مدیرسایت
خوف خدیجه سلام الله علیها از مرگ
با اینکه حضرت خدیجه سلام الله علیها نهایت فداکاری را برای اسلام نمود، و به طور مکرر از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله به او مژده ی بهشت داده شد، در عین حال خائف بود، و در آستانه ی مرگ، از ترس خدا هراسان بود، و خود را بنده ی کوچک و ناچیزی می دانست، و از درگاه خدا می خواست که در عالم قبر و برزخ خشنود گردد، از پیامبر صلی الله علیه و آله تقاضای دعا و طلب مغفرت نمودن داشت، و از آن حضرت می خواست که هنگام مرگ و خاک سپاری، او را مورد لطف خاص قرار دهد، در قبرش بخوابد، و با این کار، رحمت الهی را وارد قبر سازد و....
در آن هنگام فاطمه سلام الله علیها حدود پنج سال داشت، گویا خدیجه سلام الله علیها شرم داشت از پیامبر صلی الله علیه و آله تقاضای دیگر کند، فاطمه سلام الله علیها را واسطه قرار داد، به او فرمود: «دختر جان! نزد پدر برو، و از او بخواه پیکرم را با یکی از روپوشهای خود کفن نموده و بپوشاند.»(1)
فاطمه سلام الله علیها واسطه شد، و این تقاضای خدیجه سلام الله علیها نیز روا گردید. این تقاضای خدیجه سلام الله علیها از اینرو بود تا آن لباس موجب نورهایی از رمت الهی گردد و او را در عالم برزخ و روز قیامت خشنود سازد.
-------------------------------------------
1- اقتباس از الوقایع والحوادث، ج 1، ص 132.
وصیت خدیجه سلام الله علیها در مورد شب عروسی حضرت زهرا سلام الله علیها
اسماء بنت یزید بن سکن(1) که با کنیه ام سلمه خوانده می شد، و غیر از ام سلمه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله بود می گوید: هنگامی که حضرت خدیجه سلام الله علیها در بستر رحلت قرار گرفت به عیادتش رفتم، وقتی که مرا دید گریه کرد گفتم: «آیا در مورد مرگ گریه می کنی، با اینکه تو سرور زنان دو جهان، و همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله هستی، و آن حضرت با زبان خود تو را به بهشت مژده داده است؟»
خدیجه سلام الله علیها فرمود: «گریه ام برای مرگ نیست، بلکه در مورد فاطمه سلام الله علیها است، هر دختری در شب زفاف خود نیاز به بانویی دارد تا به او کمک کند و مرحم اسرار او باشد، و نیازهای او را برطرف سازد، ولی فاطمه سلام الله علیها هنوز بزرگ نشده، نگرانم که در شب عروسیش کسی نباشد تا به جای من از او مادری و سرپرستی کند.»
اسماء می گوید: عرض کردم: «ای خانم من! من با خدا عهد می کنم که اگر خداوند تا آن وقت به من عمر داد، به جای تو برای فاطمه سلام الله علیها مادری کنم.»
این عهد همچنان در خاطرم بود، حضرت خدیجه سلام الله علیها رحلت کرد، هجرت به مدینه به پیش آمد، و سرانجام شب عروسی فاطمه سلام الله علیها (در سال دوم هجرت، اندکی بعد از جنگ بدر) فرا رسید، پیامبر صلی الله علیه و آله پس از انجام مراسم عروسی، به همه ی زنان دستور داد که به خانه های خود بروند، همه رفتند، ولی من طبق عهدی که با خدیجه سلام الله علیها داشتم ماندم، پیامبر صلی الله علیه و آله در تاریکی مرا دید، فرمود: کیستی؟ گفتم: اسماء هستم. فرمود: «مگر دستور ندادم که از خانه بیرون بروید؟»
عرض کردم: ای رسول خدا! پدر و مادرم به فدای تو، آری چنین دستور فرمودی، و من قصد مخالفت با دستور تو را ندارم، ولی با حضرت خدیجه سلام الله علیها عهد و پیمانی بسته ام، آنگاه داستان عهد و پیمان را برای پیامبر صلی الله علیه و آله بیان کردم.
آن حضرت تا نام خدیجه سلام الله علیها و وصیت او را شنید، پی اختیار کریه کرد، آنگاه به من فرمود: «تو را به خدا برای وفای به عهدت در اینجا مانده ای؟»
عرض کردم: سوگند به خدا آری.
پیامبر صلی الله علیه و آله برای من دعای خیر کرد.(2)
-----------------------------------------------
1- - قابل توجه این که در متن، «اسماء بنت عمیس» آمده، و این اشتباه است زیرا اسماء بنت عمیس در آن هنگام همسر جعفر طیار بود، و هنگام رحلت خدیجه (سلام الله علیها) و عروسی فاطمه (سلام الله علیها) در حبشه به سر می برد، از این رو بعضی گفته اند: «اسمآء بنت یزید بن سکن» است که با کنیه ام سلمه خوانده می شد (در این باره به بحار، ج 43، ص 134 با توجه به پاورقی آن، مراجعه شود)
2- کشف الغمه، بحار، ج 43، ص 138.
دلداری دادن پیامبر صلی الله علیه و آله به خدیجه سلام الله علیها
از معاذبن جبل نقل شده گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله به بالین خدیجه سلام الله علیها آمد، دید او در حال جان سپردن است، فرمود:
«اکره ما نزل بک یا خدیجه، وقد جعل الله فی الکراه خیرا کثیرا فاذا قدمت علی ضرائرک فاقرأ هل منی السلام؛
ای خدیجه! برای آنچه از رنج و اندوه که برای تو پیش آمده نگران و اندوهگین هستم، ولی خداوند در رنج و اندوه، خیر بسیار قرار داده است، هنگامی که به نزد همشوها و همدم های خود وارد شدی. سلام مرا به آنها برسان.»
خدیجه سلام الله علیها عرض کرد: «ای رسول خدا! آن همدم ها کیستند؟»
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آنها عبارتند از: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، کلیمه (کلثم) خواهر موسی.»
خدیجه سلام الله علیها گفت:
«بالرفاء و البنین یا رسول الله؛ گوارا و مبارک باد ای رسول خدا.»(1)
جمله ی «پالرفاء والبنین» اصطلاحی است که در آن عصر در عروسی ها به عنوان مبارک باد گفته میشد، تقریبا معادل فارسی آن چنین است: «به به از این دیدار، مبارک و پر ثمر باد»
در یکی از این روزها پیامبر صلی الله علیه و آله به خدیجه سلام الله علیها فرمود: «آیا نمی دانی که خداوند مرا در بهشت همسر تو نموده است؟!»(2)
--------------------------------------------------------
1- مجمع البیان، ج 10، ص 30، بحار، ج 19، ص 20 و 24 (با اندکی تفاوت)
2- زندگانی فاطمه الزهراء، از عمادزاده، ص 36.
سال، ماه و روز رحلت خدیجه سلام الله علیها
حضرت خدیجه سلام الله علیها به دلیل اسلام خواهی، و مقاومت در این راه، حدود سه سال یا چهار سال همراه پیامبر صلی الله علیه و آله و بنی هاشم، در شعب ابیطالب، در محاصره ی شدید اقتصادی قرار گرفت.
با توجه به اینکه خدیجه سلام الله علیها در این وقت دوران 63 تا 65 سالگی را می گذرانید، یعنی در دوران و سنین پیری قرار داشت، فشارهای بسیار سخت و گوناگون جسمی و روحی که هنگام محاصره بر محاصره شوندگان، به خصوص بر افراد سالخورده ای مانند ابوطالب پدر بزرگوار علی علیه السلام، و خدیجه سلام الله علیها وارد شد، به راستی کمرشکن و خرد کننده بود. ایثار و مقاومت آنها باعث شد که زنده ماندند. وگرنه شرایط سخت محاصره یک نوع شکنجه و مرگ تدریجی بود، و محاصره شوندگان را از پای در می آورد.
از این رو مطابق روایات وقتی که مشرکان، پایان دوران محاصره را اعلام کردند، پس از آزادی، چندان نگذشت که ابوطالب و خدیجه سلام الله علیهاهر دو با فاصله چند روز در بستر رحلت افتاده، و پس از اندک مدتی رحلت کردند، ودر حقیقت به شهادت رسیدند.
طبق پاره ای از روایات، دو ماه پس از آزادی از محاصره، ابوطالب علیه السلام از دنیا رفت، و پس از سه روز خدیجه سلام الله علیها نیز رحلت کرد. و مطابق نقل دیگر فاصله ی بین رحلت ابوطالب و خدیجه سلام الله علیها سی و پنج روز یا یک ماه، یا شش ماه بوده است.(2)
در کتاب ارزشمند الغدیر به نقل از مدارک متعدد آمده: «ابوطالب در نیمه ی شوال سال دهم بعثت از دنیا رفت، سی و پنج روز بعد از رحلت او: حضرت خدیجه سلامالله علیها وفات کرد. با رحلت این دو یار باوفا، حزن شدیدی بر پیامبر صلی الله علیه و آله عارض شد، از این رو آن حضرت، آن سال را «عام الحزن» (سال غم و اندوه) نامید.(3)
ابن ابی الحدید، عالم معروف اهل تسنن نقل می کند که ابوطالب در آغاز سال یازدهم بعثت رحلت کرد.
علامه سروی در مناقب می نویسد: «ابوطالب پس از گذشت نه سال و هشت ماه از بعثت از دنیا رفت.» و محدث راوندی نقل می کند: ابوطالب در آخر سال دهم بعثت رحلت نموده و سه روز بعد از او، خدیجه سلام الله علیها وفات کرد.»(4)
هنگامی که حضرت خدیجه سلام الله علیها در بستر رحلت قرار گرفت، پیامبر صلی الله علیه و آله و فرزندان همواره در بالین خدیجه سلام الله علیها بودند، و از او پرستاری می کردند، در این مدت ماجراهایی رخ داد که در اینجا نظر شمارا به برخی از آنها که دست یافته ایم جلب می کنیم:
--------------------------------------------------------------------
1- انبیاء/ 107؛ بحار، ج 18، ص 17.
2- بحار، ج 19، ص 5 و 58 و 14 و 24.
3- الغدیر، ج 7، ص 372.
4- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 14، ص 61.
ویژه نامه حضرت خدیجه (2) + سند
سایت سنت ویژه نامه حضرت خدیجه(2) همراه اسناد تصویری آن از کتب اهل سنت منتشر کرد جهت مشاهده خبر در سایت سنت کلیک کنید.....
متن کامل خبر به این شرح می باشد:
عدوات و کینه توزی بخاری و مسلم نسبت به حضرت خدیجه سلام الله علیها و تحریف روایت
آقاي دکتر وهبه زهيلي يکي از شخصيتهاي برجسته مصري است و از او بعضيها به امام تعبير ميکنند و کتابي دارد به نام تفسير وسيط که در آن اين روايت را نقل ميکند.
وجاء في صحيحي البخاري ومسلم عن أبي موسى الأشعري عن النّبي صلّى الله عليه وسلّم قال: «كمل من الرّجال كثير، ولم يكمل من النساء إلا آسية امرأة فرعون، ومريم ابنة عمران، وخديجة بنت خويلد، وإن فضل عائشة على النساء، كفضل الثريد على سائر الطعام» .
التفسير الوسيط للزحيلي ج3 ص2695 المؤلف: د وهبة بن مصطفى الزحيلي،الناشر: دار الفكر - دمشق، الطبعة : الأولى 1422 هـ، عدد الأجزاء: 3ج
همچنین در صحیح بخاری و مسلم آمده است : از ابوموسی اشعری از پیامبر صلی علیه وسلم که می فرماید: از مردها افراد زيادي به کمال رسيدند؛ ولي از زنها جز آسيه و مريم و خديجه کامل نشدند و فضيلت عائشه بر زنها مثل فضيلت آبگوشت است نسبت به ديگر غذاها.
من يک سؤالي دارم از اين کارشناسان شبکههاي وهابي براي ما بگويند: در صحيح بخاري و مسلم چرا اين روايت تحريف شده است و وارونه نشان داده شده است و چه عداوتي با حضرت خديجه و حضرت زهرا سلام الله علیها داشتهاند؟
در کتاب صحیح بخاری این روایت با سلسه روات مختلف آورده شده است در چندین جای مختلف، ولی متاسفانه در هیج بخشی نامی از حضرت خدیجه سلام الله علیها و حضرت زهرا سلام الله علیها وجود ندارد؟؟؟ به نظر شما خواننده عزیز چرا بخاری نامی از این دو بانو مکرمه که صریحا در تمامی روایات نام این دو شخص دیده می شود ولی متاسفانه در بخاری و مسلم وجود ندارد نامی از این دو بانو ما تمامی روایت های بخاری را در اینجا با سلسه روات مختلف ذکر میکنیم:
3411 - حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ جَعْفَرٍ، حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، عَنْ شُعْبَةَ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ، عَنْ مُرَّةَ الهَمْدَانِيِّ، عَنْ أَبِي مُوسَى رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " كَمَلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ، وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ: إِلَّا آسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ، وَمَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ، وَإِنَّ فَضْلَ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ "
صحیح البخاری ج4 ص158
3433 - حَدَّثَنَا آدَمُ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ، قَالَ: سَمِعْتُ مُرَّةَ الهَمْدَانِيَّ، يُحَدِّثُ عَنْ أَبِي مُوسَى الأَشْعَرِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " فَضْلُ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ، كَمَلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ، وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ: إِلَّا مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ، وَآسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ "
صحیح البخاری ج4 ص164
3769 - حَدَّثَنَا آدَمُ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، قَالَ: وحَدَّثَنَا عَمْرٌو، أَخْبَرَنَا شُعْبَةُ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ، عَنْ مُرَّةَ، عَنْ أَبِي مُوسَى الأَشْعَرِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «كَمَلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ، وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ، وَآسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ، وَفَضْلُ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ»
صحیح البخاری ج5 ص29
5418 - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَشَّارٍ، حَدَّثَنَا غُنْدَرٌ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ الجَمَلِيِّ، عَنْ مُرَّةَ الهَمْدَانِيِّ، عَنْ أَبِي مُوسَى الأَشْعَرِيِّ، عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «كَمَلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ، وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ، وَآسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ، وَفَضْلُ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ»
صحیح البخاری ج7 ص75 المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي،المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر، الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي)، الطبعة: الأولى، 1422هـ، عدد الأجزاء: 9 .
از مردها افراد زيادي به کمال رسيدند؛ ولي از زنها جز آسيه و مريم کامل نشدند و فضيلت عائشه بر زنها مثل فضيلت آبگوشت است نسبت به ديگر غذاها.
چرا نام حضرت خديجه و حضرت فاطمه سلام الله علیها نيامده است؟
در صحيح مسلم در کتاب فضائل الصحابه باب فضائل حضرت خديجه سلام الله علیها هم به همين صورت آمده است و ببينيد آيا در روايت اسمي از حضرت خديجه سلام الله علیها آمده است يا نيامده است؟
در اين باب که اسم آن فضائل حضرت خديجه سلام الله علیها است، اسمي از حضرت خديجه سلام الله علیها در اين روايت نيامده است.
چه پدر کشتگي با حضرت خديجه سلام الله علیها داشتهاند؟
حضرت خديجه کبري سلام الله علیها چه ظلمي به اينها کرده بود و چه حقي از اينها ضايع کرده بود؟
در صحيح مسلم ميگويد:
70 - (2431) وَحَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، وَأَبُو كُرَيْبٍ، قَالَا: حَدَّثَنَا وَكِيعٌ، ح وَحَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى، وَابْنُ بَشَّارٍ، قَالَا: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ، جَمِيعًا عَنْ شُعْبَةَ، ح وَحَدَّثَنَا عُبَيْدُ اللهِ بْنُ مُعَاذٍ الْعَنْبَرِيُّ، - وَاللَّفْظُ لَهُ - حَدَّثَنَا أَبِي، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ عَمْرِو بْنِ مُرَّةَ، عَنْ مُرَّةَ، عَنْ أَبِي مُوسَى، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «كَمَلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ، وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ غَيْرُ مَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ، وَآسِيَةَ امْرَأَةِ فِرْعَوْنَ، وَإِنَّ فَضْلَ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ»
صحیح مسلم ج4 ص1886 المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشيري النيسابوري (المتوفى: 261هـ)، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي، الناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، عدد الأجزاء: 5 .
از مردها افراد زيادي به کمال رسيدند؛ ولي از زنها جز آسيه و مريم کامل نشدند و فضيلت عائشه بر زنها مثل فضيلت آبگوشت است نسبت به ديگر غذاها.
جناب شوکاني در فتح القدير ميگويد: در صحيحين (صحيح بخاري و مسلم) آمده است که پيغمبر اکرم فرمود:
وَفِي الصَّحِيحَيْنِ وَغَيْرِهِمَا مِنْ حَدِيثِ أَبِي مُوسَى الْأَشْعَرِيِّ عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «كَمُلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ، وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا آسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ وَمَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَخَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ، وَإِنَّ فَضْلَ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ»
فتح القدير ج5 ص306 المؤلف: محمد بن علي بن محمد بن عبد الله الشوكاني اليمني (المتوفى: 1250هـ)، الناشر: دار ابن كثير، دار الكلم الطيب - دمشق، بيروت، الطبعة: الأولى - 1414 هـ
در صحیح بخاری و مسلم آمده است : از ابوموسی اشعری از پیامبر صلی علیه وسلم که می فرماید: از مردها افراد زيادي به کمال رسيدند؛ ولي از زنها جز آسيه و مريم و خديجه کامل نشدند و فضيلت عائشه بر زنها مثل فضيلت آبگوشت است نسبت به ديگر غذاها.
ولي ديديم که در صحيح بخاري و در صحيح مسلم نام حضرت خديجه بنت خويلد سلام الله علیها حذف شده است.
با حضرت اميرالمؤمنين علی بن ابی طالب صلوات الله علیه شما عداوت داشتيد؛ چون حضرت اميرالمؤمنين علیه السلام سران قريش و فاميلها و دوستان و اربابهاي شما را به هلاکت انداخته بود، با حضرت خديجه سلام الله علیها چه عداوتي داشتيد؟
متقي هندي در کتاب کنز العمال که کتاب معتبري نزد آقايان است که ميگويد:
34404- "خير نساء العالمين أربع: مريم بنت عمران؛ وخديجة بنت خويلد، وفاطمة بنت محمد، وآسية امرأة فرعون. " حم، ق
كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال ج12 ص143 المؤلف: علاء الدين علي بن حسام الدين ابن قاضي خان القادري الشاذلي الهندي البرهانفوري ثم المدني فالمكي الشهير بالمتقي الهندي (المتوفى: 975هـ)، المحقق: بكري حياني - صفوة السقا، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الطبعة الخامسة، 1401هـ/1981م
بهترين زنان جهانيان چهار نفر هستند: حضرت مريم دختر عمران و خديجه دختر خویلد و حضرت فاطمه دختر محمد و آسیه همسر فرعون. حم يعني: مسند احمد، ق يعني: در صحيح بخاري و صحيح مسلم.
در اول کتاب متقی هندی تمامی علامت های اختصاری که بعد از روایات بکار برده است رو آورده در کتاب کنز العمال خود و در ادامه روایت بالا کلمات اختصاری که بکار برده است معنی اش موارد ذیل می باشد:
... رموزه (خ) للبخاري (م) لمسلم (ق) لهما ....
كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال ج1 ص6 المؤلف: علاء الدين علي بن حسام الدين ابن قاضي خان القادري الشاذلي الهندي البرهانفوري ثم المدني فالمكي الشهير بالمتقي الهندي (المتوفى: 975هـ)، المحقق: بكري حياني - صفوة السقا، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الطبعة الخامسة، 1401هـ/1981م
اگر يک روايت در بخاري بود رمز (خ) دارد و اگر در مسلم باشد رمز (م) دارد و اگر در هر دو باشد رمز (ق) دارد.
ابن کثير دمشقي سلفي در کتاب البدایه و النهایه ميگويد:
در صحيح بخاري آمده است که: از ميان زنها به کمال نرسيد مگر مريم و خديجه و آسيه.
وَفِي صَحِيحِ الْبُخَارِيِّ أَيْضًا عَنْ أَبِي مُوسَى قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " كَمُلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ، وَخَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ، وَآسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ، وَفَضْلُ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ "
البداية والنهاية ج11 ص340 المؤلف: أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي البصري ثم الدمشقي (المتوفى: 774هـ)، تحقيق: عبد الله بن عبد المحسن التركي، الناشر: دار هجر للطباعة والنشر والتوزيع والإعلان، الطبعة: الأولى، 1418 هـ - 1997 م، سنة النشر: 1424هـ / 2003م، عدد الأجزاء:21 (20 ومجلد فهارس)
در صحیح بخاری آمده است : از ابوموسی اشعری از پیامبر صلی علیه وسلم که می فرماید: از مردها افراد زيادي به کمال رسيدند؛ ولي از زنها جز آسيه و مريم و خديجه کامل نشدند و فضيلت عائشه بر زنها مثل فضيلت آبگوشت است نسبت به ديگر غذاها.
سوالی از علمای اهل سنت و وهابیت
به ما بگويند اين چيزي که ابن کثير دمشقي و دکتر وهبه زهيلي و افراد ديگر آوردهاند که حضرت خديجه سلام الله علیها جزء زناني است که به کمال رسيده است و دهها نفر از صحيح بخاري نقل کردند، روي چه قضيهاي جناب بخاري و مسلم نام حضرت خديجه سلام الله علیها را حذف کرده است؟
چه عداوتي با حضرت خديجه کبري سلام الله علیه داشتهاند؟
آيا ميترسيدند که اگر اسم حضرت خديجه سلام الله علیه بيايد به عنوان ام المؤمنين جائي براي ام المؤمنين ديگران نميماند يا هدف ديگري بوده است؟
به اين سؤال ساده جواب بدهيد.
اين همه کتابها نقل کردند، يا بايد بگوييد اينها اشتباه کردند يا بايد بگوييد اينها را در صحيح بخاري و مسلم حذف کردند. آيا از روی عداوتي بوده يا نبوده است ما نميدانيم.
اينکه حضرت خديجه سلام الله علیها افضل زنهاي پيغمبر صلی الله علیه وآله بوده است و رواياتي که در صحيح بخاري و مسلم آمده است در حق هيچ يک از زنان، حتي عائشه ما نديدهايم که همچنين تعبيري کرده باشد.
جناب آقاي مناوي که از استوانههاي علمي اهل سنت است و کتابي به نام فيض القدير دارد (که شرح جامع صغير جناب سيوطي است) ميگويد:
4759 - (سيدات نساء أهل الجنة أربع مريم وفاطمة وخديجة وآسية) امرأة فرعون قال جمع: هذا نص صريح في تفضيل خديجة على عائشة وغيرها من زوجاته لا يحتمل التأويل ...
حكم الألباني فی حدیث الجامع الصغیر سیوطی: (صحيح) انظر حديث رقم: 3678 في صحيح الجامع
فيض القدير شرح الجامع الصغير، ج4، ص124 المؤلف: زين الدين محمد المدعو بعبد الرؤوف بن تاج العارفين بن علي بن زين العابدين الحدادي ثم المناوي القاهري (المتوفى: 1031هـ)، الناشر: المكتبة التجارية الكبرى - مصر، الطبعة: الأولى، 1356، عدد الأجزاء: 6 .
سروران زنان بهشتي چهار تا هستند: مريم، فاطمه، خديجه و آسيه. اين نص صريحي است بر فضيلت حضرت خديجه بر عائشه و غير عائشه از همسران پيامبر (مثل حفصه و ام سلمه و ام حبيبه) و قابل توجيه هم نيست.
يعني هيچ کس نميتواند اين قضيه را توجيه کند.
حال سوالی پیش می آید که کسانی که به ناحق به تخت خلافت رسیدند از کدام یک از زنان پیامبر صلی الله علیه وآله حمایت می کردند؟؟؟
طبرانی در کتاب معجم خود گوید:
132 - حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ الْفَضْلِ الْأُسْفَاطِيُّ، ثنا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبِي أُوَيْسٍ، حَدَّثَنِي أَخِي، عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ بِلَالٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ عَائِشَةَ، " أَنَّ نِسَاءَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كُنَّ حِزْبَيْنِ: حِزْبٌ فِيهِ: عَائِشَةُ، وَحَفْصَةُ، وَصَفِيَّةُ، وَسَوْدَةُ، وَحِزْبٌ فِيهِ: أُمُّ سَلَمَةَ وَسَائِرُ أَزْوَاجِ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ "
المعجم الكبير ج1 ص51 المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمي الشامي، أبو القاسم الطبراني (المتوفى: 360هـ)، المحقق: حمدي بن عبد المجيد السلفي، دار النشر: مكتبة ابن تيمية - القاهرة، الطبعة: الثانية، عدد الأجزاء:25 .
زنان پيامبر اكرم دو حزب بودند؟ يك حزب به سركردگى عائشه و حفصه، و حزب ديگر در آن ام سلمه و سائر زنان پيامبر ـ صلى الله عليه و سلّم ـ بودند حكومت ها از حزب عائشه حمايت مى كردند
مقام و منزلت حضرت خدیجه سلام الل علیها در قرآن
ویژه نامه حضرت خدیجه (1) + سند
سایت سنت ویژه نامه حضرت خدیجه(1) همراه اسناد تصویری آن از کتب اهل سنت منتشر کرد جهت مشاهده خبر در سایت سنت کلیک کنید.....
متن کامل خبر به این شرح می باشد:
سخن از حضرت خدیجه سلام الله علیها، سخن از یك دنیا عظمت و پایداری واستقامت در هدف است. به حق قلم فرسایی درباره كسی كه خداوند براو سلام و درود می فرستد، بسی مشكل است. اما به مصداق "ما لا یدرك كلّه لایدرك كلّه،" به بررسی گوشه هایی از شخصیت و زندگی این بزرگ بانو می پردازیم:
مناقب و فضایل حضرت خدیجه سلام الله علیها از دیدگاه بزرگان و علمای اهل سنت
سلام خداوند و توصیف خانه حضرت در بهشت توسط جبرئیل به حضرت خدیجه سلام الله علیها
بخاری در کتاب صحیح خود از ابوهریره چنین می گوید:
3820 - حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فُضَيْلٍ، عَنْ عُمَارَةَ، عَنْ أَبِي زُرْعَةَ، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَالَ: " أَتَى جِبْرِيلُ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ: هَذِهِ خَدِيجَةُ قَدْ أَتَتْ مَعَهَا إِنَاءٌ فِيهِ إِدَامٌ، أَوْ طَعَامٌ أَوْ شَرَابٌ، فَإِذَا هِيَ أَتَتْكَ فَاقْرَأْ عَلَيْهَا السَّلاَمَ مِنْ رَبِّهَا وَمِنِّي وَبَشِّرْهَا بِبَيْتٍ فِي الجَنَّةِ مِنْ قَصَبٍ لاَ صَخَبَ فِيهِ، وَلاَ نَصَبَ "
صحیح البخاری ج5 ص39 المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر، الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي)، الطبعة: الأولى، 1422هـ، عدد الأجزاء: 9.
حضرت جبرئيل نزد نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) براي وحي آمده بود و گفت: اينک حضرت خديجه (سلام الله عليها) براي تو غذا و آب مي آورد؛ وقتي آمد، از ناحيه خداوند به حضرت خديجه (سلام الله عليها) سلام برسان و همچنين از من به او سلام برسان و او را بشارت بده که خداوند براي او در بهشت خانه اي در نظر گرفته از تارهاي طلا و نقره که در آنجا هيچ مشقت و ناراحتي وجود ندارد.
مسلم در کتاب صحیح مسلم خود از ابوهریره نقل می کند که :
71 - (2432) حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ، وَأَبُو كُرَيْبٍ، وَابْنُ نُمَيْرٍ، قَالُوا: حَدَّثَنَا ابْنُ فُضَيْلٍ، عَنْ عُمَارَةَ، عَنْ أَبِي زُرْعَةَ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا هُرَيْرَةَ، قَالَ: أَتَى جِبْرِيلُ النَّبِيَّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللهِ هَذِهِ خَدِيجَةُ قَدْ أَتَتْكَ مَعَهَا إِنَاءٌ فِيهِ إِدَامٌ أَوْ طَعَامٌ أَوْ شَرَابٌ، فَإِذَا هِيَ أَتَتْكَ، فَاقْرَأْ عَلَيْهَا السَّلَامَ مِنْ رَبِّهَا عَزَّ وَجَلَّ، وَمِنِّي، وَبَشِّرْهَا بِبَيْتٍ فِي الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبٍ، لَا صَخَبَ فِيهِ وَلَا نَصَبَ " قَالَ أَبُو بَكْرٍ فِي رِوَايَتِهِ: عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ وَلَمْ يَقُلْ: سَمِعْتُ وَلَمْ يَقُلْ فِي الْحَدِيثِ: وَمِنِّي
صحيح مسلم ج4 ص1887 المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشيري النيسابوري (المتوفى: 261هـ)، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي،الناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، عدد الأجزاء: 5 .
جبرئيل خدمت نبي مکرم در غار حراء نازل شد، فرمود: حضرت خديجه نزد تو ميآيد و ظرفي که در آن غذا و آب و خورشتي است براي تو ميآورد، وقتي خديجه کبري نزد تو آمد، يا رسول الله از طرف خدا به او سلام برسان و از طرف من جبرئيل هم به او سلام برسان و به او بشارت بده که خداي عالم در بهشت قصري براي او در نظر گرفته است که از تارهاي طلا ساخته شده است و هيچ گونه لرزش و سر و صدايي و مشقتي در آنجا نيست.
ابن حجر عسقلاني در کتاب الاصابه گوید:
وأخرج ابن السّنّيّ بسند له عن خديجة- أنها خرجت تلتمس رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه وسلّم بأعلى مكة ومعها غذاؤه، فلقيها جبريل في صورة رجل، فسألها عن النبي صلّى اللَّه عليه وسلّم فهابته، وخشيت أن يكون بعض من يريد أن يغتاله، فلما ذكرت ذلك للنّبيّ صلّى اللَّه عليه وسلّم قال لها: «هو جبريل، وقد أمرني أن أقرأ عليك السّلام، وبشّرها ببيت في الجنّة من قصب لا صخب فيه ولا نصب».
الإصابة في تمييز الصحابة ج8 ص102 المؤلف: أبو الفضل أحمد بن علي بن محمد بن أحمد بن حجر العسقلاني (المتوفى: 852هـ)، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود وعلى محمد معوض، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى - 1415 هـ، عدد الأجزاء: 8.
حضرت خديجه سلام الله عليها از خانه بيرون آمد و پيغمبر بيرون مکه بود و از ترس قريش بعضي از روزها ميرفتند در کوهها آنجا مخفي ميشدند. خديجه کبري بلند شد: غذايي براي حضرت رسول اکرم پخته بود داشت ميرفت، جبرئيل را ديد به صورت يک مرد، اين مرد از خديجه سؤال کرد پيغمبر کجاست؟ خديجه را ترس فرا گرفت و ترسيد که اين مرد جزء همانهايي است که ميخواهد پيغمبر را ترور کند و پيغمبر را نابود کند، چيزي نگفت و آن مرد رفت.حضرت فرمود: خديجه آن مردي که ديدي جبرئيل بود و فرمود: به من گفت که به تو سلام برسانم و به من گفت که به تو بشارت بدهم بر قصر و خانه در بهشت براي شما.
حاكم نيشابوری در المستدرک و بقیه علماء نقل کرده اند:
4856 - أَخْبَرَنِي أَحْمَدُ بْنُ سَهْلٍ الْفَقِيهُ بِبُخَارَى، ثنا قَيْسُ بْنُ أُنَيْفٍ، ثنا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعْدٍ، ثنا جَعْفَرُ بْنُ سُلَيْمَانَ، عَنْ ثَابِتٍ، عَنْ أَنَسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: " أَتَى جِبْرِيلُ عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَعِنْدَهُ خَدِيجَةُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا، فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ يُقْرِئُ خَدِيجَةَ السَّلَامَ، فَقَالَتْ: إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّلَامُ وَعَلَيْكَ السَّلَامُ وَرَحْمَةُ اللَّهِ «هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ مُسْلِمٍ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ»
المستدرك على الصحيحين ج3 ص206 المؤلف: أبو عبد الله الحاكم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدويه بن نُعيم بن الحكم الضبي الطهماني النيسابوري المعروف بابن البيع (المتوفى: 405هـ)، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1411 - 1990، عدد الأجزاء: 4 .
السنن الكبرى ج7 ص390 ح8301 و ج9 ص146 ح10134 المؤلف: أبو عبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي الخراساني، النسائي (المتوفى: 303هـ)، حققه وخرج أحاديثه: حسن عبد المنعم شلبي،أشرف عليه: شعيب الأرناؤوط، قدم له: عبد الله بن عبد المحسن التركي، الناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م، عدد الأجزاء: (10 و 2 فهارس)
از انس، رضیاللهعنه، روایت شده است كه فرمود: جبرئیل نزد پیامبر آمد، درحالیکه خدیجه نزد ایشان بود، و گفت: خداوند بر خدیجه سلام میفرستد. خدیجه گفت: همانا خداوند خود سلام است و سلام بر جبرئیل و سلام و رحمت و بركت خدا بر تو باد ای رسولخدا
متواتر بودن روایت با اسناد های بسیار فراوان
اسناد دیگر این روایت که بالغ بر 867 سند در مکتبه الشامله پیدا گشته است فقط برای اطلاع محققین ارجمند به چند نمونه اشاره می نمایم:
سنن الترمذي ج6 ص185 المؤلف: محمد بن عيسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاك، الترمذي، أبو عيسى (المتوفى: 279هـ)، المحقق: بشار عواد معروف، الناشر: دار الغرب الإسلامي - بيروت، سنة النشر: 1998 م، عدد الأجزاء: 6 .
تفسير القرآن العظيم ج4 ص539 المؤلف: أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي البصري ثم الدمشقي (المتوفى: 774هـ)، المحقق: سامي بن محمد سلامة، الناشر: دار طيبة للنشر والتوزيع، الطبعة: الثانية 1420هـ - 1999 م، عدد الأجزاء: 8 .
سلسلة الأحاديث الصحيحة ج4 ص72 و ج7 ص1610 و 1612 و 1613 المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدين، بن الحاج نوح بن نجاتي بن آدم، الأشقودري الألباني (المتوفى: 1420هـ)، الناشر: مكتبة المعارف للنشر والتوزيع، الرياض، الطبعة: الأولى، (لمكتبة المعارف)، عدد الأجزاء: 6 .
مسند الإمام أحمد بن حنبل ج2 ص371 ح1758 و ج7 ص11 ح7156 المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)، المحقق: أحمد محمد شاكر، الناشر: دار الحديث - القاهرة، الطبعة: الأولى، 1416 هـ - 1995 م، عدد الأجزاء: 8 .
فضائل الصحابة ج2 ص850 تا 856 المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)، المحقق: د. وصي الله محمد عباس، الناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1403 - 1983، عدد الأجزاء: 2 .
الآحاد والمثاني ج5 ص382 و 383 المؤلف: أبو بكر بن أبي عاصم وهو أحمد بن عمرو بن الضحاك بن مخلد الشيباني (المتوفى: 287هـ)، المحقق: د. باسم فيصل أحمد الجوابرة، الناشر: دار الراية - الرياض، الطبعة: الأولى، 1411 - 1991 ، عدد الأجزاء: 6.
المعجم الکبیر ج1 ص34 و ج2 ص188 و ج13 ص72 و ج23 ص9 و 10 المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمي الشامي، أبو القاسم الطبراني (المتوفى: 360هـ)، المحقق: محمد شكور محمود الحاج أمرير، الناشر: المكتب الإسلامي , دار عمار - بيروت , عمان، الطبعة: الأولى، 1405 - 1985، عدد الأجزاء: 2 .
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ج9 ص223 و 224 و 416 المؤلف: أبو الحسن نور الدين علي بن أبي بكر بن سليمان الهيثمي (المتوفى: 807هـ)، المحقق: حسام الدين القدسي، الناشر: مكتبة القدسي، القاهرة، عام النشر: 1414 هـ، 1994 م، عدد الأجزاء: 10 .
عمدة القاري شرح صحيح البخاري ج 10 ص128 و ج16 ص280 و 281 المؤلف: أبو محمد محمود بن أحمد بن موسى بن أحمد بن حسين الغيتابى الحنفى بدر الدين العينى (المتوفى: 855هـ)، الناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، عدد الأجزاء: 25 × 12 .
الجمع بين الصحيحين البخاري ومسلم ج1 ص505 و ج3 ص176 المؤلف: محمد بن فتوح بن عبد الله بن فتوح بن حميد الأزدي الميورقي الحَمِيدي أبو عبد الله بن أبي نصر (المتوفى: 488هـ)، المحقق: د. علي حسين البواب، الناشر: دار ابن حزم - لبنان/ بيروت، الطبعة: الثانية، 1423هـ - 2002م، عدد الأجزاء: 2×4 .
حضرت خديجه سلام الله علیها، يكي از بهترين زنان بهشتي
محمد بن اسماعيل بخاري در روايت ديگري نقل مي كند كه حضرت خديجه سلام الله عليها از برترين زنان بهشتي هستند:
3249 حدثني أَحْمَدُ بن أبي رَجَاءٍ حدثنا النَّضْرُ عن هِشَامٍ قال أخبرني أبي قال سمعت عَبْدَ اللَّهِ بن جَعْفَرٍ قال سمعت عَلِيًّا رضي الله عنه يقول سمعت النبي صلي الله عليه وسلم يقول خَيْرُ نِسَائِهَا مَرْيَمُ ابْنَةُ عِمْرَانَ وَخَيْرُ نِسَائِهَا خَدِيجَةُ.
صحیح البخاری ج4 ص164 المؤلف: محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري الجعفي، المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر، الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي)، الطبعة: الأولى، 1422هـ، عدد الأجزاء: 9.
عبد الله بن جعفر از علي (عليه السلام) نقل مي كند كه فرمود: از رسول خدا شنيدم كه مي فرمود: بهترين بانوان بهشت مريم دختر عمران و خديجه است.
احمد حنبل در کتاب مسند اش اینچنین روایت نقل می کند:
2668 - حَدَّثَنَا يُونُسُ، حَدَّثَنَا دَاوُدُ بْنُ أَبِي الْفُرَاتِ، عَنْ عِلْبَاءَ، عَنْ عِكْرِمَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: خَطَّ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ خُطُوطٍ، قَالَ: " تَدْرُونَ مَا هَذَا؟ " فَقَالُوا: اللهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ. فَقَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: " أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ: خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ، وَفَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ، وَآسِيَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ، وَمَرْيَمُ ابْنَةُ عِمْرَانَ "
مسند الإمام أحمد بن حنبل ج4 ص409 و ج5 ص77 و ج18 ص162 و ج44 ص9 المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)، المحقق: شعيب الأرنؤوط - عادل مرشد، وآخرون، إشراف: د عبد الله بن عبد المحسن التركي، الناشر: مؤسسة الرسالة، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م
ميدانيد اين چهار خطي که کشيدم چيست؟ گفتند: خدا و پيامبرش بهتر ميدانند. پيغمبر اکرم فرمود: با فضيلتترين زنان بهشت چهار تا هستند: حضرت خديجه و حضرت زهرا و حضرت آسيه و حضرت مريم سلام الله عليهن اجمعين.
حاکم نیشابوری در کتاب المستدرک این روایت را نقل میکند و صحیح السند می داند:
4852 - حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ، ثنا الْعَبَّاسُ بْنُ مُحَمَّدٍ الدُّورِيُّ، ثنا يُونُسُ بْنُ مُحَمَّدِ الْمُؤَدِّبُ، ثنا دَاوُدُ بْنُ أَبِي الْفُرَاتِ، عَنْ عِلْبَاءَ بْنِ أَحْمَرَ، عَنْ عِكْرِمَةَ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا، قَالَ: خَطَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ خُطُوطٍ وَقَالَ: «أَتَدْرُونَ مَا هَذَا؟» فَقَالُوا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: «أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ، وَفَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ، وَمَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ» وَأَحْسِبُهُ قَالَ: «وَامْرَأَةُ فِرْعَوْنَ» هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحُ الْإِسْنَادِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ بِهَذِهِ السِّيَاقَةِ "
المستدرك على الصحيحين ج2 ص539 و ج3 ص204 المؤلف: أبو عبد الله الحاكم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدويه بن نُعيم بن الحكم الضبي الطهماني النيسابوري المعروف بابن البيع (المتوفى: 405هـ)، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1411 - 1990، عدد الأجزاء: 4.
هیثمی در مجمع الزوائد خود این روایت را می آورد و صحیح السند می داند این روایت را:
15268 - وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: «خَطَّ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - فِي الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ خُطُوطٍ، فَقَالَ: " أَتَدْرُونَ مَا هَذَا؟ ". فَقَالُوا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -: " أَفْضَلُ نِسَاءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ، وَفَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - وَمَرْيَمُ ابْنَةُ عِمْرَانَ، وَآسِيَةُ ابْنَةُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ» ". رَوَاهُ أَحْمَدُ، وَأَبُو يَعْلَى، وَالطَّبَرَانِيُّ، وَرِجَالُهُمْ رِجَالُ الصَّحِيحِ.
مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ج9 ص223 المؤلف: أبو الحسن نور الدين علي بن أبي بكر بن سليمان الهيثمي (المتوفى: 807هـ)، المحقق: حسام الدين القدسي، الناشر: مكتبة القدسي، القاهرة، عام النشر: 1414 هـ، 1994 م، عدد الأجزاء: 10 .
ابن عبدالبر و ذهبي از ابوهريره نقل مي کنند که نبي مکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود
حَدَّثَنَا بَدَلُ بْنُ الْمُحَبَّرِ، حَدَّثَنَا عَبْدُ السلام، قال: سمعت أبا يزيد المدني يحدث عن أبي هريرة، قال: قال رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: خَيْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ أَرْبَعٌ: مَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ، وَابْنَةُ مُزَاحِمٍ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ، وَخَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ، وَفَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ.
الاستيعاب في معرفة الأصحاب ج4 ص1821 المؤلف: أبو عمر يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر بن عاصم النمري القرطبي (المتوفى: 463هـ)، المحقق: علي محمد البجاوي، الناشر: دار الجيل، بيروت، الطبعة: الأولى، 1412 هـ - 1992 م، عدد الأجزاء: 4.
سير أعلام النبلاء ج2 ص52 و 126 المؤلف : شمس الدين أبو عبد الله محمد بن أحمد بن عثمان بن قَايْماز الذهبي (المتوفى : 748هـ)، المحقق : مجموعة من المحققين بإشراف الشيخ شعيب الأرناؤوط، الناشر : مؤسسة الرسالة، الطبعة : الثالثة ، 1405 هـ / 1985 م، عدد الأجزاء : 25 (23 ومجلدان فهارس)
بهترين زنان جهان چهار نفر هستند. حضرت مريم (سلام الله عليها) و آسيه (سلام الله عليها) همسر فرعون و حضرت خديجه (سلام الله عليها) و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها).
اعتراف عايشه به سرور نساء اهل جنت بودن حضرت خدیجه و حضرت فاطمه سلام الله علیها
أنها قالت لفاطمة: ألا يسرك أنى سمعت رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله و سلم يقول: سيدات نساء أهل الجنة أربع: مريم بنت عمران، و فاطمة بنت محمد، و خديجة بنت خويلد و آسية بنت مزاحم، إمرأة فرعون
ابن صباغ المالكى المتوفى (855) فى فصول المهمة ص 145 و فى ط دار الأضواء: ص 138،
عايشه به فاطمه (سلام الله علیها) گفت: آيا چيزى را كه از پيامبر (صلی الله علیه وآله) شنيدم، خوشحال نمى كند تو را پيامبر (صلی الله علیه وآله) مى فرمود: سروران زن هاى بهشت چهار تن مى باشند مريم دختر عمران فاطمه دختر محمد خديجه دختر خويلد آسيه دختر مزاحم و همسر فرعون پيامبر(صلی الله علیها) فاطمه(سلام الله علیها) را مى بويد و مى بوسد!
اسناد دیگر این روایت صحیح السند در کتب معتبره اهل سنت (فقط در جستجو در مکتبه الشامله بالغ بر 400 سند بدست آمده است که ما به اختصار فقط به نام چند مورد اکتفا میکنم) :
المعجم الكبير ج11 ص336 و ج23 ص7 المؤلف: سليمان بن أحمد بن أيوب بن مطير اللخمي الشامي، أبو القاسم الطبراني (المتوفى: 360هـ)، المحقق: حمدي بن عبد المجيد السلفي، دار النشر: مكتبة ابن تيمية - القاهرة، الطبعة: الثانية، عدد الأجزاء:25.
صحيح ابن حبان ج15 ص470 المؤلف: محمد بن حبان بن أحمد بن حبان بن معاذ بن مَعْبدَ، التميمي، أبو حاتم، الدارمي، البُستي (المتوفى: 354هـ)، المحقق: شعيب الأرنؤوط، الناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الثانية، 1414 - 1993، عدد الأجزاء: 18 (17 جزء ومجلد فهارس)
تفسير القرآن العظيم ج8 ص173 المؤلف: أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي البصري ثم الدمشقي (المتوفى: 774هـ) المحقق: سامي بن محمد سلامة، الناشر: دار طيبة للنشر والتوزيع، الطبعة: الثانية 1420هـ - 1999 م، عدد الأجزاء: 8 .
الدر المنثور ج8 ص229 المؤلف: عبد الرحمن بن أبي بكر، جلال الدين السيوطي (المتوفى: 911هـ)،الناشر: دار الفكر - بيروت، عدد الأجزاء: 8.
فضائل الصحابة ج2 ص760 المؤلف: أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشيباني (المتوفى: 241هـ)، المحقق: د. وصي الله محمد عباس، الناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1403 - 1983، عدد الأجزاء: 2 .
مسند أبي يعلى ج5 ص110 المؤلف: أبو يعلى أحمد بن علي بن المثُنى بن يحيى بن عيسى بن هلال التميمي، الموصلي (المتوفى: 307هـ)، المحقق: حسين سليم أسد، الناشر: دار المأمون للتراث - دمشق، الطبعة: الأولى، 1404 - 1984، عدد الأجزاء: 13.
السنن الكبرى ج7 ص388 و 389 و 391 المؤلف: أبو عبد الرحمن أحمد بن شعيب بن علي الخراساني، النسائي (المتوفى: 303هـ)، حققه وخرج أحاديثه: حسن عبد المنعم شلبي، أشرف عليه: شعيب الأرناؤوط، قدم له: عبد الله بن عبد المحسن التركي، الناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1421 هـ - 2001 م، عدد الأجزاء: (10 و 2 فهارس)
فتح الباري شرح صحيح البخاري ج6 ص447 و 471 و ج7 ص107 و 135 و 139 المؤلف: أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل العسقلاني الشافعي، الناشر: دار المعرفة - بيروت، ، 1379، رقم كتبه وأبوابه وأحاديثه: محمد فؤاد عبد الباقي، قام بإخراجه وصححه وأشرف على طبعه: محب الدين الخطيب، عليه تعليقات العلامة: عبد العزيز بن عبد الله بن باز، عدد الأجزاء: 13 .
تحفة الأحوذي بشرح جامع الترمذي ج10 ص265 المؤلف: أبو العلا محمد عبد الرحمن بن عبد الرحيم المباركفورى (المتوفى: 1353هـ)، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، عدد الأجزاء: 10.
سلسلة الأحاديث الصحيحة ج4 ص13 المؤلف: أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدين، بن الحاج نوح بن نجاتي بن آدم، الأشقودري الألباني (المتوفى: 1420هـ)، الناشر: مكتبة المعارف للنشر والتوزيع، الرياض، الطبعة: الأولى، (لمكتبة المعارف)، عدد الأجزاء: 6 .
در روایات معتبر از زنانی که به درجه کمال رسیدند چه کسانی بوده است
جناب شوکاني در فتح القدير ميگويد: در صحيحين (صحيح بخاري و مسلم) آمده است که پيغمبر اکرم فرمود:
وَفِي الصَّحِيحَيْنِ وَغَيْرِهِمَا مِنْ حَدِيثِ أَبِي مُوسَى الْأَشْعَرِيِّ عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «كَمُلَ مِنَ الرِّجَالِ كَثِيرٌ، وَلَمْ يَكْمُلْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا آسِيَةُ امْرَأَةُ فِرْعَوْنَ وَمَرْيَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَخَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ، وَإِنَّ فَضْلَ عَائِشَةَ عَلَى النِّسَاءِ كَفَضْلِ الثَّرِيدِ عَلَى سَائِرِ الطَّعَامِ»
فتح القدير ج5 ص306 المؤلف: محمد بن علي بن محمد بن عبد الله الشوكاني اليمني (المتوفى: 1250هـ)، الناشر: دار ابن كثير، دار الكلم الطيب - دمشق، بيروت، الطبعة: الأولى - 1414 هـ
الجامع لأحكام القرآن ج4 ص83 المؤلف: أبو عبد الله محمد بن أحمد بن أبي بكر بن فرح الأنصاري الخزرجي شمس الدين القرطبي (المتوفى: 671هـ)، تحقيق: أحمد البردوني وإبراهيم أطفيش، الناشر: دار الكتب المصرية - القاهرة، الطبعة: الثانية، 1384هـ - 1964 م، عدد الأجزاء: 20 جزءا (في 10 مجلدات)
از مردها افراد زيادي به کمال رسيدند؛ ولي از زنها جز آسيه و مريم و خديجه کامل نشدند و فضيلت عائشه بر زنها مثل فضيلت آبگوشت است نسبت به ديگر غذاها.
من نميخواهم در اينجا هيچ تعريضي يا تقريضي يا حاشيهاي داشته باشم که نبي گرامي عائشه را به آبگوشت تشبيه ميکند، آيا اين فضيلت است يا فضيلت نيست؟
همچنين خود آلوسي سلفي ميگويد:
روى أحمد في مسنده: سيدة نساء أهل الجنة مريم ثم فاطمة ثم خديجة ثم آسية ثم عائشة، وفي الصحيح كمل من الرجال كثير ولم يكمل من النساء إلا أربع: آسية بنت مزاحم امرأة فرعون ومريم ابنة عمران وخديجة بنت خويلد وفاطمة بنت محمد صلّى الله تعالى عليه وسلم وفضل عائشة على النساء كفضل الثريد على سائر الطعام وخص الثريد- وهو خبز يجعل في مرق وعليه لحم-
روح المعاني في تفسير القرآن العظيم ج14 ص359 المؤلف: شهاب الدين محمود بن عبد الله الحسيني الألوسي (المتوفى: 1270هـ)، المحقق: علي عبد الباري عطية، الناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1415 هـ، عدد الأجزاء: 16 (15 ومجلد فهارس)
و در صحيح آمده است که از مردها تعداد کثيري کامل شدند و از زنها جز چهار نفر کسي کامل نشد که آسيه و مريم و خديجه و فاطمه است. و فضيلت عائشه بر زنها مثل فضيلت آبگوشت است نسبت به ديگر غذاها....
شايد در آن زمان آبگوشت بهترين غذا بوده است. همان طوري که خود آلوسي ميگويد همان آبگوشتي است که در آن تريد ميکنند.
فرزندان پیامبراکرم صلی الله علیه و آله
امام صادق علیه السلام فرمودند :
دَخَلَ رَسُولُ اَللَّهِ ص مَنْزِلَهُ فَإِذَا عَائِشَةُ مُقْبِلَةٌ عَلَى فَاطِمَةَ تُصَايِحُهَا وَ هِيَ تَقُولُ وَ اَللَّهِ يَا بِنْتَ خَدِيجَةَ مَا تَرَيْنَ إِلاَّ أَنَّ لِأُمِّكِ عَلَيْنَا فَضْلاً وَ أَيُّ فَضْلٍ كَانَ لَهَا عَلَيْنَا مَا هِيَ إِلاَّ كَبَعْضِنَا فَسَمِعَ مَقَالَتَهَا فَاطِمَةُ فَلَمَّا رَأَتْ فَاطِمَةُ رَسُولَ اَللَّهِ ص بَكَتْ فَقَالَ لَهَا مَا يُبْكِيكِ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ قَالَتْ ذَكَرَتْ أُمِّي فَتَنَقَّصَتْهَا فَبَكَيْتُ فَغَضِبَ رَسُولُ اَللَّهِ ص ثُمَّ قَالَ مَهْ يَا حُمَيْرَاءُ فَإِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَارَكَ فِي اَلْوَلُودِ اَلْوَدُودِ وَ إِنَّ خَدِيجَةَ رَحِمَهَا اَللَّهُ وَلَدَتْ مِنِّي طَاهِراً وَ هُوَ عَبْدُ اَللَّهِ وَ هُوَ اَلْمُطَهَّرُ وَ وَلَدَتْ مِنِّي اَلْقَاسِمَ وَ فَاطِمَةَ وَ رُقَيَّةَ وَ أُمَّ كُلْثُومٍ وَ زَيْنَبَ وَ أَنْتِ مِمَّنْ أَعْقَمَ اَللَّهُ رَحِمَهُ فَلَمْ تَلِدِي شَيْئاً .
امام صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا بخانه خود وارد شد ديد عايشه بروي فاطمه زهرا فرياد ميكشد و ميگويد: بخدا قسم اي دختر خديجه تو چنين مي پنداري كه مادرت را بر ما برتري بود؟ چه برتري بر ما داشت جز اينكه او هم مانند يكي از ما بود فاطمه عليه السلام كه اين سخنان مي شنيد چون چشمش برسول خدا افتاد گريه كرد رسول خدا بفاطمه فرمود اي دختر محمد چرا گريه ميكني؟ عرض كرد: عايشه نام مادرم را برد و نكوهش اش كرد و من از اين رو گريه ميكنم. رسول خدا خشمناك شد و فرمود: اي حميرا خاموش باش كه خداي تبارك و تعالي زن زاينده و مهربان را مبارك گردانيده است خديجه كه خدايش رحمت كند از من فرزنداني آورد يكي طاهر كه نام ديگرش عبد الله بود و مطهر و فرزندان ديگرش از من قاسم بود و فاطمه و رقيه و ام كلثوم و زينب ولي تو از زنهايي هستي كه خداوند نازايش فرموده و فرزندي نياورده اي.
منبع : الخصال، ج 3، ص 404
اولین نمازگزار
علی علیه السلام که اولین نمازگزار پس از پیامبر صلی الله علیه و آله است و رکعت به رکعت نمازش و تکبیر به تکبیرش دیدنی و شنیدنی است، آخرین نمازش نیز شنیدنی است، هر چند که قلم از توصیف عاجز باشد.
حاکم حسکانی در شواهد التنزیل از «ابن عباس» نقل می کند که علی(ع) نخستین کسی بود که بعد از خدیجه(س) به رسول خدا(ص) ایمان آورد و لباس او را پوشید و در بستر او خوابید... (ولی در این نقل اشاره ای به آیه شریفه نمی کند).[1]
نخستین افتخار علی ـ علیه السلام ـ در این دوران پیشگام بودن وی در پذیرفتن اسلام، و یا به عبارت صحیح تر، ابراز و اظهار اسلام دیرینه خویش است زیرا علی ـ علیه السلام ـ از کوچکی یکتاپرست بود و هرگز آلوده به بت پرستی نبود[2] تا اسلام او به معنای دست کشیدن از بت پرستی باشد (در حالی که در مورد سایر یاران پیامبر چنین نبود)
پیشگام بودن در پذیرفتن اسلام، ارزشی است که قرآن مجید روی آن تکیه کرده و صریحا اعلام نموده است که کسانی که در گرایش به اسلام پیشگام بوده اند، در پیشگاه خدا ارزش والایی دارند، آنجا که می فرماید: «و پیشگامان، پیشگام، آنان مقربانند.»[3]
توجه خاص قران به موضوع «سبقت در گروش به آیین اسلام» به حدی است که حتی کسانی را که پیش از فتح مکه ایمان آورده و جان و مال خود را در راه خدا بذل نموده اند، از افرادی که پس از پیروزی مسلمانان برمکیان، ایمان آورده و جهاد کرده اند، برتر شمرده است چه رسد به کسانی که پیش از هجرت و در سال های نخست ظهور اسلام، مسلمان شده اند، آنجا که می فرماید:
«کسانی از شما که پیش از پیروزی (فتح مکه) در راه خدا انفاق کردند و سپس به جهاد پرداختند، با کسانی که بعد از آن در راه خدا انفاق و جهاد کردند، یکسان نیستند، بلکه آنان در پیشگاه خدا مقامی برتر دارند و خداوند به هر دو وعده نیک داده است...»[4]
علت برتری امیان مسلمانان پیش از فتح مکه (که در سال هشتم هجری صورت گرفت) این است که آنان در موقعی ایمان آورند که اسلام در جزیره العرب به اوج عظمت نرسیده بود و هنوز پایگاه بت پرستان یعنی شهر مکه به صورت دژ شکست ناپذیری باقی بود و خطرهایی از هر طرف جان و مال مسلمانان را تهدید می کرد. البته مسلمانان پس از مهاجرت به مدینه و گرایش اوس و خزرج و قبایل اطراف مدینه به اسلام، از پیشرفت و ایمنی نسبی برخوردار بودند و در بسیاری از درگیری های نظامی غالب و پیروز می شدند، ولی خطر هنوز بکلی برطرف نشده بود. بنابراین در صورتی که گروش به اسلام و بذل مال و جان در چنین شرائطی، از ارزش خاصی برخوردار باشد، قطعا اظهار ایمان و اسلام در آغاز دعوت پیامبر که قدرتی جز قدرت قریش و نیرویی جز نیروی بت پرستان در کار نبود، ارزش بالاتر و بیشتری خواهد داشت. از این نظر سبقت در اسلام در میان یاران پیامبر، از افتخارات مهم بشمار می رفت
با این توضیح میزان ارزش پیشگامی علی ـ علیه السلام ـ در اسلام به خوبی روشن می گردد.
دلائل پیشگامی علی ـ علیه السلام ـ در اسلام
دلائل و شواهد پیشگامی علی ـ علیه السلام ـ در متون اسلامی به قدری فراوان است که بیان همه آن ها از حد گنجایش این کتاب بیرون است ولی به عنوان نمونه تعدادی از آن ها را ذیلا می آوریم:
الف - پیش از همه، خود پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ به پیشقدم بودن علی ـ علیه السلام ـ تصریح کرده و در میان جمعی از یاران خود فرمود:
«نخستین کسی که در روز رستاخیز با من در کنار حوض (کوثر) ملاقات می کند پیشقدمترین شما در اسلام، علی بن ابی طالب است.»[5]
ب - دانشمندان و محدثان نقل می کنند:
حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ روز دوشنبه به نبوت مبعوث شد و علی ـ علیه السلام ـ فردای آن روز (سه شنبه) با او نماز خواند.[6]
ج - امام در خطبه «قاصعه» می فرماید: «آن روز اسلام جز به خانه پیامبر و خدیجه راه نیافته بود و من سومین نفر آن ها بودم. نور وحی و رسالت را می دیدم، و بوی نبوت را می شنیدم.»[7]
د - امام در جای دیگر از سبقت خود در اسلام چنین یاد می کند:«خدایا من نخستین کسی هستم که به سوی تو بازگشت، و پیام تو را شنید و به دعوت پیامبر تو پاسخ گفت و پیش از من جز پیامبر اسلام کسی نماز نگزارد.»[8]
ه ـ علی ـ علیه السلام ـ می فرمود: من بنده خدا و برادر پیامبر و صدیق اکبرم، این سخن را پس از من جز دروغگوی افترأ ساز، نمی گوید. من هفت سال پیش از مردم با رسول خدا نماز گزاردم.[9]
و - عفیف بن قیس کندی می گوید:
من در زمان جاهلیت بازرگان عطر بودم. در یکی از سفرهای تجارتی وارد مکه شدم و مهمان عباس (یکی از بازرگانان بزرگ مکه) شدم، در یکی از روزها در مسجدالحرام در کنار عباس نشسته بودم، در این هنگام که خورشید به اوج رسیده بود، جوانی به مسجد در آمد که صورتش همچون قرص ماه نورانی بود، نگاهی به آسمان کرد و سپس رو به کعبه ایستاد و شروع به خواندن نماز کرد، چیزی نگذشت که نوجوانی خوش سیما به وی پیوست و در سمت راست او ایستاد. سپس زنی که خود را پوشانده بود، آمد و در پشت سر آن دو نفر قرار گرفت و هر سه با هم مشغول نماز و رکوع و سجود شدند.
من (از دیدن این منظره که در مرکز بت پرستان، سه نفر آیین دیگری غیر از مرام بت پرستی را برگزیده اند) در شگفت ماندم، رو به عباس کرده و گفتم: حادثه بزرگی است! او نیز این جمله را تکرار کرد و افزود: آیا این سه نفر را می شناسی؟ گفتم: نه. گفت: نخستین کسی که وارد شد جلوتر از هر دو نفر ایستاد، برادرزاده من محمد بن عبدالله ـ صلی الله علیه و آله ـ، و دومین فرد، برادرزاده دیگر من علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ، و سومین شخص همسر محمد است. و او مدعی است که آیین وی از طرف خداوند نازل شده است و اکنون در روی زمین، جز این سه نفر کسی از این دین پیروی نمی کند.[10]
این قضیه بخوبی نشان می دهد که در آغاز دعوت پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ غیر از همسرش خدیجه، تنها علی ـ علیه السلام ـ آیین او را پذیرفته بوده است.
---------------------------------------------------------
[1] . شواهد التنزیل، ج 1، ص 98
[2] . اخطب خوارزم، المناقب، نجف، المطبعه الحیدریه، 1385 ه.ق، ص 18.
[3] . والسابقون السابقون اولئک المقربون (واقعه: 10-11).
[4] . لایستوی منکم من انفق من قبل الفتح و قاتل اولئک اعظم درجه من الذین انفقوامن بعد و قاتلوا وکلاً وعد الله الحسنی (حدید:10).
[5] . اوّلکم ورودا علی الحوض اوّلکم اسلاما علی بن ابیطالب:- ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، چاپ اول، بیروت، داراحیا التراث العربی، 1328 ه.ق، ج 3، ص 28.- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ اول، قاهره، داراحیا الکتب العربیه، 1378ه.ق، ج 13، ص 119.با همین مضمون:- الحاکم النیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق و اعداد: عبدالرحمن المرعشی، چاپ اول، بیروت، دارالمعرفه، 1406 ه.ق، ج 3، ص 17.
[6] . استنبی النبی یوم الاثنین و صلی علی یوم الثلاثا:- ابن عبدالبر، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، چاپ اول، بیروت، داراحیا التراث العربی، 1328 ه.ق، ج 3، ص 32.- ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، 1399 ه.ق، ج 2، ص 57.این حدیث را حاکم نیشابوری از دو طریق به صورت «نبی رسول الله...» نقل کرده است.(المستدرک علی الصحیحین، تحقیق و اعداد عبدالرحمن المرعشی، چاپ اول، بیروت، دارالمعرفه، 1406 ه.ق، ج 3، ص 112.
[7] . و لم یجمع بیت واحد یومئذ فی الاسلام غیر رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ و خدیجه و انا ثالثهما، اری نور الوحی و الرساله واشم ریح النبوه (نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 192).
[8] . اللهم انی اول من اناب، و سمع و اجاب،لم یسبقنی الا رسول الله ص بالصلوه. (همان کتاب، خطبه 131)
[9] . طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت دارالقاموس الحدیث، بی تا، ح 2، ص.312 الکامل، ح 2، ص 57.
[10] . به مآخذ زیر نگاه کنید:- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ اول، قاهره، داراحیا الکتب العربیه، 1378 ه.ق، ج 13، ص 226.- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دارالقاموس الحدیث، (بی تا) ج 2، ص.212 (با اندکی اختلاف در لفظ.)- ابن ابی الحدید در همان کتاب این قضیه را از قول عبدالله بن مسعود نیز نقل کرده است که او نیز در سفر به مکه شاهد چنین صحنه ای بوده است.
فضائل امّ المؤمنین حضرت خدیجهی کبری سلام الله علیها
1. قبول ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام
امیرمؤمنان علی ابن ابیطالب علیه السلام ازسن شش سالگی در خانه پیامبر تحت مراقبت امّ المؤمنین حضرت خدیجه سلام الله علیها بودند و لذا حضرت خدیجه سلام الله علیها نسبت به آن حضرت حق پرورش و مادری داشت، هنگامی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مقام منیع ولایت (1) را به حضرت خدیجه سلام الله علیها بیان نمودند و از او درخواست کردند که به ولایت امیرمؤمنان معتقد شود، حضرت خدیجه سلام الله علیها با صراحت تمام عرضه داشتند: من به ولایت علی علیه السلام ایمان آوردم و بیعت نمودم.
مهرورزی حضرت خدیجه سلام الله علیها به حضرت علی علیه السلام در سطحی بود که در وصف امیرمؤمنان علیه السلام آوردهاند: او برادر پیامبر، عزیزترین مردمان در نزد او و نور چشم خدیجهی کبری سلام الله علیها است.
2. بصیرت ژرف
از بالاترین فضائل خدیجهی کبری سلام الله علیها این است که از اندیشهی بلند و فکر عمیق و بصیرت ژرف برخوردار بود؛ مخصوصاً عقل عملی او در اوج خود قرار داشت. این امر را میتوان از انتخاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به عنوان شوهر آینده و شایسته خود از بین آن همه خواستگاران تاجر فهمید.
او در چهره و رفتار محمد صلی الله علیه و آله و سلم آیندهی درخشان و ممتاز او را میدید، به همین جهت راز پیشنهاد ازدواج با محمد صلی الله علیه و آله و سلم را (قبل از بعثت) چنین بیان میکند:
«یابْنَ عَمّ! اِنّی قَدْ رَغِبْتُ فِیکَ لِقِرابَتِکَ مِنّی وَ شَرَفِکَ فی قَوْمِکَ وَ اَمانَتِکَ عِنْدَهُمْ وَ حُسْنِ خُلْقِکَ وَ صِدْقِ حَدِیثِکَ؛ (2)
ای پسر عمو! من به خاطر خویشاوندیات با من و شرف و امانتداریات در میان قوم خود و به جهت اخلاق نیکو، راستگوییات، به تو تمایل پیدا کردم.»
جملات فوق به خوبی نشان میدهد که محبت و ارادت این بانو به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر اساس عشق مجازی و محبت شهوانی نبوده، بلکه بر اثر معرفت و شناخت عمیقی بوده است که از شخصیت محمد صلی الله علیه و آله و سلم داشت. اما افرادی که چنین بصیرتی نداشتند، از جمله گروهی از زنان قریش سخت حضرت خدیجه سلام الله علیها را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند، تا آنجا که گفتند:
«او با این همه حشمت و شوکت با یتیم ابوطالب که جوانی فقیر است تن به ازدواج داد. چه ننگ بزرگی.»
حضرت خدیجه سلام الله علیها که انتخابش از سر شناخت و معرفت بود، محکم و قرص بر انتخاب خویش پای فشرد و در جواب سخنان ناشی از جهالت و بیخبری آنها گفت:
«ای زنان! شنیدهام شوهران شما [و خودتان] در مورد ازدواج من با محمد خُرده گرفتهاید و عیبجویی میکنید، من از خود شما میپرسم آیا در میان شما، فردی مانند محمد وجود دارد؟ آیا در شام و مکه و اطراف آن شخصیتی به سان ایشان در فضائل و اخلاق نیک سراغ دارید؟ من به خاطر این ویژگیها با او ازدواج کردم و چیزهایی از او دیدهام که بسیار عالی است.» (3)
گذشت زمان، پیروزیهای پی در پی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، گسترش اسلام و فرزندانی که از امّ المؤمنین حضرت خدیجه سلام الله علیها به یادگار ماند، از جمله فاطمهی زهرا سلام الله علیها که یازده امام معصوم از نسل اوست، بر انتخاب زیبای حضرت خدیجه سلام الله علیها و بصیرت ژرف او تحسین گفت؛ هر چند خود شاهد ثمرات انتخاب شایستهی خویش نبود.
3. ایمان و اسلام محکم و پایدار
همان بصیرت ژرف خدیجه سلام الله علیها که باعث انتخاب محمد صلی الله علیه و آله و سلم برای همسری آیندهی او شد، عامل ایمان و اسلام او نیز گشت و باعث شد که لقب اول زن مسلمان را به خود اختصاص دهد.
«ابن عبدالبر» به سند خود از پدرش «ابیرافع» نقل میکند که پیامبر خدا در روز دوشنبه (مبعث) نماز گذارد و حضرت خدیجه سلام الله علیها در (ساعات) آخر همان روز نماز خواند. (4)
و علی علیه السلام نیز بر ایمان و اسلام امّ المؤمنین حضرت خدیجه سلام الله علیها این گونه صحه گذاشت که:
«… لَمْ یجْمَعْ بَیتٌ واحِدٌ یؤْمَئِذٍ فی اْلاِسْلامِ غَیرَ رسول اللّه وَ خَدیجَة وَ اَنَا ثالِثُهُمْ. اَری نُورَ الْوَحْی وَ الرِّسالَة وَ اَشُمُّ ریحَ النُّبُوَّة…؛ (5)
در آن زمان، اسلام درخانهای نیامده بود مگر خانهی رسول خدا و خدیجه، و من سوم ایشان بودم.. نور وحی و رسالت را میدیدم و بوی نبوت را استشمام میکردم.»
خدیجه سلام الله علیها تا آخرین لحظه بر آن ایمان پای فشرد و در راه اسلام فداکاری و گذشت نمود و یک لحظه از رهبر اسلام و حمایت او غافل نگشت.
4. از برترین بانوان دو سرا
برترین زنان جهان هستی را چهار زن تشکیل میدهند؛ چنانکه ابن اثیر از اَنَس بن مالک از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده که فرمودند: «خَیرُ نِساءِ الْعالَمینَ مریمُ، آسِیة، خدیجة وَ فاطِمة؛ (6) برترین زنان عالم مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه سلام الله علیها هستند.»
همینها که کولهبار کمال را در دنیا بستند، در بهشت نیز در صدر قرار دارند و از جملهی آنها خدیجهی کبری سلام الله علیها میباشد. «عکرمه» از «ابن عباس» نقل میکند که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
«اَفْضَلُ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّة خَدیجة بِنْتُ خُوَیلِد وَ فاطِمة بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ مَرْیمُ ابْنَةُ عِمْرَان َ وَ آسِیة بِنْتُ مُزاحِمٍ اِمْرَأة فِرْعَوْنَ؛ (7)
بهترین زنان بهشت اینانند: خدیجه دختر خُوَیلِد، فاطمه دختر محمد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم، همسر فرعون.»
5. برترین همسر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم همسران متعددی داشتند، ولی از نظر درجات یکسان نبودند.
یکی از آنها در حال حیات و بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سخت حضرت را اذیت و آزار داد و بر خلاف دستورات او حرکت کرد، که همین امر باعث تنزل مقام و منزلت او گردید، ولی برخی از آنها مانند خدیجهی کبری با تمام وجود و هستی خویش در راه اطاعت از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و جلب رضایت او کوشید و در نتیجه در بین تمام همسران رتبه ممتاز را کسب نمود.
مرحوم شیخ صدوق از امام صادق علیه السلام نقل میکند که آن حضرت فرمودند: «تَزَوَّجَ رسول اللّه بِخَمْسَ عَشَرَ اِمْرَأَة اَفْضَلُهُنَّ خَدیجَة بِنْتُ خُوَیلِد؛ (8) رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با پانزده زن ازدواج کرد که برترین آنان خدیجه دختر خُوَیلِد بود.»
6. مادر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
طبق نص قرآن کریم همسران پیامبر مادران روحانی مؤمنان و «امالمؤمنین» هستند: «وَ اَزْواجُه اُمَّهاتُهُمْ» ؛ (9) «همسران او (پیامبر) مادران مؤمنین هستند» و حضرت خدیجه سلام الله علیها از برترین مصداقهای آیه به شمار میرود و این سعادت در بین همهی زنان حضرت، نصیب خدیجه سلام الله علیها گشت که یازده امام از نسل او از طریق فاطمهی زهرا سلام الله علیها پدید آید. راستی چنین مقامی نیاز به لیاقت و استعداد بالا دارد.
از بین همه فرزندان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فاطمهی زهرا سلام الله علیها از مقام ممتازی برخوردار است؛ چرا که هم دارای عصمت است (10) وهم امامت و وصایت از طریق نسل او استمرار یافت.
7. سخاوت و انفاق بیبدیل
ثروت حضرت خدیجه سلام الله علیها در آن دوران زبانزد خاص و عام بود. ثروت این بانوی کاردان و عاقله به قدری زیاد بود که مالداران درجه یک قریش چون «ابوجهل» و «عُقْبَة بن ابیمُعَیط» در نزد او ناچیز به شمار میرفتند.
مورخان ثروت خدیجه سلام الله علیها را بدین ترتیب شمردهاند:
1. هزاران شتر که اموال تجارتی او را حمل میکردند.
2. قبهای از حریر سبز با طنابهای ابریشمی بر بام خانهاش افراشته بود. این امر نمایانگر ثروت فراوان او بود و فقرا نیز از روی این علامت برای استعانت و کمک مراجعه میکردند.
3. چهارصد غلام و کنیز که خدمات ارجاعی او را انجام میدادند. (11)
پس از ازدواج با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ، حضرت خدیجه سلام الله علیها تمامی این ثروت را در اختیار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قرار داد و عرض کرد: «اَلْبَیتُ بَیتُکَ وَ اَنَا اَمَتُکَ؛ خانه، خانهی تو و من هم کنیز تو هستم.» (12)
وَرَقَة بن نَوْفَل عموی امّ المؤمنین حضرت خدیجه سلام الله علیها ، بعد از این قضیه کنار کعبه آمد و بین زمزم و مقام ابراهیم ایستاد و با صدای بلند گفت:
«ای عرب! بدانید که خدیجه شما را شاهد میگیرد که خود همهی ثروتش را از غلامان و کنیزان، املاک، دامها، مهریه و هدایایش را به محمد صلی الله علیه و آله و سلم بخشیده است و همهی آنها هدیهای است که محمد صلی الله علیه و آله و سلم آن را پذیرفته است و این کار حضرت خدیجه سلام الله علیها به خاطر علاقه و محبت او به محمد صلی الله علیه و آله و سلم است. شما در این باره گواه باشید و گواهی دهید.» (13)
و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز از این اموال برای پیشبرد اسلام و اهداف آن نهایت استفاده را برد. به همین جهت خود آن حضرت فرمود:
«هیچ ثروتی، هرگز مانند ثروت خدیجه به من سود نرساند.» (14)
8. صبر و بردباری بیمانند
فردی مانند حضرت خدیجه سلام الله علیها که در درون ثروت فراوان بزرگ شده طبعا باید نازپرورده و کم تحمل باشد؛ اما حضرت خدیجه سلام الله علیها با برخورداری از نعمتها بعد از ازدواج و ایمان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خود را برای تحمل همهی سختیها آماده کرد، تحمل فشارهای مختلف مشرکان مکه، سرزنشهای بستگان، محاصرهی اقتصادی در شِعب ابیطالب (15) و … مخصوصاً محاصرهی اقتصادی سخت او را اذیت و آزار داد. بنت الشاطی در این زمینه میگوید:
«حضرت خدیجه سلام الله علیها در سنی نبود که تحمل آن همه رنج برایش آسان باشد و از کسانی نبود که در جریان زندگی با تنگی معیشت خو گرفته باشد، اما در عین حال و با وجود کهولت سن، سختیهایی را که در اثر محاصره در شعب وارد میشد تا سرحد مرگ تحمل کرد.» (16)
9. حامی رسالت و محب امامت
چهار زن در این دنیا به حد کمال رسیدهاند و به عنوان زنان نمونه و شایستهی هستی شناخته شدند: آسیه، مریم، خدیجه، فاطمه سلام الله علیها. از مهمترین اشتراکات این چهار زن، حمایت و اطاعت از رهبری و پیشوایان زمان خود بوده است. آسیه تا پای جان از رهبری و رسالت موسی علیه السلام حمایت نمود، مریم با تحمل تهمت و رنجها پایههای رسالت عیسی علیه السلام را محکم نمود، فاطمهی زهرا سلام الله علیها تا مرز شهادت از امام خویش علی بن ابیطالب علیه السلام پشتیبانی و دفاع نمود و سرانجام شهید راه امامت و ولایت گشت.
و اما امّ المؤمنین حضرت خدیجه سلام الله علیها از حامیان راستین رسالت بود. او نیز جان و مال خویش را تقدیم رسالت نمود. او هم رسالتمدار بود و هم امامت محور. هم حامی و همگام رسالت بود و هم محب و طرفدار امامت.
در مورد حمایت از رسالت در بخشهای پیشین اشاراتی به میان آمد، در این بخش فقط به یک نکته اکتفا میشود: حضرت آدم در بهشت نگاهی به زندگی محمد صلی الله علیه و آله و سلم و خدیجه سلام الله علیها انداخت و گفت:
«یکی از برتریهای محمد صلی الله علیه و آله و سلم بر من این است که همسر او برای اجرای اوامر خداوند با شوهرش همکاری و مساعدت نمود و حال آن که همسر من، مرا در نافرمانی خداوند تشویق نمود.» (17)
اما در مورد محبت و ارادت حضرت خدیجه سلام الله علیها نسبت به حضرت علی علیه السلام ، مرحوم مجلسی (ره) چنین نقل میکند: «پس از ازدواج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با حضرت خدیجه سلام الله علیها [و به دنیا آمدن علی علیه السلام]، حضرت خدیجه سلام الله علیها را از دوستی و محبت علی علیه السلام خبر داد و حضرت خدیجه سلام الله علیها پس از آن [به علی علیه السلام محبت فراوان داشت] و برای آن حضرت به وسیلهی خدمتکارانش لباس، زیورآلات، کنیز و ملزومات میفرستاد؛ به گونهای که مردم میگفتند: علی برادر محمد صلی الله علیه و آله و سلم و محبوبترین افراد نزد اوست و نور چشم خدیجه به حساب میآید … الطاف و محبتهای حضرت خدیجه سلام الله علیها صبح و شام به خانهی حضرت ابوطالب علیه السلام روان بود.» (18)
هنگام ولادت حضرت فاطمه سلام الله علیها ، امّ المؤمنین حضرت خدیجه سلام الله علیها بیشتر با ولایت آشنا گشت؛ چرا که دخترش حضرت زهرا سلام الله علیها هنگام ولادت، بعد از شهادت به توحید و رسالت، این گونه شهادت داد:
«وَ اَنَّ بَعْلِی سیدُ اْلاَوْصِیاء و َوُلْدِی سادَة الاَْسْباط» (19)
و به راستی همسرم سید اوصیا و فرزندانم سید و سالار نوادگان رسول خدا هستند.»
علاوه بر این حضرت خدیجه سلام الله علیها ولایت حضرت علی و فرزندان او: را صریحاً پذیرفته بود، با آنکه در آن زمان امامت حضرت هنوز به فعلیت نرسیده بود.
علامه مجلسی قدس سره میگوید:
«روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حضرت خدیجه سلام الله علیها را نزد خود خواست و فرمود:
این جبرئیل است و میگوید:
برای اسلام شروطی است:
اول: اقرار به یگانگی خداوند.
دوم: اقرار به رسالت پیامبران.
سوم: اقرار به معاد و عمل به اصول و مهمات شرع.
چهارم: اطاعت اولی الامر [یعنی علی] و ائمهی طاهرین از فرزندان او و برائت از دشمنان آنها.»
حضرت خدیجه سلام الله علیها هم به آنها اقرار نمود و آنها را تصدیق کرد. (20)
در خصوص امامت امیرمؤمنان، رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت خدیجه سلام الله علیها فرمود:
«هُوَ مَولاکَ وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ وَ اِمامُهُمْ بَعْدی؛
علی مولای تو و مولای تمام مؤمنان و امام آنها پس از من است.» آنگاه دست خود را بالای دست امیرمؤمنان گذاشت و امّ المؤمنین حضرت خدیجه سلام الله علیها دست خود را بالای دست پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قرار داد و این گونه بیعت ابدی ولایتمداری را انجام داد. (21)
10. تشریف فرمایی حضرت خدیجه سلام الله علیها به محشر
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تشریفات ورود حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها را به صحرای محشر چنین توصیف مینماید:
هفتاد هزار فرشته در حالی که پرچمهایی منقش و مزین با جمله «الله اکبر» را در دست دارند به استقبال او میشتابند.
11. خدیجه سلام الله علیها در احادیث معراج نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
ابوسعید خدری میگوید:
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
وقتی که در شب معراج، جبرئیل مرا به سوی آسمانها برد و سیر داد، هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم: «آیا حاجتی داری؟»
جبرئیل گفت:
«حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه سلام الله علیها برسانی»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وقتی که به زمین رسید، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه سلام الله علیها ابلاغ کرد، خدیجه گفت:
«إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَیهِ السَّلَامُ، وَ عَلَی جَبْرَئِیلَ السَّلَامُ؛
همانا ذات پاک خدا سلام است و از او است سلام و سلام به سوی او باز گردد و بر جبرئیل سلام باد.» (22)
12. خدیجه سلام الله علیها در گفتار انبیای الهی، ائمه: و اصحاب صدر اسلام:
ابن سعد مورخ عرب از قول آدم علیه السلام چنین میگوید:
«آدم در بهشت به حوا گفت یکی از مزایایی که خدا نصیب رسول الله کرد این بود که جفتی چون حضرت خدیجه سلام الله علیها نصیب او نمود و حضرت خدیجه سلام الله علیها پیوسته برای انجام رسانیدن مشیت خداوند به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم کمک میکرد در صورتی که حوا سبب گردید که من در بهشت بر خلاف ارادهی خداوند رفتار نمایم.» (23)
امام حسین علیه السلام در روز عاشورا در ضمن خطبهای که خود را به دشمن معرفی میکرد، فرمود:
«شما را به خدا سوگند، آیا میدانید که جده من خدیجه سلام الله علیها دختر خُوَیلِد است؟» (24)
و نیز خطاب به دشمن فرمود:
«آیا میدانید که من فرزند همسر پیامبر شما خدیجه هستم؟» (25)
امام سجاد علیه السلام در مجلس شاهانهی یزید در دمشق در خطبهی معروف خود، این چنین خود را معرفی میکند:
«أَنَا ابْنُ خَدِیجَةَ الْکُبْرَی؛
من پسر خدیجه، بانوی بزرگ اسلام هستم.» (26)
حضرت زینب سلام الله علیها در کربلا در روز یازدهم محرم سال 61 ه.ق هنگامی که کنار پیکرهای پاره پارهی شهیدان آمد و مطالبی جانسوز گفت، از جمله در آنجا پس از ذکر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت علی علیه السلام از حضرت خدیجه سلام الله علیها یاد کرد و فرمود:
«بِأَبِی خَدِیجَةُ الْکُبْرَی: پدرم به فدای خدیجه بانوی بزرگ باد.» (27)
زید بن علی بن الحسین علیهم لسلام که انقلاب و شورش عظیمی بر ضد حکومت طاغوتی هشام بن عبدالملک نمود و سرانجام به شهادت رسید، در سخنی در برابر دشمن، چنین احتجاج میکند:
«وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمَوَدَّةِ أَبُونَا رَسُولُ اللَّهِ وَ جَدَّتُنَا خَدِیجَةُ …؛
و ما سزاوارتر به مودت و دوستی هستیم، چرا که پدر ما رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و جدهی ما خدیجه است.» (28)
عبدالله ابن زبیر لعنة الله علیه با آنکه با خاندان رسالت دشمنی کرد در گفتگویی با ابن عباس، به حضرت خدیجه سلام الله علیها به عنوان عمهاش افتخار نموده و میگوید:
«أَ لَسْتَ تَعْلَمُ أَنَّ عمتی خَدِیجَة سَیدَة نِسَاءِ الْعَالِمِینَ؛ آیا نمیدانی که عمهام حضرت خدیجه سلام الله علیها سرور بانوان جهان است؟» (29)
«در عصر امامت امام حسن علیه السلام پس از آنکه معاویه بر اوضاع مسلط شد، به کوفه آمد و چند روز در کوفه ماند و از مردم برای خود بیعت گرفت، پس از پایان کار بر بالای منبر رفت و خطبه خواند و در آن خطبه آنچه توانست به ساحت مقدس امیرمومنان علی علیه السلام جسارت کرد و ناسزا گفت، با اینکه امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام در مجلس حاضر بودند، امام حسین علیه السلام برخاست تا پاسخ معاویه را بدهد، امام حسن علیه السلام دست او را گرفت و نشانید و خود برخاست و فرمود:
«ای آنکه علی علیه السلام را به بدی یاد کردی؟ منم حسن و پدرم علی علیه السلام است و تویی معاویه و پدرت صَخر میباشد، مادر من فاطمه علیها سلام الله و مادر تو هند جگرخوار است، جد من رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است جد تو حرب است، «وَ جَدَّتِی خَدِیجَةُ وَ جَدَّتُکَ فَتِیلَة …؛
جدهی من خدیجه (بانوی بزرگ اسلام) ولی جَدِّهی تو فتیله (زن زشتکار جاهلیت) است. خداوند لعنت کند از ما، آن کس که نامش پلید و حَسَب و نسبش پست و سابقهاش بد و دارای کفر و نفاق است.» (30)
حضرت خدیجه سلام الله علیها در کلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل است که فرمودند:
«خَیرُ نِسَائِهَا خَدِیجَةُ وَ خَیرُ نِسَائِهَا مَرْیم ابْنَةُ عِمْرَان» «بهترین زنان دنیا خدیجه سلام الله علیها و مریم دختر عمران هستند» (31)
«خَیرُ نِسَاءِ الْعَالَمِین مَرْیمُ بِنْتُ عِمْرَانَ و آسِیةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ و خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِد وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ(صلی الله علیه و آله و سلم)»
بهترین زنان جهانیان عبارتند از: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خُوَیلِد و فاطمه سلام الله علیها دختر حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم (32)
ابن عباس میگوید:
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چهار خط کشید. آنگاه پرسید: آیا میدانید این خطها چیست؟ گفتیم: خدا و رسولش داناتر است. فرمود:
«خیر نساء الجنة مریم بنت عمران و خدیجة بنت خُوَیلِد و فاطمة بنت محمد و آسیة بنت مزاحم امراة فرعون: بهترین زنان بهشت، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خُوَیلِد، فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم و آسیه دختر مزاحم، همسر فرعون است» (33)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به عایشه که در حال برتری جویی نسبت به حضرت فاطمه سلام الله علیها بود فرمودند:
«أَ وَ مَا عَلِمْت اِنَّ اللَّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلَ عِمْرَانَ وَ عَلِیاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَینَ وَ حَمْزَةَ وَ جَعْفَراً وَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَةَ عَلَی الْعالَمِین !
آیا نمیدانی که خداوند، آدم، نوح، آل ابراهیم، آل عمران، علی علیه السلام ، حسن علیه السلام ، حسین علیه السلام ، حمزه، جعفر، فاطمه سلام الله علیها و خدیجه سلام الله علیها را بر جهانیان برگزید؟!». (34)
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: جبرئیل نزد من آمد و گفت:
ای رسول خدا! این خدیجه سلام الله علیها است، هر گاه نزد تو آمد، بر او از سوی پروردگارش و از طرف من، سلام برسان:
«وَ بَشِّرْهَا بِبَیتٍ فِی الْجَنَّةِ مِنْ قَصَبٍ لَا صَخَبَ فِیهِ وَ لَا نَصَبَ» ،
«و او را به خانهای از یک قطعه (زبرجد) در بهشت که در آن رنج و ناآرامی نیست مژده بده» (35)
«أَرْبَعُ نِسْوَةٍ سید السادات عالمهن ِ مَرْیمُ بِنْتُ عِمْرَان و آسِیةُ بِنْتُ مُزَاحِم و خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِد و فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ و أَفْضَلُهُن عالما فَاطِمَةُ؛
چهار زن سرور زنان جهان خود میباشند که عبارتند از:
مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، حضرت خدیجه سلام الله علیها دختر خُوَیلِد و فاطمه دختر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و بهترین آنها در جهان فاطمه سلام الله علیها است» (36)
«حَسْبُکَ مِنْ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ مَرْیمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِد وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ محمد صلی الله علیه و آله و سلم وَ آسِیةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ.
در میان بانوان دو جهان، در فضیلت و کمال کافی است: مریم، خدیجه، فاطمه و آسیه (علیهن السلام)» (37)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در تفسیر (آیهی 22 مطففین) «عَیناً یشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ، همان چشمهی بهشتی که مقربان از آن مینوشند.» فرمود:
«الْمُقَرَّبُونَ السَّابِقُونَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم وَ عَلِی بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةُ وَ فَاطِمَةُ وَ خَدِیجَةُ» (38)
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به علی علیه السلام فرمود:
«تو همسری مانند فاطمه سلام الله علیها داری که من چنان همسری ندارم، تو مادرزنی مثل خدیجه سلام الله علیها داری که من چنین مادرزنی ندارم.» (39)
روایت شده است: روزی جبرئیل به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمد و جویای خدیجه سلام الله علیها شد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم او را نیافت، جبرئیل گفت:
«وقتی که او آمد، به او خبر برده که پروردگارش به او سلام میرساند.» (40)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در چهل شبانه روز اعتزال از خدیجه سلام الله علیها توسط عمار یاسر به حضرت خدیجه سلام الله علیها چنین پیام داد:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیبَاهِی بِکِ کِرَامَ مَلَائِکَتِهِ کُلَّ یوْمٍ مِرَاراً؛
همانا خداوند متعال به افتخار وجود تو هر روز به طور مکرر به فرشتگان بزرگش افتخار میکند» (41)
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در مسجد در حضور مردم در شأن حسن و حسین علیهما السلام مطالبی فرمود، از جمله چنین فرمودند:
«یا أَیهَا النَّاسُ أَلَا أُخْبِرُکُمْ بِخَیرِ النَّاسِ جَدّاً وَ جَدَّة؛
ای مردم! آیا شما را خبر ندهم به بهترین انسانها از جهت جَد و جَدِّه؟»
حاضران عرض کردند: «آری، خبر بده!» فرمود:
«الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ جَدُّهُمَا رَسُولُ اللَّهِ وَ جَدَّتُهُمَا خَدِیجَةُ بِنْتُ خُوَیلِد؛
آنها حسن و حسین علیهما السلام هستند که جدشان رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است و جدهی آنها خدیجه سلام الله علیها دختر خُوَیلِد میباشد» (42)
در آن هنگام که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در بستر رحلت قرار گرفت، حضرت زهرا سلام الله علیها بسیار پریشان و گریان بود، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حضرت زهرا سلام الله علیها را به وجود پر برکت مولا علی علیه السلام دلداری داد و در فرازی ضمن یاد از خدیجه سلام الله علیها فرمود:
«دل خوش دار که:
إِنَّ عَلِیاً أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولِهِ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ هُوَ وَ خَدِیجَةُ أُمُّکِ؛
همانا علی علیه السلام نخستین شخص از این امت است که به ذات پاک خدا و رسولش ایمان آورد، او و خدیجه سلام الله علیها مادر تو اولین افرادی هستند که به اسلام پیوستند.» (43)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بعد از وفات خدیجهی کبری سلام الله علیها همواره از خاطرات شیرین و ایثار آن بانوی گرامی به نیکی یاد میکرد و هرگاه به یاد او میافتاد، اشک فراق بر دیدگانش جاری میشد از جمله:
روزی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در نزد چند نفر از همسران خود بود، ناگاه سخنی از حضرت خدیجه سلام الله علیها به میان آمد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آنچنان آشفته و پر احساس شد که قطرههای اشک از چشمانش سرازیر گشت.
عایشه به آن حضرت گفت:
«چرا گریه میکنی؟ آیا برای یک پیرزن گندمگون از فرزندان اَسَد، باید گریه کرد؟»
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ به او فرمود:
«صَدَّقَتْنِی إِذْ کَذَّبْتُمْ وَ آمَنَتْ بِی إِذْ کَفَرْتُمْ وَ وَلَدَتْ لِی إِذْ عَقَمْتُم
او هنگامی که شما مرا تکذیب میکردید، تصدیق کرد و هنگامی که کافر بودید، او به من ایمان آورد؛ و برای من فرزندانی آورد در حالی که شما نازا هستید.» (44)
نیز روایت شده:
روزی پیرزنی نزد رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمد، آن حضرت او را مورد لطف سرشار قرار داد، وقتی آن پیرزن رفت، عایشه علت آن همه مهربانی به پیرزن را از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسید، او در جواب فرمود:
«إِنَّهَا کَانَتْ تَأْتِینَا فِی زَمَنِ خَدِیجَةَ وَ إِنَّ حُسْنَ الْعَهْدِ مِنَ الْإِیمَان این پیرزن در عصر زندگی خدیجه سلام الله علیها ، به خانهی ما میآمد و از کمکها و الطاف سرشار خدیجه سلام الله علیها برخوردار بود، همانا نیک نگهداری عهد و سابقه، از ایمان است.» (45)
و مطابق روایت دیگر عایشه گفت:
«هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم گوسفندی ذبح میکرد، میفرمود:
از گوشتش برای دوستان خدیجه سلام الله علیها بفرستید، یک روز در این باره با آن حضرت سخن گفتم، فرمود:
«إنّی لأحبّ حَبیبَها
من دوست خدیجه سلام الله علیها را دوست دارم.» (46)
------------------------------------------------------------
01) فتح الباری ، ابن حجر ، بیروت ، دار المعرفة ، بیتا ، ج 7 ، ص 135 .
02) همان .
03) البدایة والنهایة ، ابن کثیر ، ج 3 ، ص 129 .
04) همان .
05) بحار الانوار ، علامه مجلسی ، ج 43 ، ص 24 .
06) الصحیح ، بخاری ، ج 5 ، ص 48 .
07) فتح الباری ، ابن حجر ، ج 7 ، ص 138 .
08) سیر اعلام النبلاء ، ذهبی ، ج 2 ، ص 111 .
09) السیرة النبویّة ، ابن هشام ، ج 2 ، ص 5 .
10) التاریخ ، یعقوبی ، نجف ، المکتبة الحیدریة ، 1384 ق ، ج 2 ، ص 16 .
11) الانوار الساطعة ، سیلاوی ، ص 9 .
12) تاریخ مکّه ، ازرقی ، ج 1 ، ص 149 .
13) الاستغاثه ، ابوالقاسم کوفی ، نجف ، بینا ، بیتا ، ج 1 ، ص 70 .
14) این حقیقت از مسلّمات تاریخ است و علّامه اردوبادی با صدها دلایل متقن آن را به اثبات رسانده است . ر . ک : مولود کعبه ، اردوبادی ، قم ، نشر رسالت ، 1420 ق .
15) المستدرک علی الصّحیحین ، حاکم ، ج 3 ، ص 483 .
16) همان ، ص 134 و 465 و بیش از 80 منبع دیگر از منابع اهل سنت .
17) الرّیاض النّضرة ، طبری ، بیروت ، دار الغرب الاسلامی ، 1996 م ، ج 1 ، ص 418 ، ح 339 .
18) الهدایة الکبری ، خصیبی ، بیروت ، مؤسّسه البلاغ ، 1426 ق ، ص 40 .
19) الاستغاثه ، علی بن احمد کوفی ، ج 1 ، ص 70 .
20) مناقب آل ابیطالب ، ابن شهر آشوب ، ج 1 ، ص 206 .
21) همان .
22) بحار الانوار ، علّامه مجلسی ، ج 22 ، ص 191 .
23) تنقیح المقال ، علامه مامقانی ، چاپ سنگی ، نجف ، بینا ، 1352 ق ، ج 3 ، بخش بانوان ، ص 77 .
24) ریاحین الشّریعة ، محلّاتی ، تهران ، ج 2 ، ص 268 .
25) الصّحیح من سیرة النبیّ الأعظم ، عاملی ، قم ، دار الحدیث ، 1426 ق ، ج 2 ، ص 187 - 221 .
26) الاستغاثه ، کوفی ، ج 1 ، ص 70 .
27) امّهات المعصومین ، آیتاللَّه شیرازی ، بیروت ، دارالعلوم ، 1424 ق ، ص 90 .
28) همان .
29) اصول کافی ، ج 1 ، ص 452 .
30) بغیة الطالب ، عاملی ، قم ، المکتبة الحیدریّة ، 1428 ق ، ص 90 .
31) التاریخ ، یعقوبی ، ج 2 ، ص 11 .
32) دلائل النبوّة ، ابونعیم ، بیروت ، دار النّفائس ، 1419 ق ، ج 1 ، ص 97 .
33) الخصائص الکبری ، سیوطی ، بیروت ، دارالکتب العلمیه ، 1424 ق ، ج 1 ، ص 155 .
34) همان .
35) السیرة النبویّة ، ابن هشام ، ج 1 ، ص 322 .
36) همان ، ج 2 ، ص 6 .
37) بحار الانوار ، ج 16 ، ص 55 .
38) السیرة النبویّة ، ابن هشام ، ج 2 ، ص 10 .
39) التاریخ ، یعقوبی ، ج 2 ، ص 16 .
40) بحار الانوار ، ج 16 ، ص 55 .
41) همان ، ص 58 .
42) التاریخ ، یعقوبی ، ج 2 ، ص 16 .
43) بحار الانوار ، ج 16 ، ص 57 .
44) فتح الباری ، ابن حجر ، ج 7 ، ص 134 .
45) دلائل الامامة ، طبری ، ص 77 .
46) الکافی ، ج 5 ، ص 374 .
خدیجه علیها السلام در قرآن
مشخصات :
نویسنده : جمعی از نویسندگان
ناشر: www.aviny.com
مقدمه
در این مقاله به آیاتی از قرآن پرداخته می شود که از نگاه احادیث و مفسران در باره حضرت نازل شده و یا در ارتباط با ایشان می باشند .
خدیجه پاک و برگزیده...
و اذ قالت الملائکه یا مریم ان الله اصطفیک و طهرک و اصطفیک علی نساء العالمین
آنسان که ملائکه گفتند : ای مریم خداوند شما را پاک گردانید و برگزید و نیز بر تمام زنان جهان هستی برتری داد (سوره آل عمران آیه 42)
مخاطب قرآن در این برتری کمال و پاکی حضرت مریم صلوات الله علیها می باشد لکن با توجه به اینکه مفسرانی چون قرطبی طبرسی ابن کثیر و آلوسی بغدادی در ذیل تفسیر این آیه با استناد به کلامی از رسول الله صلی الله علیه و آله که فرمودند : فضلت خدیجه علی نساء امتی کما فضلت مریم علی نساء العالمین یعنی خدیجه بر زنان امتم برتری یافت همانگونه که مریم بر زنان جهان برتری داشت و نیز در کلام دیگری که حضرت علی علیه السلام فرمودند که از رسول الله صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمودند : خیر نسائها مریم بنت عمران و خدیجه بنت خویلد (تفسیر ابن کثیر ج 1 ص 323 ) یعنی بهترین زنان مریم دختر عمران و خدیجه دختر خویلد هستند گویای این واقعیت است که مصداق دیگر این آیه حضرت خدیجه صلوات الله علیها نیز می باشند
بر استواری این ادعا احادیثی است که مفسران در ذیل تفسیر این آیه گزارش کرده اند و در آنها نام مبارک این بانوی کم نظیر جهان هستی بیان شده است چنانچه قرطبی می نویسد : ظاهر قرآن و احادیث اقتضا می کند که حضرت مریم از تمام زنان برتر و پس از آن فاطمه و سپس خدیجه و بعد آسیه باشد تفسیر جامع الاحکام ج 4 ص 59 این سخن مفهوم کلامی است که از رسول الله علیه و آله گزارش شده است بنگرید خدیجه در سنت را
امید آنکه با انس و ارتباط و توسل به حضرت خدیجه صلوات الله علیها این واقعیت در باور ما مسلمانان جای گیرد.
نقش حضرت خدیجه در بی نیازی رسول الله از نظر مالی و...
ووجدک عائلا" فاغنی
و تو را فقیر الی الله یافت و سپس بی نیاز کرد سوره ضحی آیه 8
درتفسیر فرات کوفی با استناد به کلامی از ابن عباس خدیجه را عامل غنای رسول الله دانسته است .عن ابن عباس رضی الله عنه : ووجدک ضالا" عن النبوه "فهدی" الی النبوه "ووجدک عائلا" فاغنی" بخدیجه.تفسیر فرات کوفی حدیث 730
اگرچه برخی از مفسران (زمخشری در کشاف ج 4/768 و علامه طباطبائی در المیزان ج 20/311 ) بی نیازی را اقتصادی دانسته اند لکن کلی بودن آیه و کلام امام رضا (علیه السّلام) (در تفسیر صافی ج 4/342 و کنز الدقایق ج 14/321) که فرمودند : خداوند با مستجاب نمودن دعای حضرت ایشان را بی نیاز نمودند .می توان خدیجه (سلام الله علیها) را عاملی بشری انسانی و مادی برای فراهم نمودن بستربی نیاز معنوی و مادی حضرت دانست .
و بر استواری این نتیجه کلام قرطبی است در تفسیر این آیه که می نویسد:
شما را بواسطه خدیجه رضی الله عنها بی نیاز نمود. (تفسیر الجامع الاحکام ج 20/72)