربان چنین بانوی باحیاء و باادب و باعفتی، پیامبر وارد حجره شدند، فاطمه زهرا عرض کرد بابا جان، مادرم دوست دارد این عبای خود را کفن او قرار بدهی ولی خجالت کشیدند این وصیت را به شما کنند.

پیامبر فرمودند: باشد، حتما این کار را خواهم کرد، حضرت خدیجه از دنیا رفتند و پیامبر بدن این همسر را غسل دادند و زمانی که خواستند با عبای خود او را کفن کنند، جبرئیل نازل شد و عرض کرد که یا رسول الله خداوند متعال سلام می رساند و می فرماید کفن خدیجه با ما هست.

جبرائیل از طرف خداوند تنها برای حضرت خدیجه کفن بهشتی می آورد و پیامبر خدا او را، هم با عبای خود و هم با کفن بهشتی، کفن کردند، نماز خواندند و در قبر وارد شدند و بدن این بانوی عزیز را در قبر دفن نمودند.

خواندن 5339 دفعه

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.

جستجو در کل مطالب